پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تو آن ماهی که در گردون نگنجی


تو آن ماهی که در گردون نگنجی    تو آن آبی که در جیحون نگنجی
تو آن دری که از دریا فزونی    تو آن کوهی که در هامون نگنجی
چه خوانم من فسون ای شاه پریان    که تو در شیشه و افسون نگنجی
تو لیلیی ولیک از رشک مولی    به کنج خاطر مجنون نگنجی
تو خورشیدی قبایت نور سینه است    تو اندر اطلس و اکسون نگنجی
تویی شاگرد جان افزا طبیبی    در استدلال افلاطون نگنجی
تو معجونی که نبود در ذخیره    ذخیره چیست در قانون نگنجی
بگوید خصم تا خود چون بود این    تو از بی‌چونی و در چون نگنجی
چنین بودی در اشکمگاه دنیا    بگنجیدی ولی اکنون نگنجی
مخوان در گوش‌ها این را خمش کن    تو اندر گوش هر مفتون نگنجی


همچنین مشاهده کنید