|
| انگيزش و پاداش براى دانشمندان
|
|
صِرف وجود نقشهاى اجتماعى براى نهادى شدن کامل آنها کافى نيست. وجود انگيزش کافى و مشروع در کسانى که اين نقشها را ايفاء مىکنند، و پاداش کافى و مشروع از طرف حاميان اين نقشها نيز لازم است. روىهمرفته در دنياى جديد، و خصوصاً در جوامعى که خيلى قبل مدرنيزه شده است، اين انگيزشها و پاداشها به حدّ کافى وجود دارد. گرچه در مورد انگيزههاى کارى دانشمندان مدارک زيادى وجود ندارد، اما همين مقدار هم که هست نشان مىدهد که در اينجا نيز مانند همهٔ نقشهاى اجتماعى ديگر، مجموعهٔ متنوعى از انگيزهها با ترکيبهاى مختلف دستاندرکار هستند. مثلاً از آنجائى که امروزهٔ نقش دانشمند ارائه دهندهٔ ثبات، امنيت و پرستيژ قابل توجهى است، انگيزهٔ بسيارى از دانشمندان تا حدودى رسيدن به اين اهداف است. همچنين از آنجائى که تخصص در تحقيقات علوم پايه موجب فراهم شدن استقلال قابل ملاحظهاى براى دانشمند متخصص مربوطه مىشود، انگيزهٔ بسيارى کسب استقلال و آزادىاى است که نقش مزبور آن را امکانپذير مىسازد. در تحقيقات اجتماعى - روانشناختى آتى دربارهٔ انگيزش براى نقش علمي، خوب است که هم تنوع و تعدد انگيزههائى که مىتوانند دانشمند باصلاحيت را بهکار وادارند، به ياد داشته باشيم و هم راهى را که در آن ماهيت نقش او ترکيبات نوعِ معينى را از انگيزهها مىسازد. تأييد نقش دقيق 'کنجکاوي' ، که در آن خيلى غلو شده، نيز در انگيزش دانشمندان جالب خواهد بود. همچنين استفاده از نوعشناسى (Typology) نقشهاى علمى متفاوت، در راستاى خطوطى که زنانيکى Znaniecki (در سال ۱۹۴۰) مطرح کرده، از قبيل نظريهپرداز (Theorist)، آزمايشگر (Exprimenter)، ترکيبساز (Synthesizer) و ساير نوعهاى کارکردى مشابه، مطلوب خواهد بود براى اينکه ببينيم آيا در اين تخصصهاى علمى مختلف ترکيبهاى نوعى متنوّعى از انگيزهها وجود دارد يا خير.
|
|
امّا راجعبه پاداشها؛ به نقش علمى ميزان رضايتبخشى از پاداشهائى مثل امنيت، پرستيژ و درآمد پولى اعطاء شده تا مشارکت مؤثر و مفيد اعضاء بااستعداد جامعههاى مدرن را جلب کند. در مقايسه با آنها که در مشاغل تجارى هستند، به دانشمندان نسبتاً پرستيژ بالاترى در مورد موقعيت حرفهاى و نسبتاً درآمد پولى کمترى اعطاء مىشود. در بين خود دانشمندان، و تا حدودى کمتر بين عامهٔ مردم، مجموعهٔ خيلى ريزهکارانهاى از پاداشهاى سمبليک براى پرستيژهاى متفاوت براى دستاوردهاى متفاوت در علم بسط يافته است. اعطاء عناوين، جوايز، مدالها، حجرهها، و تمايزات علمائي، سلسله مراتب موجود پرستيژهاى متفاوت را نشان مىدهد. جايزهٔ نوبل در هر يک از چهار زمينهٔ علمى که اهداء مىشود، صرفاً مشهورترين نهادهاى دستاورد علمى است.
|
|
پاداش پرستيژ در علم اساساً به ابتکار در کشف علمى اعطاء مىشود، اما از آنجائى که گاهى ارزيابى ميزان ابتکار مشکل مىشود، صرف توليد علمى افتخار را يدک مىکشد. دانشمندان، مثل ساير انسانها در ساير نقشها، عميقاً به توزيع عادلانهٔ پاداشها براى فعاليتهاى خود نظر دارند. علىرغم وجود هنجار تواضع و فروتنى در بين آنان و تأثير آن در رفتار آنها، انگيزهٔ آنها کسب اعتبار مبتکر بودن است. آنطور که مرتون (در سال۱۹۵۷) به خوبى نشان داده است، دانشمندان، در نتيجهٔ توجه به تقدم (Priority) کشف خود مباهات مىکنند، و اغلب بر سر ادّعاى تقدم به دعواهاى تند دست مىيازند. خلاصهٔ کلام آنکه، نقش دانشمند، مانند همهٔ نقشهاى اجتماعي، تابع مجموعهٔ متشکلى از انگيزشها و پاداشها است، که بعضى از آنها با انگيزشها و پاداشهاى ساير نقشها مشابهند و برخى ديگر متفاوت. دانشمند به هيچ وجه يک مخلوق 'بدون نفسانيات' والاتر و برتر از تأثيرات نقش اجتماعى خود نيست.
|
|
در طول دههٔ گذشته پژوهش منظم بر روى چيزى شروع شده موسوم به 'تصور - Image' ى از دانشمند که عامهٔ مردم عموماً و بخشهاى مختلف کل جامعه، مثل جوانان يا خود دانشمندان واقعاً دارند. البته يک تصور مطلوب از نقش اجتماعى پاداش مهمى است براى کسانى که آن را بهعهده مىگيرند. مدارک گردآورى شده بهوسيلهٔ اين تحقيق نشان مىدهد که تصور از دانشمند تصور روىهمرفتهٔ مطلوبى است. اما همانطور که ميد و مترو - Métraux (در سال ۱۹۵۸-۱۹۵۷) و بردسلى - Beardslee و اودود O'Dowd (در سال ۱۹۶۱) نشان دادهاند، برخى آهنگهاى منفى در اين تصور وجود دارد - مثل ترس و تنفر نسبت به برخى ويژگىها و پيامدهاى نقش علمي. جانِ کلام آنکه يک برخورد دو پهلو (Ambivalence) نسبت به دانشمندان وجود دارد. در برخى جاها اين آميزهٔ احساسات منفى باعث رقت و تأسف شده است، حال آنکه چنين احساساتى احتمالاً براى هر نقش اجتماعى وجود دارد. از آنجا که همهٔ نقشهاى احتمالاً دستکم برخى نتايج منفى را براى برخى افراد در برخى شرايط فراهم مىآورند، توقع يک تصور کاملاً مثبت براى دانشمندان يا براى آنان که به هر مقوله از ساير نقشهاى اجتماعى مىپردازند، توقعى بيجا و خيالپردازانه است.
|
|
|
از آنجائى که يک عنصر اساسى در پيشرفت علم ترکيب ايدههائى است که تا به حال وجود داشتهاند، ارتباط مؤثر بين دانشمندان جزء غيرقابل چشمپوشى در فعاليتهاى علمى است. يکى از ابتکارات مهم اجتماعى در اوايل دوران جديد علم، ايجاد انجمنها و مجلاّت در سطح منطقهاي، ملى و بينالمللى بهعنوان وسايلى براى انتقال سريعتر و فراگيرتر آثار علمى به اجتماع دانشمندان بود. براى 'آگاه ماندن و همراه رفتن - Keep-up' در هر يک از شاخههاى علم، يعنى براى اينکه دانشمند بتواند ايدههاى جديدى را بياموزد که براى يافتن ايدههاى باز جديدترى مىتواند مورد استفاده قرار دهد، امروزه يک دانشمند شاغل بايستى بخش مهمى از وقت خود را صرف مطالعهٔ مجلات حرفهاى کند؛ تعدادى را دقيقاً مطالعه کند و به بررسى اجمالى ساير مجلات اکتفاء نمايد. علاوه بر مطالعهٔ مجلات، دانشمندان در جلسات انجمنهاى حرفهاي، چه رسمى و چه غيررسمي، به مرابطه مىپردازند. در اينجا نيز با پيشرفت علم، گروههاى تخصصى همسطح، مجلات تخصصى و فعاليتهاى تخصصى که ارائه مىشوند، افزايش يافتهاند. و بالاخره، از طريق ملاقاتهاى غيررسمي، نامهنگارىها، مذاکرات تلفني، و مطالب تکثير شدهٔ قبل از چاپ (جزوات)، دانشمندان سعى بليغ دارند تا ارتباط مؤثر خود را باهم حفظ کنند، زيرا در غير اينصورت آهنگ فعاليتهاى آنها کاهش مىيابد يا حتى متوقف مىشود.
|
|
پرايس (در سال ۱۹۶۳ )، در توصيف خود از نرخ رشدنمائى ابعاد مختلف علم همچنين نشان داده است که در طول سه چهار قرن گذشته، تعداد نشريات علمى هر ۱۵-۱۰ سال دو برابر شده است. بهدليل اين افزايش سريع، که بيشتر آن هم به خاطر رشد تخصصهاى جديد علمى ضرورى است، نگرانىهائى بين دانشمندان در مورد زيادى احتمالى اطلاعات ايجاد شده است؛ براى برخى دانشمندان حفظ همين 'آگاه ماندن و همراه رفتن' بيش از پيش مشکل شده است. براى رفع اين مشکل سرويسهاى خلاصه کردن ايجاد شده و افزايش يافتهاند، اما احساس مىشود که مشکل ارتباط افراطى و غيرمؤثر هنوز هم دوام دارد. بنابراين در حال حاضر گروههاى متعددى از دانشمندان سرگرم کدگذارى و کامپيوترى کردن فرآيندهائى هستند که اصطلاحاً فرآيند 'بازيابى اطلاعات - Information retrieval' در علم خوانده مىشود. البته به دلايلى تا به حال موفقيت چندان مهم و چشمگيرى نداشتهاند (براى اطلاع بيشتر ر.ک. به: International Encyclopedia of the Social Sciences, article on: Information storage and retrieval).
|
|
ساخت و کارکردهاى فرآيندهاى ارتباطات بين دانشمندان مجموعهٔ مسائل مسلمى را پيش روى جامعهشناسى علم مىنهد - مجموعهاى که کارهاى زيادى بر روى آن بايد انجام گيرد. يک اظهارنظر جالب در مورد ايدههاى کلى جامعهشناختى و از تحقيقاتى که توسط هربرت منزل Menzel (در سال ۱۹۵۹) انجام شده، اين است که خود دانشمندان گاهى روند ارتباط را برحسب مفهومى عقلانى (Rational) مىپندارند؛ به اين معنى که آنها ممکن است از مجلات و جلسات رسمى توقّعات زيادى داشته باشند. علاوه بر اين روندهاى ارتباط رسمي، آشکار و برنامهريزى نشده نيز وجود دارند. دانشمندان هميشه دقيقاً نمىدانند که چه مىخواهند تا با فشار دادن تکمهٔ کامپيوتر آن را بهدست آورند. آنها اغلب اطلاعات اصلى را از طريق 'دور چرخيدن' در جلسات، ملاقاتهاى شانسى و کانالهاى غيرمستقيم بهدست مىآورند و تازه مىفهمند که اينها اطلاعات اصلى هستند. مانند سفر به دنياى چيزهاى جديد و نوظهور، علم بايستى هم از الگوهاى برنامهريزى شدهٔ ارتباط استفاده کند و هم از الگوهاى برنامهريزى نشده. يکى از نقاط توجه جديدتر و جالبتر تحقيق در جامعهشناسى علم عبارت است از مسئله فونکسيون يا کارکرد هر يک از الگوهاى ارتباط براى نيازهاى علمى مختلف و توزيع اين الگوها بين اوضاع اجتماعى مختلفى که دانشمندان خود را در آن مىيابند (براى اطلاع بيشتر ر.ک. به: Ibid, Diffusion, article on: Interpersonal Influence).
|