روشهاى حساسسازى بهطور اساسي، روشهاى متنبهسازي، تهديد کودک به عواقب منفى - عواقب مادى يا عاطفى - هستند، مگر آن که کودکان به ميل والدين خود رفتار کنند. پاداشهاى بيرونى يا تهديد يا امتناع از پاداش، از خصيصههاى اين حالت انضباطى است. ايبل من (Abelman) اطلاعاتى دربارهٔ الگوهاى انضباطى از والدين و نيز اطلاعاتى دربارهٔ عادات تماشاى تلويزيون، توجيهات تماشاى برنامه و اينکه بهطور کلى کودکان آنها تا چه حد رفتار خوب يا بد از خود بروز مىدهند، بهدست آورد. نتايج بهدست آمده نشان داد که انضباط اقناع - روشى که پرورش برخى از استانداردهاى اخلاقى و رفتارى درونى شده را تشويق مىکند - مىتواند اثرى مثبت بر رفتار جامعهگرايانه کودکان و تماشاى برنامههايى داشته باشد که شخصيتهاى آن بهطور کلى رفتار خوبى دارند، و نيز تأثير منفى بر تماشاى برنامههايى که محتواى خشن دارند داشته باشد. بهنظر مىرسد که روش انضباطى حساسسازي، بر ميزان تماشاى تلويزيون بهطور همهجانبه و نيز بر توجيهات کودکان به روشهاى مخرب و غيرمتمدن حل اختلافات با ديگران وبرنامههاى داراى محتواى خشن، تأثير بگذارد.
|
|
همچنين اين مسئله مشخص شد که روش انضباطى که مادران بهکار مىبرند، تأثير بيشترى بر تصويب موافقتها و مخالفتها دارد، تا روشهاى انضباطى که پدرها بهکار مىبرند. همينطور ممکن است مادرها تأثير بيشترى بر تماشاى تلويزيون کودکان خود داشته باشند. بدون توجه به اينکه پدرها حساسکننده باشند يا اقناعکننده، کودکان خانوادههايى که مادران آنها اقناعکننده هستند، بيشتر احتمال دارد که نسبت به نزاع موجود در شرايط جامعهگرايانه عکسالعمل نشان دهند و خود را در معرض ميزان بيشتر محتواى تلويزيونى جامعهگرايانه بگذارند.
|
|
دخالت والدين در تماشاى تلويزيون کودکان، مىتواند بر ميزان درک آنها از تلويزيون تأثير بگذارد. پژوهشگران آمريکايى دريافتهاند که اگرچه هوش کودکان عامل مهمى در توانايى آنها براى دنبال کردن برنامهها محسوب مىشود، قواعدى که والدين بهوضوح دربارهٔ تماشاى تلويزيون اعمال مىکردند، انضباط شديد و تماشاى تلويزيون بهميزان کم، و نيز از عوامل بسيار مهم بهشمار مىرفت که با درک بهتر کودکان از پىرنگها و ايجاد تمايز بيشتر بين خيال و واقعيت در تلويزيون مرتبط بود. کودکانى که والدين آنها نحوهٔ استفاده از تلويزيون را بهميزان مشخصى کنترل مىکردند، آگاهى بيشترى نسبت به فنهاى توليد و دلالتهاى آنها بروز دادند. در ارتباط با روشهاى مختلف هدايت والدين سه روش اساسى وجود دارد شامل:
|
|
|
هدايت محدودکننده که شامل اعمال محدوديتهايى بر ميزان تماشاى تلويزيون کودکان مىشود (بهعنوان مثال شامل اعمال ساعات بهخصوصي، که طى آن ساعات کودک حق دارد تلويزيون تماش کند) و نيز موضوعاتى که کودک تماشا مىکند (مانند منع کودک از ديدن برنامههاى خاص).
|
|
|
هدايت ارزيابنده که شامل بحث با کودک دربارهٔ برنامهها با مقاصد آگاهانه، کمک کردن به کودک براى ارزيابى معنى آن (بهعنوان مثال توضيح معنى آگهىهاى بازرگانى تلويزيون)، اخلاقيات (بهعنوان مثال نشان دادن کارهاى بدى که هنرپيشهها انجام مىدهند) و متمايز کردن محتواى برنامه ( براى مثال توضيح اينکه بازيگران تلويزيون واقعى نيستند).
|
|
|
هدايت غير متمرکز که شامل روشهاى هدايتى غير مشخص مىشود مانند تماشاى تلويزيون همراه با کودکان و صحبت کردن با آنها دربارهٔ برنامهها. برخلاف هدايت ارزيابنده، هدايت غير متمرکز، بهطور الزامي، با خواست والدين براى دخالت در تجربيات تماشاى تلويزيون کودکان ترغيب نمىشود. تماشاى همزمان کودک و والدين و بحث دربارهٔ برنامهها ممکن است در ابتدا به اين منظور صورت گيرد که والدين و کودکان از برنامههاى مشابه لذت مىبرند و نه بهاين دليل که والدين اين نگرانى را دارند که کودکان آنها از تجربيات تماشاى تلويزيون خود بيشترين خوبى و کمترين بدى را بگيرند. همچنين در سالهاى اخيرتر معلوم شد که اين نوع هدايت والدين، در ميان مالديت هلندى وجود دارد. در اينجا تفاوتهاى جمعيتشناختى آنقدر ملموس بود که در ميان مردن مختلف، از روشهاى مختلف دخالت در تماشاى تلويزيون کودکان استفاده مىشد. بهعنوان مثال، استفاده از هدايت غيرمتمرکز بيشتر در ميان خانوادههايى بهکار برده مىشد که کودکان بالنسبه کمى داشتند، احتمالاً بهاين دليل که والدين در خانوادههاى کوچکتر وقت بيشترى براى تماشاى تلويزيون همراه با کودکان خود و بحث دربارهٔ برنامهها دارند. همچنين اين امر قابل درک است که والدينى که خودشان زياد تلويزيون تماشا مىکنند، بيشتر از هدايت غيرمتمرکز استفاده مىکنند و دليل آن هم اين است که والدينى که زمان طولانى را در جلو تلويزيون بهسر مىبرند، امکان بيشترى دارند که همزمان با کودکان خود تلويزيون تماشا و بهاين ترتيب با آنها دربارهٔ برنامهها بحث کنند.
|