دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
فاطمه نُه من ریس، یک سیر خور
يک زن بود، دخترى داشت. اين دختر، اسمش فاطمه بود در خانه مانده بود و پشم مىرشت. هميشه مادرش به او مىگفت: 'فاطمه نُه من ريس يک سير خور، بيا مادر نان بخور.' |
يک روز تاجرى از در خانه آنها رد مىشد، وقتى حرفهاى زن را شنيد با خود گفت برم و ببينم دخترشان را به من مىدهند؟ رفت، آنها هم قبول کردند و دخترشان را دادند. تاجر دختر را به خانه آورد. بعد از مدتى اين تاجر مىخواست به مکه برود. خانهاش را پر از پشم کرد، پر از هندوانه و خربزه کرد و هر چيزى که زنش لازم داشت فراهم کرد و گفت: 'اين پشمها را بريس. هر چيز هم که به کار داشتى (دوست داشتي) بخور.' زن گفت: 'خيلى خوب.' و تاجر به مکه رفت. زن آمد و آش پخت و با همسايههايش خورد. هر روزى که آنها چيزى درست نمىکردند، اين زن تاجر درست مىکرد و آنها مىخوردند. تا وقتى که موقع آمدن شوهرش رسيد، پشمها همان جور مانده بود، نرشته بود و چيز ديگر هم نداشت. |
يک روز همسايهها گفتند اين زن هر چه داشت درست کرد ما خورديم حالا ما درست مىکنيم تا او بخورد. آمدند ديدند زن مشغول پشمريسى است. آنها آش پخته بودند. ديدند اين زن يکريز در حال پشم رشتن است. گفتند بيا آش بخور. گفت بر بالايم بريزيد. آش را بر بالاى او ريختند. او گفت: 'نمىدانم بريسم يا بليسم.' دختر شاه پريان مدتها بود استخوانى در گلويش گير کرده بود. آمد به بالاى بام. وقتى اين اوضاع را ديد. خندهاش گرفت و از ته دل قهقهه زد و استخوان از گلويش بيرون پريد. رفت و تعريف کرد که من اين طور زنى را ديدم يکمرتبه خندهام گرفت و استخوان از گلويم بيرون پريد. شاه پريان خوشحال شد و به خدمتکارهايش دستور داد هر چيز که در خانه زن کم بود سرجايش گذاشتند. ضمناً دستور داد کمکش کردند و پشمهايش را رشتند. شوهرش که آمد ديد همه چيز سر جايش است و پشمها هم رشته شده است. |
- فاطمه نه من ريس، يک سير خور |
- قصههاى مردم ص ۳۳۰ |
- گردآوري: سيداحمد وکيليان |
- نشر مرکز ـ چاپ اوّل ۱۳۷۳ |
- به نقل از: فرهنگ افسانههاى مردم ايران ـ جلد نهم، علىاشرف درويشيان رضا خندان (مهابادي)، نشر کتاب و فرهنگ، چاپ اول ۱۳۸۱ |
همچنین مشاهده کنید
- دیو هفت سر
- خواهر ندار و خواهر دارا
- مکر آدمیزاد
- شاهزادهٔ فارس و دختر سلطانِ یمن (۴)
- مِم و زین
- مرغ تخم طلا
- مرغ تخمطلائی (۲)
- دو برادر (۱)
- ملکخورشید (۲)
- دختر بازرگان و هفت برادر(۲)
- کار دل
- متل
- پسر پادشاه و پیرزن
- دختر بازرگان و هفت برادر(۴)
- شاه طهماسب (۳)
- گوردله
- شاهِ خِسته خُمار
- سنگ صبور(۲)
- قصه فاطمه بدبخت
- گچی کپو! کفبی، کمبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست