مياسنتىگراويس (MG) نوعى اختلال عصبى عضلانى خودايمنى است که باعث ضعف و خستگىپذيرى عضلات اسکلتى مىشود و علت آن اتوآنتىبادىهاى ضدٌ گيرندههاى استيلکولين (AChRs) در محل
اتصال عصب به عضله (NMJs) است.
|
|
|
|
در هر سنى مىتواند بروز کند. علائم آن در طول روز کم و زياد مىشود و با فعاليت بدتر مىشود. توزيع مشخصى دارد به اين صورت که عضلات جمجمهاى (پلک، عضلات خارج چشمي،ضعف صورت، گفتار
'تودماغي' يا نامشخص و ديسفاژي) و در %۸۵ موارد عضلات اندامها (غالباً پروگزيمال و غير قرينه) درگير مىشوند. رفلکسها و حس بيمار طبيعى هستند. ممکن است خصوصاً در افراد مسن فقط به
عضلات خارج چشمى محدود باشد. عوارض : پنومونى آسپيراسيون (ضعف عضلات بولبار)، نارسائى تنفسى (ضعف عضلات قفسه سينه)، تشديد مياستنى بر اثر تنفسى (ضعف عضلات قفسه سينه)، تشديد مياستنى
بر اثر مصرف داروهائى که اثرات بلوککننده بر محل اتصال عصب به عضله دارند (تتراسايکلين، آمينوگليکوزيدها، پروکائينآميد، پروپرانولول، فنوتيازينها، ليتيوم).
|
|
|
&1570;نتىبادىهاى اختصاصى ضدٌ ACh-R از تعداد ACh-R در محل NMJ مىکاهند. علاوه بر اين چينهاى پسسيناپسي، صاف يا ساده شدهاند و در نتيجه انتقال عصبى - عضلانى بهخوبى صورت نمىگيرد. با فعال
شدن مکرر ACh, NMJ بهصورت طبيعى آزاد مىشود، اما چون تعداد گيرندههاى استيلکولينى براى فعال کردن الياف عضلانى در دسترس قرار مىگيرند، و در نتيجه خستگى مياستنيک بروز مىکند.
در ۷۵% موارد تيموس غير طبيعى است (۶۵% هيپرپلازي، ۱۰% تيموما). بيمارىهاى خودايمنى ديگر مانند تيروئيديت، بيمارى گريوز، آرتريت روماتوئيد، لوپوس اريتماتوز و آپلازى گلبول قرمز
هم در %۱۰ موارد يافت مىشوند.
|
|
|
۱. سندرم لامبرت - ايتون (اتوآنتى بر عليه کانالهاى کلسيمى پايانههاى پيشسيناپسى عصب حرکتي) - اين بيمارى آزادسازى ACh را کم مىکند. در ارتباط با بدخيمى يا بهصورت ايديوپاتيک است.
|
|
۲. نوراسنتى - ضعف / خستگى بدون اختلال ارگانيک زمينهاي
|
|
۳. پنىسيلامين ممکن است باعث مياستنىگراويس شود که هفتهها تا ماهها پس از قطع دارو برطرف مىشود.
|
|
۴. هيپرتيروئيدي
|
|
۵. بوتوليسم - توکسين آن از آزادسازى پيشسيناپسى ACh جلوگيرى مىکند.
|
|
۶. توده داخل جمجمهاى - فشار بر اعصاب مربوط به عضلات خارج چشمي
|
|
۷. افتالموپلژى خارجى پيشرونده - در اختلالات ميتوکندريائى ديده مىشود.
|
|
|
- آنتىبادىهاى ضدٌ گيرنده استيلکولينى - هيچ ارتباطى با شدت بيمارى ندارد. در ۸۰% کل مياستنىگراويسها مثبت است. در ۵۰% موارد که فقط يافتههاى چشمى دارد مثبت است. مثبت بودن آنتىبادى در اين بيمارى تشخيصى است.
|
|
- تست تنسيلون (ادروفونيوم) - نوعى آنتىکولين استراز کوتاهاثر - براى بررسى بهبودى سريع و گذراى قدرت عضلانى بهکار مىرود. امکان مثبت کاذب (پاسخ پلاسبو، بيمارى نورون حرکتي) و منفى کاذب شدن تست وجود دارد.
|
|
- EMG - تحريک مکرر و با فرکانس پائين (۴-۲ هرتز) باعث کاهش آمپليتود پاسخهاى حرکتى برانگيخته مىشود.
|
|
- CT و MRI قفسه سينه - جستجوى تيموما
|
|
- بررسى تيروئيد و مطالعات ديگر (ANA) در مورد ساير بيمارىهاى خودايمنى
|
|
|
(به شکل - الگوريتم درمان مياستنى گراويس - نگاه کنيد). داروى آنتىکولين استراز پيريدوستيگمين (متسينون) به فعاليتهاى عملى بيمار کمک مىکند (جويدن، بلع، قدرت عضلانى در هنگام
فعاليت). دوز اوليه معمول ۶۰mg براى ۵-۳ بار در روز است. قرصهاى طولانىاثر در شب کمک مىکنند. عوارض جانبى موسکارينى (اسهال، کرامپ شکمي، ريزش بزاق، تهوع) را در صورت نياز با
پروپانتلين درمان مىکنند. پلاسمافرز و ايمونوگلوبولين وريدى [۴۰۰mg/kg/d: IVIg × ۵ روز] بهطور موقت در بيماران بسيار بدحال کمککننده هستند و قبل از جراحى و هنگام کريز مياستنيک (شعلهور شدن شديد ضعف) استفاده مىشوند. تيمکتومى احتمال فروکش طولانىمدت را در بزرگسالان افزايش مىدهد (در افراد مسن کمتر مؤثر است). گلوکوکورتيکوئيدها اساس درمان هستند. پردنيزون را با دوز کم شروع مىکنند (mg/d ۲۵-۱۵) و هر ۳-۲ روز ۵mg/d به آن مىافزايند تا زمانىکه بهبودى بالينى واضحى حاصل شود يا دوز دارو به ۵۰mg/d برسد. ۳-۱ ماه بيمار را در دوز بالا نگه مىدارند و سپس روى رژيم يک روز در ميان قرار مىدهند. درمان طولانىمدت با دوز پائين پردنيزون بهطور معمول صورت مىگيرد. داروهاى سرکوبگر ايمنى (آزاتيوپرين، سيکلوسپورين، مايکوفنولات مفتيل؛ Mycophenolate Mofetil، سيکلوفسفاميد) دوز پردنيزولون مورد نياز براى کنترل علائم را کم مىکنند. بيشتر از آزاتيوپردين (mg/kg/d ۳-۲) استفاده مىشود. کريز مياستنيک بهصورت شعلهور شدن ضعف عضلانى تظاهر مىکند بهطورىکه معمولاً با نارسائى تنفسى مخاطرهآميزى همراه است و درمان شديد آن در واحد مراقبت ويژه ضرورت دارد.
|
|
|
|