شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

به پیش اختر حسن تو مهر تاب ندارد


به پیش اختر حسن تو مهر تاب ندارد    جهان به دور تو حاجت به آفتاب ندارد
زمام کشتی دل تا کسی نداده به عشقت    خبر ز جنبش دریای اضطراب ندارد
نماند کس که به خواب جنون نرفت ز چشمت    جز آن که عقل به ذاتش گمان خواب ندارد
بهر زه چند نهفتن رخی که شعشعه‌ی آن    نهفتگی ز نظرها به صد حجاب ندارد
میان چشم من و روی اوست صحبت گرمی    که تاب گرمی آن پرده‌ی حجاب ندارد
جهان عشق چه بی قید عالمی است که آنجا    شه جهان ز گدای در اجتناب ندارد
بر آستانه‌ی حکم ایاز هیچ غلامی    سر نیاز چو محمود کامیاب ندارد
شنیدم آمده صبر از پی تسلیت ای دل    بگو دمی بنشیند اگر شتاب ندارد
مگر ندیده‌ای اندر صف نظار گیانم    که در کمان نگهت ناوک عتاب ندارد
بهشت وصل توام کشت ز اختلاط رقیبان    من و فراق تو کان دوزخ این عذاب ندارد
سوالهاست ز رازم رقیب پرده در تو را    که گر سکوت نورزد یکی جواب ندارد
به پرسش سگ خویش آمدی و یافت حیاتی    اگر به کعبه روی آن قدر ثواب ندارد
قدم دریغ مدار از سرم که جز تو طبیبی    دوای محتشم خسته خراب ندارد


همچنین مشاهده کنید