|
|
موسیقی داستان وست ساید (۱۹۵۷)، از برجستهترین نمایشهای موزیکال محبوب، ساختهٔ لئونارد برنستاین (۱۹۹۰ - ۱۹۱۸) است، موسیقیدانی که گستردگی و تنوع فعالیتهای او حیرتانگیز و استثنائی است. او که از بزرگان فرهنگ سدهٔ بیستم بهشمار میآید، از رهبران تراز اول ارکستر، پیانیست، آفرینندهٔ آثار ارکستری و آوازی، و نیز مؤلف و مدرسی بود که حضورش در برنامههای تلویزیونی، سبب گسترش آگاهی میلیونها تن نسبت به موسیقی شد. برنستاین در شهر لارنس ماساچوست زاده شد، در دانشگاه هاروارد تحصیل را به پایان رساند و در انستیتو کرتیس (Curtis Institute) فیلادلفیا به فراگیری پیانو و رهبری ارکستر پرداخت در ۱۹۴۳ به سِمَت دستیاری رهبر ارکستر فیلارمونیک نیویورک منصوب شد. اندکی بعد، برونو والتر رهبر مهمان ارکستر فیلارمونیک نیویورک بیمار شد. و برنستاین بیستوپنج ساله بهجای او و بدون هیچ تمرینی با ارکستر و فقط با چند ساعت مطالعهٔ پارتیتورها بر سکوی رهبری قرار گرفت. این کنسرت موفق که از رادیو در سراسر ایالاتمتحد پخش میشد، در صفحهٔ اول نیویورک تایمز بهعنوان 'یک حادثهٔ هیجانانگیز در موسیقی' ستوده شد و سرآغاز فعالیت چشمگیر برنستاین در حرفهٔ موسیقی بود.
|
|
|
|
|
برنستاین میگوید: 'دلم گواهی میدهد که هر کاری بنویسم، در هر زمینهای که باشد، در هر واقع به نوعی موسیقی تئاتر است' . توصیفی که برنستاین در این جمله از کارش بهدست داده است به واقع نه فقط در نمایشهای موزیکال، اپرا، بالهها و قطعهٔ نمایشی مس (Mass) ،(۱۹۷۱)، که همچنین در اثر کُرال او بهنام مزامیر چیچستر (Chichester Psalms) ،(۱۹۶۵) و سه سنفونی برنامهای او - از میا (Jeremiah) ،(۱۹۴۲)، عصر اضطراب (۱۹۴۹)، (The Age of Anxiety) و کادیش (Kaddish)، (۱۹۶۳) - که اولی و سومی شامل آواز و دارای متنهای عبری یا آرامی (Aramaic) هستند نیز مصداق دارد. موسیقی برنستاین بهوضوح تونال است، سنکوپها و وزنهای مختلط به آن جان بخشیدهاند و با جاز و ریتمهای رقص آمیخته است. او نیز مانند استراوینسکی و کوپلند، که هر دو بر او تأثیر داشتهاند، بالهائی بسیار موفق آفریده است که از آن میان میتوان (Fancy Free (۱۹۴۴ و (Fasimile (۱۹۶۴ را برشمرد. در نمایشهای موزیکال او همچون Wonderful Town ،(۱۹۴۴) On the Town (سال ۱۹۵۳) و داستان وست ساید (۱۹۵۷) رقص نقشی مهم و دراماتیک دارد. برنستاین از عهدهٔ انجام کاری سترگ و دشوار برآمده و آن پل زدن میان دو جهان موسیقی 'جدی' و 'مردمپسند' است. او در ۱۹۹۰ درگذشت و مرگش مایهٔ اندوه دوستداران موسیقی در سراسر جهان شد.
|
|
|
در ۶ ژانویه ۱۹۴۹ جروم رابینز (Jerome Robbins)، (سال ۱۹۹۸ - ۱۹۱۸) طراح رقص، به لئونارد برنستاین برای خلق پرداختی مدرن از رومئو و ژولیت شکسپیر، که مکان وقوع ماجرای آن محلههای فقیرنشین نیویورک باشد، پیشنهاد همکاری داد. برنستاین این پیشنهاد را مشتاقانه پذیرفت. او در این باره گفته است: 'خلق یک نمایش موزیکال که داستانی تراژیک را در قالب کُمدی - موزیکال، فقط با استفاده از تکنیکهای ویژهٔ آن و بدون گرفتاری در ورطهٔ شیوههای 'اپرائی' ، بازگو کند. آیا به نتیجه میرسید؟ ... هیجانزده بودم. اگر از عهدهٔ آن برمیآمدم، نخستین کار در نوع خود بود' . داستان وست ساید - با موسیقی برنستاین، فیلمنامهٔ آرتور لورنتس (Arthur Lurents) و شعرهای آوازی استفن ساندهایم - هفت سال بعد ساخته شد.
|
|
داستان وست ساید به تضاد میان عشق دوران جوانی و رقابت میان دستههای متخاصم میپردازد. خصومت میان خانوادههای دو دلداده در رومئو و ژولیت شکسپیر، در اینجا به ستیز میان دو دسته از نوجوانان محل بدل شده است: جتها (Jets) که اصل و نسب آمریکائی دارند توسط ریف (Riff) و شارکها (Sharks) که در اصل پورتوریکوئی هستند توسط برناردو (Bernardo) رهبری میشوند. هستهٔ اصلی داستان را جنگ میان دو دسته و عشق بدفرجام تونی (Tony) (رومئو)، عضو سابق دستهٔ جتها، و ماریا (ژولیت) خواهر برناردو تشکیل میدهد. تونی پس از تلاشی نافرجام برای پایان دادن به جنگ دو گروه، برناردو را میکشد. اندکی بعد، او نیز از سوی شارکها هدف گلوله قرار میگیرد و در آغوش ماریا میمیرد.
|
|
گرچه داستان وستساید دارای قسمتهائی با گویش کوچه بازاری و خشن بود و پایانی غمانگیز نیز داشت اما محبوبیتی عظیم یافت و یکی از فیلمهای موزیکال برندهٔ اسکار شد. این اثر، آمیزهای بیسابقه از آواز و نمایش همراه با طراحی برانگیزنده و تند و تیز رقص (بهوسیلهٔ جروم رابینز و پیتر جنارو - Peter Gennaro) بود. داستان وست ساید در قیاس با نمایشهای متوسط برادوی، موسیقی مفصلتر، پیچیدهتر و نامتعارفی دارد و سبکهائی متنوعتر - وُدویل (در آواز Gee, Officer Krupke)، ریتمهای موسیقی آمریکای لاتین (در آواز America) و فوگی به سبک بیباپ (در آواز Cool) و همسرائی اپراگونه (در همسرائی Tonight) - را نیز در خود گنجانده است.
|
|
|
برنستاین در همسرائی Tonight چندین حالوهوای متفاوت را همزمان ارائه میکند: ریف، برناردو و دار و دستههاشان با هیجان تمام نقشهٔ جنگی را که پیشرو دارند، میکشند؛ آنیتا (Anita) - دوست برناردو - چشم بهراه 'لذتهائی' است که در پیش دارد؛ و تونی و ماریا در انتظار سرخوشی با هم بودن هستند. ریف، برناردو و آنیتا با نتهائی تند و استاکاتو که در محدودهٔ کوچکی از زیر و بم قرار دارند میخوانند و در این هنگام تونی و ماریا ملودی لگاتو، تغزلی و اوجگیرندهٔ Tonight را که پیش از آن در 'صحنهٔ بالکن' بر پلکان اضطراری آپارتمان ماریا خواندهاند از سر میگیرد. برنستاین در این قطعه، به همان شیوهٔ وردی در کوارتت آوازی اپرای ریگولتو، میگذارد که ما ملودی آوازخوانان مختلف را پیش از درآمیختن آنها در قالب همسرائی، جداگانه بشنویم. چنین همسرائی دراماتیکی تا آن زمان در موزیکالها، که در پی برجستهنمائی آوازهای تکنفره و مردمپسند بودند، سابقه نداشت.
|