بدون شک تجربهٔ زيادى بايد داشت تا بتوان قضاوت نمود که طفل داراى رشد و نمو طبيعى و صحيح است. بديهى است که مادران جوان فاقد اين تجربه بوده و براى اين قضاوت صلاحيت ندارند. در مورد اطفال شيرخوار هم مىتوان مانند بزرگتران در مورد سلامت آنها از ظاهر آنها قضاوت کرد. کودکى که به اندازهٔ کافى از شير مادر تغذيه کرده است، با طراوت و گلگون بهنظر مىآيد، گونههاى وى پر است نه فرورفته و خالى، راحت و عميق مىخوابد و بيشتر اوقات شبانهروز در خواب است. از ۲۴ ساعت تقريباً ۲۰ ساعت در ماههاى بعدى تقريباً ۱۶ ساعت در خواب بسر مىبرد و با خوشحالى و نشاط بيرون مىشود. اگر با بيدار شدن قنداقش خيس نگردد، يا گرسنگى لحظهاى قبل از موعد غذاى وى عيش او را منغض نکند، او گريه را سر نداده و فرياد نمىکشد.
|
|
|
|
اجابت مزاج طفل نيز مقياس ديگرى است براى سنجش رشد و نمو او، که بايد به آن دسته از اطفالى که بهطور مصنوعى تغذيه مىشوند (غير از شير مادر) بيشتر از کودکانى که از شير مادر استفاده مىکنند توجه داشت. اگر در موارد ديگر هم چيز به خوبى پيش مىرود، پس طفل شيرخوار روزانه چهار بار بايد مزاج وى عمل کند و بوى آن نامطبوع نباشد و شکل ظاهر به رنگ زردطلائى و شبيه به مرهم. پس چيز نامطبوعى نيست. اما بعضى اطفال چنين نظم و ترتيبى ندارند با وجود اين بهخوبى رشد مىکنند. تعداد دفعات اجابت ممکن است بيشتر و رنگ آن سبز يا بلغمى و دانهدانه بهنظر آيد. علت اين گاهى رگل شدن مجدد مادر است. اگر طفلى خوب نمو مىکند و وزن او به حد کافى اضافه مىشود نيازى نيست که به مدفوع او توجه خاصى شود اما اگر برعکس پوست بدن وى رخم مىشود، کودک بىآرام است، بسيار فرياد مىکشد و وزن وى هم به خوبى اضافه نمىگردد در اين صورت از پزشک بايد در مورد وى نظر خواست.
|
|
گاهى اجابت مزاج طفل به موقع انجام نمىگردد و يبوست ايجاد مىشود و فقط مقدار کمى تفاله بهجا مىگذارد. گاهى هم ممکن است علت آن کم دريافت نمودن غذا باشد يعنى تغذيهٔ ناکافى. در اين مورد از طريق وزن کردن کودک مىتوان مطلب را فهميد. اگر تغذيهٔ ناکافى وجود ندارد، لازم نيست به کمى اجابت مزاج اهميت داده شود.
|
|
در اين حالت بهجاى انجام تنقيه بهتر است مقدارى چاى که با قندِ شيرشيرين شده باشد به او بدهيم (نصف الى يک قاشق مرباخورى) اگر از سن کودک شش هفته مىگذرد آب ميوه هم در اجابت مزاج او مؤثر است.
|
|
|
در روزهاى اول زندگى کودک گاهى يرقان زود گذرى پيش مىآيد؛ تقريباً ۸۰% شيرخوران به آن مبتلا مىشوند: بعضى از ترکيبات خون که پس از تولد زائد هستند تجزيه مىشوند و در اثر آن زردى در رنگ پوست ظاهر مىشود. يرقان پس از يک الى دو هفته ناپديد مىشود. رنگ مدفوع در اين حالت طبيعى است، اما در اين دوران به وزن طفل اضافه نمىگردد.
|
|
|
گاهى در اولين روزهاى حيات طفل، غدههاى پستان متورم مىشوند و گاه به بزرگى گردوئى مىرسند. اين حالت هم براى پسر و هم براى دختر اتفاق مىافتد و در اثر انتقال هورمونهاى خون مادر به خون طفل پيش مىآيد. اين تغيير بدون ضرر است و به خودى خود ناپديد مىگردد. فقط بايد در اين موقع پستان طفل کاملاً در آرامش قرار داشته و فشارى به آن وارد نشود و با مقدارى پنبه از تماس با قنداق و لباس او حفظ گردند تا زخم نشوند.
|
|
|
همواره ديده مىشود که هر چيزى که حاکى از نمو يا کيفيت خوب طفل باشد روى مادر اثر مطلوب مىگذارد. مادر از لحظهٔ توليد نوزاد مايل است بداند که آيا نوزاد طبيعى است؟ آيا از نظر وزن و قد و غيره نرمال است؟ اگر نوزاد او کوچک و سبک وزن باشد و خيلى کم از دو کيلوگرم وزن او تجاوز نمايد، مادر با ترس و نگرانى از خود سؤال مىکند که آيا اين مقدار وزن هم 'طبيعى' است. اما اگر نوزاد درشت و سنگين وزن باشد، ديگر حدى براى غرور و افتخار مادر نمىتوان قائل شد. در حقيقت هيچ معيار و مقياسى بهعنوان وزن طبيعى براى نوزاد وجود ندارد. همچنين براى بزرگسالان هر کس کسانى را مىشناسد که لاغر و نحيف هستند اما کاملاً سالم مىباشند. عدهاى ديگر چاق و پُر، آنها نيز سالم و نيرومند هستند. در اينجا استعدادهاى ارثى حکمفرما است، نه بيمارى و غيرطبيعى بودن. همچنين بايد دانست همانطور که ديگر موجودات زنده از اعداد و ارقام معين و مشخصى پيروى نمىکنند، يک کودک نيز دقيقاً تابع آن نيست، بلکه همهٔ عددهاى تعيين شده بدون شک فضاى بازى براى بالا رفتن و پائين آمدن دارند.
|
|
نوزاد در ابتداى تولد ۱۰% از وزن وى کاسته مىگردد، اين نقصان، بهعلت از دست دادن آب بدن (ادرار ـ دفع بخار آب در هنگام تنفس و از پوست) و دفع مقدارى فضولات مىباشد که قبل از تولد در رودهٔ طفل بوده است. پس از گذشت اين مرحله طفل بايد به خوبى نمو کند و پيوسته به وزن وى اضافه شود. وزن طفل در ظرف پنج ماه بايد دو برابر شود. و در آخر اولين سال زندگى تقريباً به سه برابر افزايش يابد.
نمودار افزايش وزن طفلى که از شير مادر تغذيه مىکند:
|
|
در اولين يک چهارم سال هفتهاى تقريباً ۱۷۰ گرم.
|
در دومين يک چهارم سال هفتهاى تقريباً ۱۵۰ گرم.
|
در سومين يک چهارم سال هفتهاى تقريباً ۱۱۰ گرم.
|
در چهارمين يک چهارم سال هفتهاى تقريباً ۹۰ گرم.
|
|
|
طبيعى است که طفل در صورتى مرتب و بهطور صحيح به وزن وى اضافه مىگردد که به قدر کافى از شير مادر تغذيه نمايد. نوزاد بايد در هفتههاى اول زندگى روزانه تقريباً معادل يک پنجم وزن خود از شير مادر بنوشد. و در دوران اولين يک چهارم سال تقريباً يک ششم و در دومين يک چهارم سال يک هفتم و بعداً يک هشتم و بالأخره يک نهم وزن بدن وى.
مادرانى که ترازو در دسترس ندارند بايد به موارد زير توجه نمايند:
|
|
اگر طفل با نيرومندى مىمکد و پس از ۱۰ الى ۲۰ دقيقه خود وى پستان را رها مىکند، (سرعت در نوشيدن در فرد فرد اطفال متفاوت است) اعضاء کوچک وى شل شده و خواب آلوده پائين مىافتد، صورت کوچک وى از خشنودى و لذت و رضايت حکايت مىکند، و به زودى خواب بر او چيره مىگردد، مىتوان خود را در مورد مقدار غذا آرام ساخت. پس از اينکه مادر رختخواب زايمان را ترک مىکند، طولى نمىکشد که شيردادن براى او عادت، بلکه براى وى دستداشتنى مىشود. مجدداً يادآورى مىشود که نبايد صرفاً تابع اعداد و ارقام بود.
|
|
کودکانى يافت مىشوند که کمتر به وزن آنها اضافه مىگردد. ولى در روال خوبى نمو مىکنند، مىتوان گفت براى آنها همه چيز کمى کُند پيش مىرود. همچنين اطفالى يافت مىشوند که کمتر از مقدار تعيين شده مىنوشتند، ولى همان مقدار براى تکامل خوب آنها کافى است، همانطور که اشتهاء و احتياج به مقدار غذا در بزرگسالان مختلف مىباشد.
|
|
|
اگر مقدار شير مادر مرتباً رو به نقصان است، بنابراين طفل به مقدار کافى تغذيه نشده و وزن وى ثابت مىماند و حتى گاهى وزن طفل کاهش هم مىيابد، البته بدون ترازو نمىتوان تغذيهٔ ناکافى را بهطور يقين تعيين نمود. در ابتدا طفل ناآرام است. زياد فرياد مىکشد و گريه مىکند، زيرا گرسنه است. اما بعد بهطور ناگهانى آرام مىشود و زياد مىخوابد. ممکن است مادر جوان و بىتجربه آن را حمل بر حالت مزاجى خوب طفل و تغذيهٔ کافى بنمايد. ولى کسى که روى اطفال شير خوار تجربه دارد، بدون ترديد از پوست خشک و چروکيده، شکم شل و تو رفته و از اجابت کم مزاج، و رنگ تيرهٔ آن پى مىبرد که طفل گرسنه است. اين کيفتت اگر مدتى به طول انجامد، نوزاد به سختى آسيب خواهد ديد. اين وضيعت غالباً براى اطفالى پيش مىآيد که از ابتدا لاغر و کم وزن بودهاند. وقتى مادرى ترس از ناکافى بودن غذاى طفل خود دارد مىتواند بهطورى که خواهد آمد آزمايش انجام دهد: او کودک را با قنداق مساوى قبل و پس از شير دادن وزن مىنمايد. هر زايشگاه و مطبى اين آزمايش را با ميل انجام مىدهد.
|
|
معمولاً تغذيهٔ ناکافى از اين جهت پديد مىآيد که نوزاد ضعيف است و با نيرومندى نمىتواند پستان را بمکد. در نتيجه پستان به خوبى تخيله نشده و نهايتاً به کم شدن شير منجر مىگردد. براى مبارزه با اين وضع ناخوشايند اولين و مهمترين کار اين است که مادر پستان را مرتباً در دهان طفل بگذارد؛ هر ۵/۲ ساعت يکبار، اگر لازم باشد حتى در فاصلهٔ هر دو ساعت يکبار. البته فاصله شب را نيز نگه نمىداريم، بلکه شب نيز بايد همچنان شير داده شود. البته در فاصلههاى زيادتر تقريباً در هر ۳ الى ۴ ساعت. اگر طفل فقط ضعيف و ناکامل مىمکد، در اين صورت بايد پستان پس از شير دادن بهکلى وسيلهٔ فشار دادن تخليه شود زيرا غدههاى پستان تحريک مىشوند و در نتيجه ساخت و تشکيل شير بهخوبى انجام مىگيرد. شير دوشيده شده را با شيشه يا بهتر است با قاشق به طفل داد (بدين ترتيب او به مکيدن بدون زحمت از شيشه عادت نمىکند) قطرهاى از اين غذاى گرانبهاء و ذىقيمت نبايد به هدر برود. اگر در ظرف چند روز حداکثر در مدت يک هفته افزايش وزن واضحى ظاهر و مشهود نگرديد بايد غذاى مصنوعى اضافه گردد. البته معناى آن اين نيست که تغذيه از پستان مادر ديگر خاتمه پذيرد، بلکه منظور اين است که با اضافه کردن غذاى مصنوعى تکميل شود يعنى تغذيه از دو شير.
|
|
اگر مقدار شيرى که طفل مىنوشد، با توجه به تناسب وزن وى بيش از اندازه لازم باشد، بهطور محسوسى پيوسته وزن طفل اضافه مىگردد. در اين حالت طفل بيش از اندازهٔ لازم تغذيه مىشود و در نتيجه يک 'تغذيهٔ بيش از حد' پديد مىآيد.
|