|
|
|
اينک ما در مرحلهاى هستيم که مىدانيم چرا کودک به چنين وضعى دچار است. علت و يا علل آن را بازشناختهايم. براى جبران عقبماندگى نخستين گام ما اين است که آن عوارض را از بين ببريم.
|
|
کودک ما به علل زيستي، رواني، عاطفي، اقتصادي، فرهنگى و ... دچار عقبماندگى است. تا آنجا که امکان دارد بايد به رفع و جبران آنها پرداخت. مىدانيم که در مواردى چنين امکانى وجود ندارد مثلاً کودک عقبمانده ذهنى است و درنتيجه عقبماندگى درسى دارد و يا وضع اقتصادي، مشکل عاطفي، نبودن پدر يا مادر و ... او را به اين روز افکنده است. در چنين صورتى با کنترل کودک که دشوارىهايش بيشتر نشود، با جابجائى و تغيير شرايط، با مهرورزى بيشتر براى فراموش کردن فقر و ... بايد اقداماتى در جنبه اصلاح داشته باشيم.
|
|
|
ما در طريق درمان گاهى ناگزير مىشويم از پزشک و يا روانپزشک استفاده کنيم. زمانى به پندگوئي، مشاوره، تذکر، همکاري، همدردى با کودک بپردازيم. گاهى به تغيير محيط و کنترل معاشران پرداخته، زندگى اجتماعى کودک را سروسامان دهيم.
|
|
|
براى جبراى عقبماندگى ضرورى است براى او برنامهريزى شود. معلوم باشد که چه ساعتى از روز را بايد درس بخواند و چه ساعتى بازى کند؟ يا در روز چندساعت درس بخواند؟ چه مدارى از آن را براى دروس امروز و چه مقدار براى دروس سالهاى گذشته بايد وقتگذارى کند.
|
|
|
اينک وقت آن است که در او انگيزهاى قوى براى کار و تحصيل فراهم کنيم و يا اگر انگيزه در او وجود دارد و ضعيف است آن را تقويت نمائيم. اين انگيزهها مىتوانند مادى يا معنوى باشند و بهتر اين است که توأمى از اين و آن باشد.
|
|
او بايد بخاطر هدف و مقصدى تن به کار دهد و اگر هدف نهائى در کار و تلاش را نمىفهمد اساس تلاش او جلب يک لذت و يا دفع يک درد و رنج و زحمت باشد.
|
|
|
بايد اقدام و عمل را شروع کرد. از او خواست که کار و برنامهاش را تحت سرپرستى شما شروع کند. اما در اين مرحله ضرورى است به چند نکته توجه شود.
|
|
- به او کمک کنيد که بتواند براى کار و برنامهاش شخصاً تصميم بگيرد، به پيش رود و در اين راه همه قدرت و توان خود را بکار اندازد.
|
|
- از توانائىهاى خاص او بايد استفاده کرد و اين مسألهاى است که در هرکودک بنحوى قابل رؤيت و ملاحظه است.
|
|
- تحريک مداوم، ايجاد انگيزهاى جديد و اصلاح روشهاى کار هرگز از يادمان نرود.
|
|
- مراقبت و کنترلى همهجانبه درباره کودک صورت گيرد و اينکار تا زمانى ادامه يابد که طفل در مسيرى درست به کار افتد و بدان عادت کند. زيرا امکان بازگشت به وضع اوليه بسيار است.
|
|
- با همه مراقبتى را که درباره او ملحوظ مىداريم دقٌت و وسواس زياد بخرج ندهيم و کودک را مأيوس و دلسرد نکنيم. برخوردهاى ما انعطافپذيرتر باشند.
|
|
|
آري، ما کودک را به کار وامىداريم و مىخواهيم که او کوشش و تلاش کند. اما فرصت و زمينه آن را هم از هرسو بايد فراهم کرد. شرايط زندگى و محيط کار و تلاش او را بايد بگونهاى برگزيد که جداً امکان کوشش و کار در آن فراهم باشد.
|
|
شايد ضرورى باشد مدرسه او را عوض کنيد، بخواهيد که معلم او تغيير راهوروش دهد، شيوه برخورد يا تدريس خود را عوض کند. به سرنوشت همه کودکان از جمله اين طفل علاقمندى بيشترى نشان دهد. والدين و مربيان همچنان به ارتباط و تبادلنظر بپردازند و ...
|
|
|
در کودک بايد اعتمادى پديدآورد، اميدى ايجاد کرد، به او اطمينانى داد که حتماً موفق و پيروز خواهدشد. براى اينکار ضرورى است:
|
|
- براى او هدفهاى ساده و زودرس انتخاب کنيد تا سعى کند بدانها دستيابد.
|
|
- هرچند يکبار به او متذکٌر شويد که کارش نسبت به گذشته اميدوار کننده است.
|
|
- با تقويت و تذکٌر مکرر به او تفهيم کنيد که مىتواند چون ديگران به پيش رود و توفيق يابد.
|
|
- در برخوردها با او مهربانتر باشيد و نشاندهيد که خير و سعادت او را مىخواهيد و در برنامهريزى و کار، نظرى جزاين نداريد که آبروى او محفوظ بماند.
|
|
- گاهگاهى مىتوانيد او را تشويق کنيد، به او جايزه بدهيدو يا ديگران را واداريد که موفقيت او را به او تبريک بگويند، او را بيشتر و بهتر بپذيرند و ...
|