پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
توقیف برای همیشه
از آنجا که لیبرالیسم در چکسلواکی کوشش برای خلق 'سوسیالیسمی با چهرهٔ انسانی' - سلطهٔ شوروی بر اروپای شرقی را تهدید میکرد،لذا به زور متوقف شد. دبیرکل حزب، دویچِک و حامیانش، پس از هشت ماه از کار برکنار شدند و نظامی مشابه با نظام نُوُتنی جای آنها را گرفت و نظامی جدید به رهبری گوستاو هوساک مأمور 'عادیسازی' چکسلواکی شد، و بلافاصله فیلمهای در دست تولید متوقف ماندند. بسیاری از فیلمهای در حال نمایش از جانب حزب از سینماها بیرون کشیده شدند؛ مدیران هر دو استودیوی باراندف و کولیبا در براتیسلاوا اخراج شدند، و رئیس سازمان پخش چکسلواک فیلم به اتهام فعالیتهای 'ضدسوسیالیستی' دستگیر و روانهٔ زندان شد. پنج گروه مستقل تولیدی به همراه اتحادیهٔ هنرمندان فیلم و تلویزیون چکسلواکی (FITES) منحل شدند و کلیهٔ فیلمسازان چک، که در این فصل ذکرشان رفت، بهاستثناء یرژیش و اوهر، در فهرست سیاه قرار گرفتند و تا مدت نامعلومی از ساختن فیلم محروم ماندند. کادار، یاسنی، فُرمن، پاسر، و سرانجام نِهمِک و یوراچک کشور خود را برای همیشه ترک گفتند و نسل نوخاسته و استعدادهای جوان برای همیشه از صحنه دور شدند. تا سال ۱۹۷۳ عملاً هر فیلم مهمی که در دههٔ قبل ساخته شده بود در انبار استودیوهای باراندف مدفون شد و از این میان چهار فیلم برچسبِ 'توقیف برای همیشه' خوردند - جشن آتشنشانها از فرمن، مرگ کشیش از شورم، میهمانی و میهمانان از نِهمِک و همهٔ هموطنان من از یاسنی. در این مدت چنان مینمود که گوئی موج نو و هر آنچه عرضه کرده بود وجود خارجی نداشت. |
دیو و دلبر (۱۹۷۲۰ سگها و گیلاسها (۱۹۸۱)؛ خونآشامِ فِرات (۱۹۸۲)؛ و رمانسِ تغزلی کولیها از دوشان هاناک بهنام رؤیاهای سرخگونه (۱۹۷۶). فیلمهای اُلدریچ لیپسکی (متولد ۱۹۲۴) - شام برای آدله (۱۹۷۸)؛ زنده باد اشباح (۱۹۷۹)؛ قصر اسرارآمیز کارپاتها (۱۹۸۴) ـ نیز موفقیتهائی در جهان کسب کردند. سالهای ۷۷-۱۹۷۶ شاهد ظهور تعدادی کارگردان و بازیگر مهم بود که پس از سالها کنارهگیری اجباری به صحنه آمدند و شرکت سینماگران چک در جشنوارهٔ مهم کَارلُوی واری نشان داد که میان صنعت سینما و دولت چکسلواکی ارتباطی برقرار شده است. از جمله یرژی کرِژْچیک با فیلم اِمای ملکوتی (۱۹۷۹)؛ کارِل کاچینا با فیلم عشق در میان قطرههای باران (۱۹۸۰)؛ خانهٔ امن (۱۹۸۱)؛ اپرا در تاکستان (۱۹۸۳) و نیمه کسوف (۱۹۸۳)؛ فرانتیشِک و لاچیل با فیلمهای دود بر فراز مزارع سیبزمینی (۱۹۷۶)؛ سایههای یک روز داغ تابستانی (۱۹۷۷)؛ زهر مار (۱۹۸۲) و پسر چوپان اسکاندیناوی (۱۹۸۴)؛ اشتفان اوهر با فیلم چراگاههای سیمانی؛ یرژی مِنزِل با اقتباسی از رمان هرایال بهنام جشنهای برفدانه (۱۹۸۴)، و فیلم مستندی که مشترکاً با وراکیتیلُوا ساخت؛ و فیلمی از کیتیلُوا بهنام بعدازظهر دیررسِ خدای کشتزارها (۱۹۸۴)، که نخستین همکاری او با اِستِر کرومباکُوا پس از گلهای داودی در ۱۹۶۶ بود. فیلم قابل ذکر دیگر کیتیلُوا بهنام شوخی خرکی (۱۹۸۹) نخستین فیلم چک بود که به بیماری ایدز میپرداخت، و همچنین نخستین فیلم کارِل اِسمیچک بهنام چرا؟ (۱۹۸۷) که پدیدهٔ خشونت در میان طرفداران فوتبال را مورد بررسی قرار میدهد. |
در سال ۱۸۹۸ در اوج 'انقلاب مخملی' - تظاهرات پرجمعیت و بدون خونریزی - در فاصلهٔ ۱۷ نوامبر و ۱۰ دسامبر، بار دیگر چکسلواکی روی دموکراسی را دید. این تظاهرات به سقوط دولت کمونیستی منجر شد و در ژوئن ۱۹۹۰، پس از چهل و چهار سال، انتخاباتِ آزاد برگزار شد. در آن سال نمایشنامهنویس مخالف رژیم، واکلاو هاوِل بهعنوان رئیسجمهوری چکسلواکی انتخاب شد و در بیست و هفتمین جشنوارهٔ کارلُوی واری، از ۷ تا ۱۹ ژوئیه سانسورِ بیست ساله برچیده شد و بیست و دو فیلم داستانی که پیش از این توقیف بودند و یازده فیلم کوتاه به نمایش درآمدند و تحسین جهانیان را برانگیختند. هفت فیلم سینمائیِ این جشنواره در فاصلهٔ پائیز ۱۹۶۸ تا پایان سال ۱۹۶۹ ساخته شده بودند که هرگز در چکسلواکی به نمایش درنیامده بودند - چکاوکها روی سیم برق از مِنزِل، روز هفتم و شب هشتم از شورم، گوش از کارِل کاچینا، مراسم تدفین از زدِنِک سیرُوی، یک یکشنبهٔ تلفشده از دراهومیرا ویهاتُف، پاویون شماره ۶ از ایوان بالادا و فیلمی از کارگردان بلغاری، رانجل و ولچاتُف بهنام اِزوپ. از میان پانزده فیلم دیگر این جشنواره به چند اثر دیگر میتوان اشاره کرد، از جمله فیلم میهمانی و میهمانان از یان نِهمِک، شوخی از یرژیش، همهٔ هموطنان من از یاسنی، شجاعت روزمره از شورم، اتوبوسی به مقصد وین از کاچینا، و تعدادی از فیلمهای فهرست سیاه متعلق به یاکوبیسکو (از جمله دیدار در جهنم، رفقا، ۱۹۷۰) که پس از چند بار نمایشِ محدود بار دیگر به بایگانی فرستاده شد. یکی از نتایج فوری این جشنواره معرفی فیلمهائی بود که جوایز گرانبهائی در کشورهای دیگر گرفتند - از جمله فیلم من دوست دارم، تو دوست داری از کارگردان اسلوُاک، دوشان هاناک، که از سال ۱۹۸۰ در توقیف بود، جایزه خرس نقرهای جشنوارهٔ برلین در ۱۹۹۰ را گرفت، و فیلمهای کوتاه دیگر او از جمله تصاویر دنیای قدیم (۱۹۷۲) که مدتها در توقیف بودند جوایز متعددی بردند؛ و فیلم چکاوکها روی سیم برق از مِنزِل در سال ۱۹۹۱ شیر طلائی جشنوارهٔ برلین را برد. |
در پایان سال ۱۹۹۰ مدیریت مرکزی چکسلواکی - فیلم که نظارت بر تولید و توزیع همهٔ فیلمها را بر عهده داشت برچیده شد. بلافاصله تعدادی کمپانی مستقل با شرکت سهامی خاص (از جمله بونتُن، میکروفیلم، و سینه پونت) با سرمایههای خارجی تشکیل شد، در ۱۹۹۱ استودیوی باراندف که هنوز با نظارت دولت اداره میشد تولید خود را به نصف کاهش داد و از بیست و پنج فیلم در دوران نظارت کمونیستی به سالانه شانزده فیلم تنزل یافت. اکنون با توجه به کمک ۳۰ درصد یا کمتری که دولت در اختیار میگذاشت سؤال تازهای سر برآورد: آیا با این بازار کوچک (۶/۱۵ میلیون نفر جمعیت) و رقابت شدیدی که به بازار داخلی رسوخ کرده، صنعت فیلم چکسلواکی توان ایستادگی خواهد داشت؟ میلوش فرمن، میروسلاو اُندژیچک و دیگران اصرار داشتند که استودیوی باراندف خصوصی شود (در ۱۹۹۳) این امر تحقق یافت) و تقریباً همه معتقد بودند که تولید داخلی باید کاهش یابد. در این اوضاع نامطمئن اما امیدهای بزرگی هم وجود داشت: یان نِهمِک پس از سالها دوری، یعنی از ۱۹۷۴، به پراگ بازگشت تا فیلمی بهنام در پرتو عشق شاه (۱۹۹۰۰ را کارگردانی کند. |
این فیلم اقتباسی جنجالانگیز از داستان کوتاه و هولناکِ نویسنده و فیلسوف 'نفرینشده' لادیسلاو کلیما (۱۹۷۸ - ۱۹۲۸) بود؛ یاناشمیت فیلم لنین، مادر، و سرور (۱۹۹۱) را کارگردانی کرد که اثری تاریخی دربارهٔ پسر جوانی است که در دوران استالینیستی بزرگ شده است؛ یرژی مِنزِل، که سرپرستی تولید در FAMU و دبیر کمیتهٔ جشنوارهٔ کارلُوی واری هر دو را بر عهده داشت روایتی از نمایشنامهٔ اپرای گدایان (۱۹۹۱)، نوشتهٔ واکلاو هاوِل را به فیلم درآورد، و یوسف اشکوُرِسکی دو فیلم بهنامهای مهندس ارواح انسانی (۱۹۹۳) و زندگی و ماجراهای شگفتانگیز سرباز چوکین (۱۹۹۴) را براساس رمانِ نویسندهٔ دگراندیش روسی متعلق به اواسط سدهٔ شانزدهم ساخت؛ و آثار تازهای از استادان اسلواک در راه بود، از جمله دوشان هاناک با فیلم زندگیهای خصوصی (۹۱/۱۹۸۹) و یورای یاکوبیسکو با فیلم بهتر است ثروتمند و خوشقیافهباشی تا فقیر و زشت (۱۹۹۲). از میان نسی که سر برآورد دو فیلم برجسته عرضه شد: عصر خدمتگاران (۱۹۹۱) از ایرنا پاولاسکوا و مدرسهٔ ابتدائی (۱۹۹۲) از یان سورراک، که فیلم اخیر نامزد دریافت جایزه اسکار شد. بهرغم ضربهای که تغییر ناگهانی نظام چک از کمونیستی به سرمایهداری بر سازمان اقتصادی صنعت سینمای چکسلواکی وارد آورد، این سینما همچنان از نظر هنری دستاوردهای درخشانی داشته است. |
در تابستان ۱۹۹۲ چکها و اسلواکها در یک انتخابات ملی دولت فدرال را لغو کردند و جمهوریهای مستقل و جداگانهای تشکیل دادند. هاول از ریاستجمهوری چکسلواکی استعفاء کرد و در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۲ کشوری که معجزهای سینمای چک را آفریده بود دیگر وجود خارجی نداشت. اما فیلمسازان چک و اسلواک بهطور مشترک یا به تنهائی همچنان به راه خود ادامه میدهند تا مگر این غنیترین و پرسابقهترین فرهنگ سینمائی جهان را ارتقاء بخشند. باید به خاطر داشت که این کشور با جمعیت شانزده میلیونی، یعنی کمتر از ساکنان ایالت تِنِسی آمریکا، در جریان بهار پراگ بیش از صد فیلم تولید کرد که بر ساختار سیاسی و اجتماعی کشور تأثیر قاطعی گذاشت و همزمان چهرهٔ سینمای جهان را دگرگون کرد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست