شنبه, ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 18 May, 2024
مجله ویستا
آثار پهلوی جنوبی
بعد از کشته شدن 'اَرْدَوانِ پنجم' که وى را 'اَفْدُم' يعنى آخرين نيز مىناميدهاند، خاندان نجيب و بزرگ 'پرثوي' برچيده شد و دولت اشکانى منقرض گرديد و شهنشاهى از خانوادهٔ مشرقى به خانواده جنوبى (فارسي) که بهدست 'اَرْتَخشَر = اردشير) پسر 'پاپک' تأسيس شده بود انتقال يافت، آن دولتى که بعدها خود را وارث بهمن اسفنديار و جانشين کيان شمرد. | |||
در دوره ساسانى خط و زبان رسمى همان خط و زبان پهلوى است که آن را براى تفکيک از پهلوى قديم 'پهلوى جنوبي' مىنامند، خط پهلوى جنوبى نيز از الفباء آرامى گرفته شده است و با خط شمالى تفاوتهائى داشته است. اما زبان پهلوى جنوبى يکى از شاخههاى فارس قديم محسوب مىشود و به واسطهٔ دخالت اصطلاحات مذهبى و لغات شکسته بستهٔ اوستائى و اختلافات ديگرى که از حيث بعض لغات و صرف و نحو (۱) با پهلوى شمالى داشته است لهجهها پهلوى بهشمار مىآيد. | |||
(۱) . منجمله ضمير اول شخص منفصل در پهلوى جنوبى 'من' با نون غنه و در شمالى 'از' بوده است. ديگر بعض اسامى در شمالى صرف مىشده مانند 'وناسيدن' به معنى زيان کردن که در جنوبى تنها اسم جامد آن 'وناس' به معنى گناه معمولى بوده است. ديگر فعل 'کردن' از ريشهٔ 'کِر' و اسم مصدر 'کِرِشن' و امر 'کر' و مضارع 'کِرُم، کري، کرداالخ' ، در شمالى هست و در جنوبى اين فعل با اسم مصدر 'کنشن' و امر 'کن' و مضارع 'کنم، کني، کند' صرف مىشود و بر اين قياس است لغات و مصطلحات ديگر. | |||
امتياز آشکارى که بين خط پهلوى و خط و زبانهاى شرقى ايران بوده در مسئله 'هُزْوارشْ' است، که بهدست کاتبان سامى وارد رسمالخط پهلوى شد چنين که لغاتى را به زبان آرامى نوشته و به پارسى مىخواندهاند، اين رسم در نوشتههاى تورفان و آثار مانى ديده نمىشود لکن در دو قبالهٔ ملک اورامان و کتيبههاى اشکانى و 'درخت آسوريک' موجود است و معلوم مىشود که در پهلوى اشکانى نيز موجود بوده است . (۲) | |||
(۲) . از آن جمله در دو قبالهٔ اورمان دو هزوارش تازه ديده شد يکى 'زَبَنونتَن' به معنى خريدن يدگى 'مُّزَبّْنُونْتَنْ' به معنى فروختن که تازگى داشت ـ همچنين هزوارشهائى در کتاب درخت آسوريک ديده مىشود که جاى ديگر نيست. | |||
کهنهترين سندى که از پهلوى جنوبى در دست است، سکههاى شاهان پَرَتهدار فارس (رجوع شود به جلد اول تاريخ سکههاى مشرقى دمورگان.) است، بعد سکههاى اردشير بابکان، ديگر کتيبه اردشير بابکان در نقش رستم به دو لهجه اشکانى و ساسانى و به يونانى ـ ديگر کتيبه شاپور اول که اخيراً در کاوشهاى شهر 'شاپور' به دو لهجهٔ شمالى و جنوبى و به دو خط اشکانى و ساسانى بهدست آمده است و غيره. | |||
اما کتابهائى که به خط و زبان پهلوى موجود است، هر چند يقين نيست که در زمان خود ساسانيان تأليف شده باشد، و بعض آنها علىالتحقيق متعلق به دورهٔ اسلامى است مانند 'دَيْنِکْرثْ ـ دين به يا مجهول و کَت به کسر کاف به صيغهٔ ماضى مرخّم به معنى وصفى يعنى اعمال دين يا کردههاى ديني' تأليف مؤبد آذر فرنبع (۳) معاصر مأمون عباسى و غيره، معذلک ممکن است ترجمههائى از اوستا از قبيل قسمتهائى از يشتها و قمستهاى ديگر اوستا که به زبان پهلوى است، و فصولى از بندهشن (۴) که از کتب سنّت مَزْدَيسُنى (۵) است و 'درخت آسوريک ـ يعنى درخت سرزمين آسورستان که بينالنهرين باشد و 'يک' همان ياء نسبت است.' و 'خسرو کواتان و ريذکي' (۶) و 'اياتکار زريران' (۷) و غيره در عهد شاهنشاهان تأليف يافته باشد. و نيز قسمت عمده از داستانهاى ملى مانند کارنامک اردشير و خوتاينامک (۸) و 'آئيننامک' (۹); محتمل است که به دورهٔ ساسانيان بپيوندند. چنانکه گويند خوتايناک به امر يزدگرد شهريار تدوين گرديد. هر چند زمان تأليف کتب و رسالات پهلوى غالباً در قرون اسلامى است اما مواد آنها قديمى است. | |||
(۳) . در اصل اتورخونه يعنى 'آتش جلال ايزد' و يا 'آتش فرّهٔ يزداني' مأخوذ از نام آتشکدهٔ کاريان پارس که خاص روحانيان بوده است و فردوسى آن را 'آذر خرداد' کرده است و غلط است. | |||
(۴) . مرکب است از 'بُن' که به معنى مبدأ و منتهاء است و از اضداد است و اينجا به معنى مبدأ آمده است، و از 'دهشن' اسممصدر از ريشهٔ 'ده' و 'دا' ريشء 'داتن' بهمعنى 'خلقت' و معنى بندهشن اصل خلقت مىباشد. | |||
(۵) . مرکب است از 'مَزد' مخفف 'مَزدا' و 'يسن' از ريشهٔ فعل 'يز' معنى عبادت با ياء نسبت يعنى خداپرست. و مَزْدَيْسنان جمع آن است و مزديسنا نيز گويند به صيغهٔ مفرد و اين کلمه لقب ملت زردشتى است. | |||
(۶) . خسرو پسر کوات 'قباد' که لقب او انوشيروان بود، و 'ريذک' جوان نابالغ يا در شرف بلوغ ـ فرخى گويد: | |||
| |||
(۷) . آياتکار ـ در اصل 'اذى و اتکار' که يادگار شده است، مرکب است از 'ياد' حافظه و 'کار' به معنى جنگ و واقعه يعنى يادداشت کار، و 'وزيران' با الف و نون نسبت منسوب به 'زرير' بردار و سپهسالار گشتاسپ که در جنگهاى دينى بهدست 'ديدرفش' جادو کشته شد. اين کتاب کتابى است ادبى که نگارنده ترجمهٔ آن را مجلهٔ تعليم و تربيت منتشر کرد. | |||
(۸) . خوتاى ـ به واو معدوله يعنى 'خدا' که در قديم به معنى پادشاه و صاحب بوده و بعد از اسلام تطور يافته معنى اهورمزدا را به خود گرفت ـ خداينامه همان است که شاهنامه شد. | |||
(۹) . آئيننامک مجموعهٔ آداب و تربيت و فرهنگ ملى و دربارى ساسانيان که بعد از عرب باقى بوده است و ابنقتيبه مکرر گويد آن کتاب را قرائت کرده است و امروز فصولى از آن در کتب ادب موجود و خود آن کتاب از بين رفته است. |
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رئیس جمهور لبنان دولت دولت سیزدهم مازندران توماج صالحی سیدابراهیم رئیسی رئیسی مجلس شورای اسلامی مجلس تعطیلی شنبه ها شورای نگهبان
سیل مشهد سیل مشهد تهران هواشناسی خراسان رضوی پلیس سازمان هواشناسی آموزش و پرورش بارش باران قوه قضاییه شهرداری تهران
خودرو جنگ اوکراین مالیات قیمت خودرو قیمت طلا حقوق بازنشستگان قیمت دلار مسکن ایران خودرو بازار خودرو تعطیلی شنبه دلار
زری خوشکام لیلا حاتمی فضای مجازی علی حاتمی نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران کتاب سینمای ایران تلویزیون سریال سینما موسیقی
ایلان ماسک
رژیم صهیونیستی غزه روسیه اسرائیل فلسطین حماس آمریکا جنگ غزه چین اوکراین ترکیه حزب الله لبنان
فوتبال ایران پرسپولیس استقلال تراکتور بارسلونا لیگ برتر سپاهان جام حذفی بازی لیگ برتر انگلیس والیبال
مغز هوش مصنوعی آیفون اپل باتری سرعت اینترنت تبلیغات عیسی زارع پور
سلامت فشار خون پوست بارداری دیابت کاهش وزن آلزایمر