|
ديابت مليتوس از دسته بيمارىهاى متابوليستى است که در آن هورمون انسولين بهصورت ناقص ترشح مىشود يا اصلاً ترشح نمىشود، و به دنبال آن تغييرات فيزيولوژيکى در اکثر قسمتهاى بدن بهوجود مىآيد. ديابت يک بيمارى شايع غدد درونريز در دوران کودکى محسوب مىشود که حداکثر شيوع آن در اوايل دوران بلوغ مىباشد. ديابت مليتوس را مىتوان به سه دسته اصلى تقسيم نمود:
|
|
۱. ديابت مليتوس وابسته به انسولين (Insulin-dependent DM - IDDM) يا نوع I، که به دنبال فقدان انسولين ايجاد مىشود. شيوع اين بيمارى غالباً در خردسالى و دوران بلوغ مىباشد ولى مىتواند در هر سنى بروز کند.
|
|
۲. ديابت مليتوس غيروابسته به انسولين (Non Insulin-dependent DM - NDDM) يا نوع II. شروع بيمارى معمولاً بعد از سن ۴۰ سالگى است و افراد مبتلا ممکن است نياز به انسولين روزانه داشته يا نداشته باشند.
|
|
۳. ديابت سن بلوغ يا ديابت جوانان يک بيمارى اتوزومال غالب است که در آن ساختمان انسولين دچار نقص شده و فعاليت بيولوژيکى آن کاهش مىيابد. بهعلت اينکه ديابت شيرين کودکان استثنائاتى دارد ادامه بحث را به نوع I يا ديابت شيرين وابسته به انسولين که باعث اختلالاتى در سلامتى طولانى مدت در کودکان گردد، اختصاص مىدهيم. سندرم کلينيکى ديابت مليتوس در نتيجهٔ مکانيسمهاى پاتولوژيکى گوناگون ايجاد مىشود.
|
|
در حال حاضر عقيده بر اين است که ديابت مليتوس يک بيمارى خود ايمنى است و در افرادى که زمينه مستعد ژنتيکى دارند تحت شرايط مساعد مثلاً ابتلاء به عفونتهاى ويروسي، علائم بيمارى بروز مىکند.
|
|
|
اين بيمارى يک بيمارى ارثى نيست ولى ارث فاکتور اصلى و اساسى در ابتلاء به آن مىباشد و بدون ترديد در ايجاد بيمارى نيز دخالت دارد. مکانيسمهاى ژنتيکى متعددى در بروز اين بيمارى دخالت دارند. بهطورکلى مىتوان گفت که علاوه بر عوامل ژنتيکي، عوامل محيطى نيز در بروز ديابت مليتوس وابسته به انسولين مداخله مىکنند. تئورىهاى اخير حضور ژن HLA را سبب بروز نقص در سيستم ايمنى مىدانند و اشاره مىکنند که فرد مستعد، به دنبال يک شرايط مساعد که مىتواند منبع غذائي، تحريک ويروسي، باکتريائى يا شيميائى داشته باشد تظاهرات بيمارى را نشان مىدهد.
|
|
اين محرکات طى يکسرى فرآيند بهتدريج باعث تخريب سلولهاى بتاى لوزالمعده مىشوند، به نوعى که آنها ديگر قادر به ساختن انسولين نخواهند بود.
|
|
همچنين يک ارتباط قوى بين بروز بيمارى ديابت مليتوس وابسته به انسولين و ساير بيمارىهاى هورمونى مانند التهاب غدهٔ تيروئيد و بيمارى آديسون وجود دارد.
|
|
|
پرادراري، پرخوري، پرنوشي، کاهش وزن، خيسکردن رختخواب، تغييرات رفتار کودک بهصورت بىقراري، کمشدن توجه و تمرکز، کاهش تحمل نسبت به محروميت عاطفى يا جسمي، احساس خستگى شديد، پوست خشک، تارى ديد، زخمهائى که با تأخير بهبود مىيابد، پوست برافروخته، سردرد، عفونت مکرر، هيپرگليسمى (افزايش قند خون)، گليکوزورى (وجود قند در ادرار)، کتوز ديابتى (استون همانند گلوکز در ادرار وجود دارد ولى کمآبى قابل توجه نيست) همگى از علائم بيمارى هستند.
|
|
|
سه گروه از کودکان را از نظر بيمارى ديابت بايد مورد توجه قرار دارد:
|
|
۱. آنهائى که گليکوزورى (وجود قند در ادرار)، ادرارى و تاريخچهٔ کاهش وزن يا نارسائى در افزايش وزن و افزايش اشتها دارند.
|
|
۲. آنهائى که گليکوزورى مقاوم يا گذار دارند.
|
|
۳. آنهائى که علائم اسيدوز متابوليک همراه يا بدون خوابآلودگى يا کوما دارند.
|
|
تشخيص بيمارى ديابت از روى ميزان گلوکز سرم خون انجام مىشود. قند خون ناشتاى بيش از ۱۴۰ ميلىگرم در دسىليتر يا قند خون غير ناشتاى بيشتر يا معادل ۲۰۰ ميلىليتر در دسىليتر، همراه با علائم کلاسيک ديابت نوع وابسته به انسولين مىتواند دليل بيمارى باشد.
|
|
معمولاً انجام تست تحمل گلوکز و کنترل قند خون ۲ ساعت بعد از غذا ضرورت ندارد. در شروع بيمارى ديابت ميزان انسولين سرم ممکن است طبيعى و يا مقدار کمى بالا باشد.
|
|
|
اقدامات درمانى براى کودکان مبتلا به ديابت مليتوس وابسته به انسولين چندين جنبه دارد، از جمله: خانواده، کودک (در صورتى که بتوان از آنها کمک گرفت)، تيم درمان که شامل پزشک اطفال، متخصص غدد، متخصص ژنتيک، متخصص تغذيه، فيزيولوژيست ورزشى و روانشناسى کودک مىباشد. اين ارتباط را مىبايست به ساير افرادى که در زندگى کودک نقش دارند (معلم، پرستار مدرسه، مشاور و راهنماى مدرسه و مربى خصوصى کودک) گسترش داد. درمان بر مبناى جايگزينى انسولين مىباشد. بايد توجه داشت که نياز به انسولين تحتتأثير مواد غذائى دريافتي، فعاليتها، شرايط روحى و ساير مسائل مانند بيمارىها و بلوغ قرار دارد. در ابتدا، برنامهٔ درمانى بايد تحت نظر پزشک و متخصص تغذيه باشد ولى بهتدريج با آموزشهاى لازم به کودک و خانواده و حمايت راهنمائىهاى لازم در برنامهريزى درمان آنها به استقلال مىرسند.
|
|
|
انسولين بهصورت خالص از گاو و يا توآم گاوى و نوع انسانى آن نيز بهطور مصنوعى ساخته مىشود. اکثر پزشکان ترجيح مىدهند که از نوع انسانى آن استفاده کنند. انسولينها در سه نوع سريعالاثر، متوسطالاثر و طولانىالاثر در ويالهاى ۱۰۰ واحد بر ميلىليتر موجود است. مقدار و دوز انسولين بستگى به ميزان قند خون وريدى بيمار دارد که کودک و يا يکى از افراد خانواده مىتوانند با ريختن يکقطره از خون بر روى نوارهاى مخصوص اندازهگيرى قند خون و يا با استفاده از مانيتورهاى کنترل قند خون آن را بررسى کنند. انسولين روزانهٔ کودک را بايد روزى ۲ بار در دوزهاى مختلف و زيرجلد تزريق کرد (با سوزن و يا با پمپ مخصوص). درضمن تزريقات بايد قبل از خوردن صبحانه و قبل از خوردن عصرانه باشد. انسولين ريگولار بهتر است ۳۰ دقيقه قبل از خوردن غذا تزريق شود تا زمان کافى براى جذب آن موجود داشته باشد. بعضى از کودکان ممکن است نياز به تزريق مقدار بيشترى انسولين داشته باشد، مانند کودکانى که در سن بلوغ و در حال رشد هستند.
|
|
پمپ انسولين دستگاهى است که روى پوست (شکم يا ران) فيکسشده و از طريق آن انسولين ريگولار را بهطور مرتب و به دقت و آهستگى وارد بدن مىکنند. اين پمپ يک سرنگ است که از طريق کاتتر با سوزن به پوست وصل مىشود. سوزن و کاتتر مىبايست هر ۴۸ ساعت يکبار توسط کودک يا والدين به طريق استريل تعويض و جايگزين شود. گرچه پمپ انسولين از نظر تداوم و استمرار رسانيدن انسولين به کودک وسيلهٔ مفيد و با ارزشى است ولى بهعلت اينکه به کودک وصل است، فعاليت او را محدود مىسازد (حمامرفتن، شناکردن و...) امروزه محقيقن تربيتى از انسولين و املاح صفراوى را که از طريق پمپهاى آئروسل و بهصورت استنشاقى بهوسيله مخاط بينى جذب مىشود نيز تهيه کردهاند اما طول اثر آن براى درمان کافى نيست و باز هم بايستى انسولين نيز تزريق شود. پيوند سلولهاى جزاير لانگرهانس يا پيوند کامل پانکراس (لوزالمعده) در آينده مىتواند اميدى براى اين بيماران محسوب شود. پيوند در مورد افرادى قابل استفاده است که دچار عوارض شديد نشده باشند مانند آنهائى که تخريب بافت کليوى داشته و نياز به تعويض کليه دارند و يا آنهائى که مهارکننده سيستم ايمنى مصرف مىکنند.
|
|
|
توصيه مىشود که بررسى ادرار از نظر وجود ترکيبات کتونى براى هر بيمار، انجام شود. بهخصوص زمانىکه قند خون بيمار به ۲۵۰ ميلىگرم بر دسىليتر مىرسد، بايستى به فاصلهٔ هر ۴ تا ۶ ساعت يکبار اين تست انجام شود.
|
|
| نحوهٔ تغذيه در بيماران ديابتى
|
|
اساس نيازهاى تغذيهاى کودکان مبتلا به ديابت فرقى با کودکان سالم ندارد فقط بايد مواد قندى را از رژيم غذائى خود حذف کنند. غذا و مواد غذائى بين ساعات روز بايد در ساعات مشابه در هر روز مورد استفاده قرار گيرد و روزانه کل ميزان کالرى دريافتى اندازهگيرى شود. توزيع کالرى نيز بايستى براساس الگوى فعاليت هر کودک تنظيم شود. تغييرات در برنامهٔ غذائى کودک بايستى با توجه به کالرى غذا و ميزان ورزش و فعاليت کودک انجام گيرد. دريافت غذاى اضافى نياز به فعاليت اضافى دارد. برنامهٔ غذائى روانهٔ کودک بايستى ۶ گروه اصلى مواد غذائى را شامل شود (شير، گوشت، سبزيجات، چربي، نان و ميوهها) هر روز بايستى تنوع غذائى نيز حفظ گردد. در برنامهٔ غذائى کودک جهت تأثير بر هضم، جذب و متابوليسم مواد غذائي، وجود مواد غذائى فيبردار (مانند سبزيجات) بسيار مفيد است. در ضمن مواد غذائى فيبردار، افزايش قند خون بعد از غذا را کاهش مىدهند.
|
|
|
کودک بيمار بايستى به انجام فعاليتهاى ورزشى تشويق شود. به دنبال فعاليتهاى ورزشى يک غذاى سبک توصيه مىشود زيرا در اين مواقع قند خون کودک کاهش يافته است. ورزش علاوه بر احساس خوبى که در کودک ايجاد مىکند سبب مىشود که بدن مواد غذائى را مفيد مصرف کند و اغلب نياز به انسولين را کاهش مىدهد.
|