برحسب مکانيسم آسيب، تروماي کبد به دو دستهٔ بلانت يا نافذ تقسيم ميشود.
تروماي بلانت يا در اثر ضربهٔ مستقيم به قسمت فوقاني شکم يا قسمت تحتاني سمت راست قفسه سينه رخ ميدهد و يا بهدنبال کاهش سريع سرعت حرکت بيمار، مثلاً حين سقوط از بلندي بروز ميکند. تروماي بلانت مستقيم در اکثر مواقع در تصادفات رانندگي ديده ميشود و معمولاً زخمهاي انفجاري يا پارگيهاي خطي بر روي سطح کبد ايجاد ميکند که در اغلب موارد نيز با تخريب وسيع پارانشيم همراه است. زخم ستارهاي بيشتر در قسمت خلفي فوقاني لوب راست ديده ميشود، چون اين ناحيه از کبد موقعيت حساس، سطح محدب، وضعيت ثابت و تودهٔ متراکمي دارد. آسيب لوب چپ بسيار کمتر از آسيب لوب راست شيوع دارد. در آسيبهاي ناشي از ضربات پارهکننده، ممکن است وريدهاي کبدي در محل ورود به بافت کبد پاره شوند و در ناحيهاي از پشت کبد که جراحي و ترميم آن بسيار مشکل است، خونريزي ايجاد کنند.
يافتههاي CTاسکن در بيماراني که ممکن است براي درمان غيرجراحي درنظر گرفته شوند عبارتند از: هماتوم کپسولار يا داخل کبدي محصور شده، پارگي يک لوب، عدم وجود بافتهاي مرده در کبد، خونريزي خفيف داخل صفاقي، و فقدان آسيب به ساير اعضاء داخل شکمي.
در اکثر پارگيها، زماني که عمل جراحي انجام ميشود خونريزي قبلاً متوقف شده است. در صورتيکه خونريزي فعال وجود داشته باشد، زخم بايد بخيهزده شود ولي نبايد درناژ شود. خونريزي فعال بايد با بستن يا بخيهزدن مستقيم عروق خونريزيکننده کنترل شود، نه اينکه عروق بزرگ بسته شوند. هماتومهاي سابکپسولار غالباً روي محل خونريزي فعال يا پارانشيمي را که به دبريدمان نياز دارد ميپوشانند و اين نوع آسيبها بايد حتي در صورتيکه بسته و محدودشده بهنظر بيايند، مورد بررسي قرار بگيرند.
با انسداد موقت شريان کبدي و وريد پورت با يک کلامپ عروقي (مانور پرنيگل) بهمدت ۱۵ تا ۲۰ دقيقه، ميتوان عروق خونريزيدهندهٔ زخم را با دقت بيشتري بست. اگر اين عمل ناموفق باشد، ناحيهٔ خونريزيدهنده بايد با فشار پانسمان شود؛ ۲ تا ۳ روز بعد پانسمان تحت بيهوشي عمومي برداشته ميشود.
پارگيهاي وريدهاي اصلي کبدي در پشت کبد، سختترين مشکلات را ايجاد ميکنند.
آسيبهاي نافذ خم کبدي کولون نيز نظير کبد هستند و در صورتيکه با آناستوموز اوليهٔ کولون تحت درمان قرار بگيرند، به عفونت زير کبدي منتهي خواهند شد. پس از ترميم شدن کبد و برداشتن کولون آسيبديده، با يک ايلئوستومي موقت و فيستول مخاطي ممکن است از اين عارضه پيشگيري کرد.
عوارض پس از جراحى
با تکنيکهاي موجود، بهندرت ممکن است که خونريزي در لاپاراتومي غيرقابل کنترل باشد مگر آنکه وريدهاي خلفي کبد آسيبديده باشند.
عفونت زيرکبدي در حدود ۲۰% از موارد رخ ميدهد؛ اين عارضه در صورتيکه لوبکتومي انجام شده باشد شايعتر است.
ممکن است خونريزي گوارشي در دورهٔ پس از عمل مربوط به هموبيلي باشد که با آنژيوگرافي انتخابي ميتوان آن را تشخيص داد. درمان عبارت است از آمبوليزاسيون از طريق سوند آرتريوگرافي.
خونريزي از زخمهاي ناشي از استرس پس از تروماي کبدي عارضهٔ شايعي است. بنابراين بيماران مبتلا به آسيبهاي کبدي بايد پس از عمل آنتاگونيستهاي رسپتور H2 را مصرف کنند.
پيشآگهى
ميزان مرگ و مير پس از تروماي کبدي حدود ۱۰% تا ۱۵% است که عمدتاً به نوع آسيب و وسعت آسيبهاي وارد به ساير اعضاء بستگي دارد.
يافتههاى بالينى
نشانهها و علائم
تظاهرات باليني آسيب کبد همان تظاهرات باليني شوک هيپوولميک هستند.
يافتههاى آزمايشگاهى
سرعت از دست رفتن خون معمولاً بهقدري زياد است که باعث کمخوني نميشود. لکوسيتوز بيش از ۱۵۰۰۰/μL پس از پارگي کبد ناشي از تروماي بلانت، شيوع زيادي دارد.
تکنيکهاى تصويربردارى
در اکثر بيماران که حال عمومي خوب دارند ولي مشکوک به آسيب کبدي هستند بايد CTاسکن انجام شود. اسکنها وسعت آسيب را نشان ميدهند و ميزان خون از دسترفته را تاحدودي تخمين ميزنند.
سونوگرافي تاکنون مفيد نبوده است. آنژيوگرافي در هموبيلي، تشخيصي است.