تا چند سال پيش، نژادپرستي، حتيٰ در برخى جوامع پيشرفته، بسيار رواج داشت. آخرين نمونهٔ اين نوع تبعيض زمانى از بين رفت که رژيم نژادپرست آفريقاى جنوبى سقوط کرد. نژادپرستى در مقابل سياهپوستان، مخصوصاً در آمريکاى شمالي، خيلى آزارنده است. در آنجا سياهپوستان مجبور شدهاند، براى اخذ برخى امتيازهائى که به سفيدپوستان اختصاص دارد، به مبارزهٔ دستهجمعى دست بزنند. عصرى که در آن سياهپوستان بدون محاکمه اعدام مىشدند، خيلى تغيير کرده است و اين تصور که روزى يک سياهپوست به مقام رياست جمهورى آمريکا برسد، خيلى عجيب جلوه نمىکند.
وقتى به نژادپرستى مىانديشيم، نمىتوانيم از جنگ جهانى دوم و از کشتارهائى که هيتلر راه انداخت حرف نزنيم. يهودى ستيزى حزب نازي، جنايتهائى را موجب شد که انسانها فکر نمىکردند دوباره در تاريخ تکرار شود. با اين همه، در چند سال گذشته با پديدهاى روبهرو هستيم که از آن تحت عنوان پاکسازى قومى نام برده مىشود. نمونهٔ بارز اين پديده را در بوسنى ديديم. مردم يوگسلاوى ادعا مىکردند که مىخواهند منطقه را از 'کثافت' ساير اقوام پاک کنند (احمد، ۱۹۹۵).
نژادپرستى سنتي، هميشه بهصورت آرزوى پايان دادن به هستى يک قوم تجلى نمىکند. مىتوان آن را در رفتارى هم که هدف آن حفظ فاصلهٔ اجتماعى از بيگانگان است مشاهده کرد. مثلاً، آيا حاضر هستيد دختر، پسر، خواهر يا برادر شما با يک سياهپوست يا با يک افغانى ازدواج کند؟ برخى از شما حتى نمىتوانيد اين احتمال را بدون ناراحتى تجسم کنيد. اين موارد بارها اتفاق افتاده است. در يکى از موارد، که يک پسر مسلمان و يک دختر مسيحى مىخواستند با هم ازدواج کنند، خانوادهٔ دختر نه تنها رضايت نداد حتيٰ خيلى تهديدآميز برخورد کرد. موارد حادتر از اينها نيز ديده مىشود. در آمريکاى شمالي، برخى سفيدپوستان حتى دوست ندارند سياهپوستان در محلهٔ آنها سکونت کنند و اگر چنين موردى ديده شود، بلافاصله محل سکونت خود را تغيير مىدهند. حتى برخى مردم دوست ندارند خارجىها بهعنوان مهاجر در کشور آنها رفت و آمد داشته باشند. البته همهٔ مردم اينگونه فکر نمىکنند و هيچيک از اين موارد براى آنها مسئلهساز نيست. آنها به روابط بين اقوام و گروهها اعتقاد دارند و به آسانى مىپذيرند. در سال ۱۹۲۵ مقياسى ساخته شده است که با آن مىتوان نشان داد، يک شخص تا چه اندازه فاصلهٔ اجتماعى بين خود و افراد قومهاى ديگر را نگه مىدارد يا نگه نمىدارد (جدول زير)
مقياس فاصلهٔ اجتماعى بوگاردوس (۱۹۲۵)
اسامى مليتهاى خارجى
اخراج از کشور
جهانگرد
شهروند
همکار
همسايه
دوست
پذيرش از طريق ازدواج
آلمانى
آمريکائى
افغانى
انگليسى
ايتاليائى
پاکستانى
ترکيهاى
عراقى
فرانسوى
مصرى
آزدمودنىها بايد بگويند که با چه سطح صميميت حاضر هستند افراد کشورهاى ديگر را بپذيرند. پاسخهاى آنها شاخص خوبى از سطح تحمل آنها در مقابل يک خارجى خواهد بود.
روش اجراى مقياس بوگاردوس به اينصورت است که جدول بالا در اختيار تکتک آزمودنىها مىگذارند و دستورالعمل زير را براى آنها مىخوانند:
'مىخواهيم واکنش شما در برابر موقعيتهاى مختلفى که ممکن است در روابط شما با خارجيان اتفاق بيفتد بدانيم؛ مثلاً، ممکن است شما يک دانمارکى را بهعنوان جهانگرد در کشور خود بپذيريد. شما بايد نظر خود را دربارهٔ يک دانمارکي، بهعنوان فردى که معرف ملت خود است، اظهار کنيد، نه اينکه يک دانمارکى شناخته شده را در نظر بگيريد و همچنين نبايد براساس افرادى که خيلى خوب يا خيلى بد هستند، قضاوت کنيد.'
آزمودنىها، مليتها را يک به يک و با همان ترتيب الفبائى مىخوانند و هر بار که پاسخ مثبت باشد در ستون مربوط به آن علامت x مىگذارند. آزمودنىها نبايد پيش از پاسخ دادن به يک رديف به رديف بعدى بروند.
اجراءکننده، همهٔ اوراق را جمعآورى مىکند و همهٔ پاسخها را به يک جدول انتقال مىدهد. بدين صورت که در هر ستون، براى هر يک از پاسخهاى مثبت مربوط به آن يک x مىگذارد. تعداد ضربدرهاى هر خانه نشان مىدهد که چند آزمودنى حاضر هستند، مثلاً، يک آلمانى را بهعنوان جهانگرد، مهاجر و ... بپذيرند يا کلاً مىخواهند که او از کشور خارج شود. اعداد بهدست آمده را به درصد تبديل مىکنند. مثلاً اگر از ۴۰ آزمودني، ۱۰ نفر بگويند که حاضر هستند آلمانىها را بهعنوان جهانگرد بپذيرند، درصد آنها ۲۵ خواهد بود:
(۱۰/۴۰) × ۱۰۰= ۲۵
پس از آنکه درصد همهٔ مليتها در مورد همهٔ نگرشها معلوم شد، آنها را به ترتيب نزولى تنظيم مىکنند. مقايسه طبقهبندى کشورها براساس سؤالات مختلف نشان خواهد داد که تقريباً شبيه هم هستند، به همراه نزديکتر شدن روابط، از تعداد پاسخهاى مثبت کاسته مىشود. بدين ترتيب که آزمودنىها حاضر مىشوند تعداد زيادى از خارجىها را بهعنوان جهانگرد يا مهاجر در کشور خود بپذيرند اما به آسانى حاضر نمىشوند با آنها ازدواج کنند.