|
اعصاب محيطى شامل هشت جفت عصب مغزى و ۳۱ جفت عصب نخاعى است که از مغز و نخاع منشعب مىشوند و کليهٔ ساختمانهاى بدن را عصبدهى مىکنند. اکثر اينها داراى دو بخش حسى و حرکتى هستند. رشتههاى اعصاب حسى اطلاعات حسى مثل لمس، درد، و محرکهاى وضعيتى را به مغز منتقل مىکنند. رشتههاى اعصاب حرکتى امواج عصبى را از مغز و نخاع براى تنظيم فعاليت عضلانى انتقال مىدهند. اختلالات اصلى دستگاه اعصاب محيطى شامل ضربه، استحاله و غدهها است.
|
|
|
درد عصبى دردى است که در اثر صدمه يا فشار روى عصب ايجاد مىشود. موضع درد کاملاً بستگى به عصب خاص مبتلا دارد. درد عصبى معمولاً بهصورت يک درد تيرکشنده در طول عصب گرفتار حس مىشود. اين درد گذرا و اغلب تکرارشونده است. اين عارضه ممکن است موقتى يا مزمن و در موارد شديد ناتوانکننده باشد. مثالهاى اين عارضه عبارتند از:
|
|
ـ درد عصب سه قلو: تيک دردناک صورت نيز خوانده مىشود. اين درد يک درد تيرکشنده است و در صورت و فک که توسط عصب پنجم مغزى (سه قلو) عصبدهى مىگردد، احساس مىشود. اين عارضه معمولاً افراد سالخوردهتر را مبتلا مىکند و تنها در يک طرف صورت احساس مىشود. اين درد چند ثانيه تا چند دقيقه طول مىکشد و اغلب بسيار شديد است و ممکن است بهوسيلهٔ فعاليتهائى مثل جويدن يا مسواک زدن دندان تحريک شود. در حال حاضر تصور مىشود که علت درد عصب سه قلو فشار روى عصب پنجم مغزى توسط يک شريان است درد عصب سه قلو بهوسيلهٔ داروهائى (مثل کاربامازپين و فنىتوئين) که حمله را متوقف يا کند مىکند، درمان مىشود. در موارد شديد عصب بهوسيلهٔ عمل جراحى از شريان واردکنندهٔ فشار جدا مىشود.
|
|
ـ درد عصب سياتيک: اين درد که از کفلها بهطرف پائين و پشت ران تير مىکشد اغلب در اثر بيرونزدگى ديسک بينمهرهاى (تغييرات استحالهاى مهرهها) بروز مىکند. کمردرد در مبحثهاى بعدى مورد بحث قرار خواهد گرفت.
|
|
هر درد عصبى که بيش از چند روز تداوم يابد بايد براى تشخيص و درمان توسط پزشک بررسى شود. اغلب يک متخصص دردهاى عصبى مورد مشورت قرار مىگيرد.
|
|
|
اين يک اصطلاح عام است که نشاندهنده آسيب به هريک از اعصاب متعدد محيطى است. آسيب مىتواند در اثر عوامل گوناگون مثل ضربه، فشار روى عصب (مانند نشانگان تونل کارپال 'درد عصبى و احساس خوابزدگى در دست و انگشتان که در اثر فشار روى عصب مديان در تونل کارپال ايجاد مىشود ـ م.' ) عفونت (مانند آبلهمرغان، مالاريا، بوتوليسم)، مواد سمى (مانند سرب، جيوه، آرسنيک، و ترکيبات ارگانوفسفره که در حشرهکشها وجود دارد)، و بيمارىهاى مزمن (مانند بيمارى قند، اعتياد به الکل، کمبود ويتامين B۱۲) ايجاد شود.
|
|
علائم بيمارى اعصاب محيطى بستگى به عصب مبتلا دارد. علائم اغلب در ابتدا خفيف است و تنها احساس کرختى و گز گز در بخش درگيرشدهٔ بدن وجود دارد. حساسيت پوستى ممکن است وجود داشته باشد و درد تيرکشندهٔ عصبى ممکن است بروز کند. تحليل عضلانى و فلج ممکن است از مشخصات موارد مزمن بيمارى باشد.
|
|
- درمان:
|
درمان طبى بيمارى اعصاب محيطى بستگى بهعلت زمينهاى دارد. پزشک به احتمال زياد شما را براى تشخيص به يک متخصص اعصاب ارجاع خواهد داد. بيمارىهاى اعصاب محيطى را که در اثر فشار ايجاد شده است معمولاً مىتوان با آزاد کردن آن در نقطهٔ اعمال فشار برطرف کرد. اگر يک عامل سمى مشخص شد حذف آن باعث توقف پيشرفت بيمارى مىشود در بيمارىهاى مزمن مثل اعتياد به الکل و بيمارى قند، آسيب به عصب مىتواند برگشتناپذير باشد ولى با مهار بيمارى زمينه پيشرفت آن ممکن است متوقف يا کند شود.
|
|
|
نشانگان گيلنباره (Barré Syndrome ـ Guillain)
|
|
نشانگان گيلن باره شکل حادى از بيمارى اعصاب محيطى است که اغلب پس از گذشت چند روز از يک عفونت ويروسى ساده يا واکسيناسيون بروز مىکند. علت آن مشخص نيست و احتمالاً در اثر واکنش حساسيتى به ويروس ايجاد مىشود.
|
|
علائم معمول شامل کرختي، گز گز کردن، و ضعف است که از پاها شروع مىشود و به بازوها و ساير قسمتهاى بدن گسترش مىيابد. (بيمارى اعصاب محيطى متعدد). در موارد شديد ضربان قلب نامنظم مىشود و فلج تنفسى بروز مىکنند.
|
|
- درمان:
|
در موارد شديد نشانگان گيلنباره مراقبت فوريتى براى برقرارى تنفس و ساير اعمال حياتى ضرورى است. پلاسمافرز (Plasmapheresis) ـ که يک روش تصفيه براى جداسازى پادتنهاى خاص از پلاسماى خون است ـ ممکن است در برخى از موارد مؤثر باشد. بهبودى معمولاً بهتدريج ايجاد مىشود اگرچه ۳۰ درصد بيماران از يک ضعف باقىمانده رنج مىبرند که ممکن است نيازمند بازآموزي، بهرهگيرى از وسايل شکستهبندى يا جراحى ترميمى باشند.
|
|
|
نوروفيبروماتوز (بيمارى فون رکلينگ هاوزن)
|
|
نوروفيبروماتوز يک اختلال نادر ارثى است که با لکههاى قهوهاىرنگ، غدههاى پوستي، و غدههاى اعصاب محيطى مشخص مىشود. غدهها ممکن است کم يا هزاران عدد باشند و مىتواند يک ناهنجارى کريه مانند عارضهاى که شخصيت اصلى نمايشنامه 'مرد فيل' را مبتلا کرده بود، ايجاد کند. فشار روى اعصاب محيطى توسط غلاف عصبى غدهها باعث انواع مختلف بيمارى اعصاب محيطى مىشود. درمان مؤثرى وجود ندارد در صورت بروز فشار روى اعصاب به رفع آن اقدام کنيد، مشاورهٔ ژنتيکى توصيه مىشود.
|
|
|
فلج عصب صورتى فلج عضلانى است که تنظيم حرکات و حالت يک طرف صورت را بهعهده دارند. اين عارضه در اثر صدمه به عصب صورتى که از مغز منشاء مىگيرد و زير گوش از جمجمه خارج مىگردد تا عضلات صورت را عصبدهى کند، ايجاد مىشود.
|
|
|
|
|
علل بسيارى براى فلج عصب صورتى وجود دارد. تصور مىشود که شايعترين علت، تورم عصب صورتى احتمالاً توسط عفونت ويروسى مثل ويروس آبلهمرغان باشد. (به مبحث آبلهمرغان مراجعه کنيد). عصب صورتى در جمجمه از يک سوراخ باريک عبور مىکند. اگر عصب متورم شود وارد شدن فشار به عصب ممکن است عملکرد آن را مختل سازد.
|
|
علامت فلج عصب صورتى افتادگى يک سمت صورت است. هنگامىکه شما عضلات صورت خود را حرکت مىدهيد ـ مثلاً هنگام خنديدن ـ تنها يک طرف صورت حرکت مىکند و به آن نماى غيرعادى مىدهد. ممکن است مهار آب دهان در سمت مبتلا بهعلت گرفتارى عضلات دهان مشکل باشد. بيمار گاهى دچار درد پشت گوش، فک يا قسمت جانبى صورت مىشود. اگر عضلات پلک گرفتار شوند اشک ريزش زياد در همان طرف بروز مىکند. اگر چشم مبتلا در شب بسته نشود قرنيه خشک مىشود و عارضهٔ زخم قرنيه بروز مىکند.
|
|
فلج عصب صورتى نسبتاً شايع است و يک نفر در هر ۶۰ نفر در طول زندگى به آن مبتلا مىشوند. بهعلت آنکه غدهها و سکتهٔ مغزى نيز مىتوانند باعث فلج عصب صورتى شوند پزشک احتمالاً انجام سىتىاسکن و ساير معاينات مغزى را براى کنار گذاشتن ساير بيمارىهاى دستگاه اعصاب مرکزى توصيه مىکند.
|
|
|
اکثر موارد فلج عصب صورتى خودبهخود محدودشونده هستند و به مرور زمان عملکرد عصب بهبود مىيابد. در برخى موارد پزشک براى کاهش تورم کورتيکواستروئيد تجويز مىکند. اگر هنگام شب چشم خشک مىشود و پزشک ممکن است استفاده از چشمبند و پماد را هنگام خواب توصيه کند. استفاده از قطرههاى مرطوبکنندهٔ چشمى مثل ميتل سلولز مىتواند از خشک شدن زياد قرنيه هنگام روز جلوگيرى کند.
|