دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
تعاریف و هدفها
بيشتر رشتههاى علوم اجتماعي، بهخصوص آن دسته که در قرن حاضر در قلمرو اصلى مطالعات اجتماعى قرار گرفته يا از خاصيت ميان رشتهاى برخوردار هستند، هنوز تعريف جامع و مانعى ندارند. هنوز تعريف جامع و مانعى ندارند. انسانشناسى نيز از اين واقعيت مستثنى نيست، بهويژه که حوزههاى بررسى و تحقيق گسترده و گوناگون دارد؛ صاحبنظران و کارشناسان انسانشناسى تعريفهاى گوناگونى براى اين علم ارائه کردهاند که به برخى از آنها اشاره مىشود: |
انسانشناسى از واژهٔ يونانى 'آنتروپوس' (Anthropos) يعنى انسان، و 'لوگوس' (Logos)، به معنى شناخت و گفتار آمده است و از سال ۱۷۹۵ به مفهوم 'تاريخ طبيعى انسان' مورد استفاده قرار گرفته است. |
واژهٔ انسانشناسى مبين علمى است که امروزه به نام 'انسانشناسى جسماني' (Physical Anthrofology)، خوانده مىشود. |
امروزه انسانشناسى همان مفهوم گستردهاى را دارد که مدتها است واژهٔ انگليسى 'آنتروپولوژي' در کشورهاى آنگلوساکسون از آن برخوردار است: |
عبارت است از شناخت ماهيت زندگى اجتماعى و جوامع گوناگون انساني، بنابراين بسيارى از علوم را، که به مطالعهٔ انسان مىپردازند، در بر مىگيرد، مانند انسانشناسى جسمانى و فرهنگي، مردمنگاري، انسانشناسى اجتماعي، مردمشناسي، جنبههائى از زبانشناسي، تکنولوژى مقايسهاي، انسانشناسى پيش از تاريخ، روانشناسى اجتماعى و غيره. |
مطالعهٔ جوامع ابتدائى يکى از جنبههاى انسانشناسى است که به شناخت کامل از انسان منجر مىشود (ميشل پالوف، ميشل پرن، فرهنگ مردمشناسي، ترجمهٔ اصغر عسگرى خانقاه ص ۳۲). در کشورهاى انگلوساکسون 'آنتروپولوژي' به مفهوم مطالعات کلى دربارهٔ انسان به کار برده مىشود، و شاخههائى مانند انسانشناسى جسماني، اجتماعى فرهنگى و غيره را در بر مىگيرد (روحالاميني، محمود، مبانى انسانشناسي، گردشهر با چراغ، ص ۳۸). در فرانسه اصطلاح آنتروپولوژى در مورد مطالعهٔ جسماني، نژادى و زيستى انسانى به کار برده مىشود؛ ولى در زمينههاى اجتماعى و فرهنگى واژهٔ اتنولوژى مورد استفاده قرار مىگيرد (Ethnology). |
مردمشناسى يا قومشناسي، معنى اصطلاح اتنولوژى است و از سال ۱۷۸۷ شوان (Chavanne) سويسى آن را به کار برده است. اين رشته، اکنون براى مطالعهٔ جوامع ابتدائى و انسان فسيل، در کنار انسانشناسى جسماني، به کار مىرود. بهعبارت ديگر، مردمشناسي، که شاخهاى از انسانشناسى است، جنبههاى گوناگون انسانشناسى و فرهنگشناسى را مورد توجه قرار مىدهد. مردمشناسى سعى دارد، نتايحى را که از مطالعات مردمنگارى (با اسناد و مدارک) بهدست آمده، به منشاء، گسترش، نوزائى و برخورد جوامع مختلف دست يابد. |
مردمشناسى از جمله علوم اجتماعى عام است که به علم مطالعهٔ زندگى انسان در مراحل ابتدائى تعريف شده است. |
علوم اجتماعى عاما مانند جامعهشناسي، مردمشناسى و تاريخ با استفاده از نتايج بررسىهاى علوم اجتماعى خاص مثل سياست، حقوق، روانشناسى به مطالعه جريانهاى عمومى جامعه مىپردازد. |
واژه آنتروپولوژى را نخستين بار ارسطو به کار برد. منظور او علمى بود که در شناخت انسان بکوشد، و امروز آن به علم شناخت انسان تعبير مىنمايند. |
پل بروکا (Paul Brocca)، دانشمند فرانسوي، آنتروپولوژى را به مفهوم کلى شناخت انسان، از ديدگاه طبيعي، به کار برده است. بهنظر وى آنتروپولوژى چنين تعريف مىشود: 'مطالعه گروه انساني، بهطور جزئى و کلي، در ارتباط با همهٔ موجودات زنده،( ترابي، علىاکبر، مبانى مردمشناسي، ص ۲۱). بنابراين تعريف، علاوه بر مطالعهٔ کالبد انسان، که همان مطالعه جنبهٔ فيزيکى يا جسمانى انسان است، بايد از شاخههاى گوناگون فرهنگى مثل باستانشناسي، فرهنگشناسي، قومنگاري، قومشناسى و جامعهشناسى بهره گرفت. نتيجهاى که از ين تعريف بهدست مىآيد اين است که آنتروپولوژى نه تنها علم واحدى نيست بلکه بخشهاى عمدهاى از ديگر علوم انسانى را در بر مىگيرد. |
کازنو گفته است با مفهوم ريشهاى واژهٔ اتنولوژى نمىتوان تعريف واحدى براى اين علم ارائه داد. زيرا اتنولوژى در اصل به معنى 'مطالعهٔ اقوام' است. وى مردمشناسى را علم مطالعهٔ اقوام ابتدائى يا کهن مىداند و مقصود او اقوامى است که خط و فنون جديدى ندارند و معترف است که به سبب نداشتن کلمات مناسبتر، مجبور شده است از اين دو صفت استفاده کند (کازنو، مبانى مردمشناسي، ترجمهٔ ثريا شيباني، ص ۱). |
در کشورهاى انگلوساکسون اتنولوژى را در مفهوم آنتروپولوژى فرهنگى يا اجتماعى به کار مىبرند؛ از اينِرو اساس کار را بر مطالعه و جستجوى ويژگىهاى کلى فرهنگها و وجوه متمايزکنندهٔ آنها گذاشتهاند؛ و آنتروپولوژى را شامل عمدهترين موضوع اتنولوژى مىدانند. |
بهنظر کازنو آنچه اکنون مردمشناسى ناميده مىشود در گذشته انسانشناسى ناميده مىشد. و اين بدان سبب است که قلمرو موضوعى و تحقيقى هريک از اين دو علم کاملاً مشخص نبوده است. ادر انگليس و فرانسه هنوز هم عدهاى مردمشناسى را همان انسانشناسى فرهنگى يا اجتماعى مىدانند. از جمله لوى استروس کرسى خود را در دانشگاه کولژ دو فرانس آنتروپولوژى اجتماعى مىنامد. |
مردمشناسى زندگى اجتماعى و حيات فکرى و فرهنگ انسان را، با توجه به سير تاريخى و مناسبات طبيعى و اجتماعى بررسى مىکند و ويژگىهاى جسمانى و زندگى فکرى و فرهنگى انسانهاى نخستين و جوامع ابتدائى را مىکاود (ترابي، علىاکبر، مبانى مردمشناسي، ص ۴۳،۴۴). |
با گسترش زمينههاى گوناگون مردمشناسى جديد و پيدائى ديدگاههاى تازه، نظريات جديدى نيز ارائه شده است؛ از جمله تايلر (E.B.Tylor - ۱۹۱۷-۱۸۳۲). بر آن است که براى شناخت جوامع، بهويژه، تحقيق در گونههاى نخستين نهادها و بنيادهاى فرهنگي، بايد از مردمشناسى کمک گرفت. بهنظر وى مردمشناسى مىتواند آئينهٔ تمام نماى جامعهٔ معاصر باشد. يعنى مىتواند علل بهوجود آمدن سازمانها و بنيانهاى کهن فرهنگى جامعه بشرى را، که برخى در جوامع معاصر رايج و برخى ديگر متروک شدهاند کشف نمايد. |
به اين ترتيب، با مطالعاتى که در قرن حاضر، در زمينهٔ مردمشناسى در قبائل و جوامع مختلف انجام شده است، قلمرو بررسىهاى مردمشناسى از حيطه جوامع ابتدائى و نخستين خارج مىشود. |
آوانس پريچارد (Evans Prichard)، استاد مردمشناسى آکسفورد، مانند ديگر مردمشناسان علمى جديد، بر آن است که موضوع مردمشناسى ديگر مطالعهٔ جوامع ابتدائى نيست. بلکه عبارت است مطالعهٔ مجموعه کلى هر جامعه. |
پىيربسينيه (Pierre Beessaingct)، فرانسوى معتقد است که مردمشناسى فقط مىتواند به چهار مورد زير محدود گردد. |
۱. مطالعهٔ ايلات و عشاير |
۲. مطالعهٔ يک شهر کوچک يا يک محله از محلات يک شهر بزرگ |
۳. مطالعه يک دهکده يا جامعهٔ روستائى. |
۴. مطالعه قشر اجتماعى معينى از يک جامعه بزرگ (پيربسن به، روش مردمشناسي، ترجمهٔ علىمحمد کاردان، ص ۳) |
بهنظر اين دانشمندان در مطالعات مردمشناسى نمىتوان، يکباره به مطالعهٔ مجموعه ويژگىهاى اقتصادى - اجتماعى يک جامعه پرداخت. بلکه بايد ويژگىهاى اقتصادى اجتماعى يک دهکده، يا محله يا يک قشر اجتماعي، از يک جامعهٔ بزرگ و اجزاء تشکيلدهنده آن را مطالعه کرد. |
روى هم رفته هرگاه مطالعه دربارهٔ انسان، بهطور کلى و همهجانبه، مورد توجه بوده است واژهٔ آنتروپولوژى به کار رفت و هرگاه مطالعه، منطقهاى و محدود بود از اصطلاح انتولوژى استفاده مىشد. با اينهمه نمىتوان منکر شد که 'مردمشناسى داستان دلکش تکامل بشرى است' . |
در سال ۱۳۴۹ شوراء وضع و قبول لغات و اصطلاحات علمى ايران در مقابل واژهٔ آنتروپولوژي، انسانشناسى را وضع کرد که شامل انسانشناسى جسماني، باستاني، تاريخي، اجتماعى و فرهنگى نيز مىشود. همچنين در مورد اصطلاح اتنولوژى يا مردمشناسى مطالعه هر يک از نهادهاى انسانى مثل نهادهاى اقتصادي، اجتماعى ديني، سنتى و فرهنگى را پذيرفت (روحالاميني، محمود، مبانى انسانشناسي، ص ۳۹). |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست