شناخت و تحليل وسايل ارتباط جمعى از جهات و ديدگاههاى مختلف مطمحنظر قرار مىگيرد که عبارتند از:
|
|
|
|
منظور ميزان قدرت تکنولوژيک آن وسيله است. هرقدر امواج وسيلهاى از مرکز فراتر روند گفته مىشود، ضريب برد آن افزايش يافته است. برخى از موانعى که بر سر راه برد امواج وسايل ارتباطى الکترونيک وجود دارند، به شرح زير است:
|
|
برخورد امواج تلويزيون به موانع طبيعى مانعى بزرگ در راه بسط ضريب برد آن به حساب مىآيد. بهمنظور جلوگيرى از اين موانع طبيعى راههاى گوناگونى در برابر صاحبان تلويزيون (در صورت خصوصى بودن آن) و يا مقامات دولتى (در صورت تعلق تلويزيون به بخش دولتى يا عمومي) قرار دارند که اهم آنان دو راه شناخته شده است:
|
|
- يا بايد از رلهها استفاده نمود که در اصطلاح تکرارکننده خوانده مىشوند و برفراز موانع طبيعى جاى مىگيرند.
|
|
- يا بايد از سيستم ماهوارهاى استفاده نمود و با انتقال امواج تلويزيون به ماهواره و سپس دريافت و پخش آن در سراسر يک منطقه وسيع، از سد موانع گذشت.
|
|
- در مورد روزنامهها، مجلات و بهطور کلى وسايل مکتوب ارتباط جمعي، مسئله انتقال و توزيع وسيله ارتباطى در سرزمينى وسيع (مخصوصاً در کشورهاى جهان سوم که معمولاً وسعت خاک و کمبود امکانات ارتباطى چون ماشين، قطار و... را با هم دارا هستند) مطرح است. در اکثر موارد تحقق ضريب گسترده برد با مشکل تأخير مواجه مىشود. بدين معنى که حتى زمانى که روزنامه به روستائى دور دست نيز ارسال مىشود، بعد از چندين روز بدانجا مىرسد که اين خود برد تأخيرى خوانده مىشود و موجبات کهنگى مطالب نشريه را فراهم مىسازد که خود عاملى در راه عدم توجه بدان و تا حدودى بيهودگى وسيله است.
|
|
|
در بسط اهميت و رسالت هر يک از وسايل ارتباطى انتقال تنها مسئله افزايش ضريب برد نيست، بلکه بايد مردمى نيز که مخاطب وسيله هستند، بدان تعلق خاطر نشان دهند. اين امر با دو شاخص ارزيابى مىشود:
|
|
| وجهه صورى (Formal Popularity)
|
|
منظور از ميزان کسانى است که وسيله مربوط را ابتياع کرده (در مورد تلويزيون يا راديو) يا آنکه هر روز به ابتياع آن مىپردازند (در مورد روزنامه و...).
|
|
| وجهه واقعى (Real Popularity)
|
|
در شناخت وجهه واقعى يک وسيله ارتباطى بايد ديد آنان که به خريد آن دست مىزنند تا چه حد از آن استفاده مىکنند. تنها زيرپوشش تلويزيون بودن و حتى داشتن آن در خانه کافى نيست. زيرا بايد ديد آيا خانواده معين در شبانه روز چند ساعت از اين وسيله استفاده مىنمايد. با اين پژوهش به شناخت و تعيين ضريب وجهه واقعى (Real Popularity Quotient)، دست مىيابيم.
|
|
|
اين امر مخصوصاً در مورد وسايلى نظير راديو و تلويزيون مطرح مىشود. هرچند امروز بسيارى از کشورها در مورد پوشش شبانه روزى راديو توفيق حاصل کردهاند، ليکن در مورد تلويزيون چنين نيست. اين مسئله که مخصوصاً در جهان سوم رخ مىدهد، ناشى از مشکلات تهيه برنامههاى تلويزيون است. بهطور کلى آنطور که دانيل کاتز (D.Katz) بهعنوان يکى از محققين معروف وسايل ارتباط جمعى مىگويد: 'جهان سوم در برخورد با تلويزيون با دو راه گوناگون مواجه است که هر يک داراى مسئلهاى خاص است.
|
|
پوشش وسيع وسيله ارتباطى حائز اهميت نظير تلويزيون، تحقق اين هدف، مستلزم آن است که اکثر برنامهها از کشورهاى صنعتى تهيه شوند و اين خود موجبات وابستگى کشور خريدار فيلم را به خارج از جانبى و بروز استعمار فرهنگى از سوى ديگر را فراهم مىسازد. بدين معنى که هر روزه بايد ميزان قابل توجهى ارز از کشور ضعيف در حال توسعه، در راه خريدى نو که خوراک تلويزيون آن را تشکيل مىدهد خارج شود. (علاوه بر خريد وسيله و لوازم خاص آن)، ليکن مشکل دوم (استعمار فرهنگي) از اين نيز مهتر است' .
|
|
با بسط فيلمهاى خارجي، زبان يک ملت حتى در صورت دوبلاژ، دچار نوعى تهاجم مستمر مىشود و لغات خارجى بسيارى وارد آن مىشوند و به نوعى هويت اصلى آن را در درازمدت ناپديد مىسازند. فرسايش، قلب و در مواردى تغيير زبان ملى که مواردى از آن در جهان سوم مشاهده شده است (در کامبوج در زمان حکومت سيهانوک زبان ملى و رسمى فرانسوى اعلام گرديد)، نشان از فرهنگ زدائى (Declturation) جهان سوم دارد.
|
|
با ورود سيل آساى فيلمهاى خارجى که خوراک فرستندههاى تلويزيونى را فراهم مىسازند، رفته رفته، عادات و آداب خاصى در کشور رواج مىيابند که اکثراً با فرهنگ آن کشور بيگانه هستند. با امکانات اقتصادى ساکنان آن نيز تطابق ندارند و موجبات پيدائى دو قشر (فرنگى شده و به اصطلاح عقب افتاده) را در داخل مرزهاى ملى فراهم مىسازند و در مواردى چند همين برنامهها خود موجبات اعتياد مردم کشور را به لباس، اغذيه و ديگر پديدههاى رايج در کشورهاى صنعتى فراهم مىسازد که موجب چندبعدى شدن وابستگى و در نهايت انهدام منابع ملى است و استيلاى فرهنگ خاصى از جهان صنعتى بين مردم عقب رانده شده جهان را سبب مىشود.
|
|
|
اين امکان وجود دارد که تمامى کوششها در راه بسط ضريب برد، وجهه و حتى پوشش معمول گردد، بدون آنکه وسيله موردنظر به هدف نهائى خود که جذب مردم است نائل شود. منظور از جذب از جهتى کاهش ضريب غيبت ذهنى است، در بسيارى از کشورها، عادت بر اين است که وسيلهاى چون راديو از صبح باز باشد و انسانها نيز در حين کار بدان گوش دهند (زن خانهدار بهکار خود اشتغال ورزد، فروشنده به کار فروش و خريد خود ادامه دهدو...). قطعاً چنين شرايطى موجب مىشود که وسيله و فرد در برخورد با يکديگر باشند، بدون آنکه اين برخورد موجبات تقابل فرد - پيام را بهطور جدى (فهم پيام) فراهم سازد، که خود هدف غائى وسيله ارتباط است.
|