پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا
تمایز نقش علمی (Differentiation of scientific role)
در جوامع نسبتاً تمايز و تجّزى نيافته (Undifferentiated societies)، در گذشته يا حال، نقشهاى خيلى کمى براى روشنفکران تمام وقت (Full-time intellectual) وجود دارد؛ وجه مشخصهٔ اين افراد اين است که عملکرد آنها اختصاصاً به نحوى سروکار داشتن با نظام ايدهها است. امّا همچنانکه از سادگى جوامع کاسته و بر تمايز و تجزى ساختى آنها افزوده مىشود، نقش روشنفکر نيز بسط مىيابد و بهوسيلهٔ دست کم عدهاى بهصورت تمام وقت و با پشتيبانى منابع مختلف، از جمله سازمان مذهبي، افراد متنفّذ سياسي، يا ثروت ارثى اشغال مىشود. مسلّماً در يونان تا قرن پنجم قبل از ميلاد، نقش روشنفکر پديد آمده بود و با برترى شديد توسط مردان بزرگى - مثل افلاطون و ارسطو - که بر همهٔ افکار بعد از خود تأثير گذاشتند، اشغال شده بود. با اين حال بايستى متذکر شد ايدههائى که اين روشنفکران با آنها سروکار داشتند، به نسبت خيلى کمتر از ايدهها در دنياى جديد، تمايزيافته بودند. روىهمرفته، روشنفکر هنوز با ايدههاى مذهبي، علمي، اخلاقي، سياسى و فلسفى سروکار داشت؛ در واقع، واژهٔ 'فلسفه' همهٔ معرفت و تمام انواع ايدهها را مىپوشاند. تنها با آغاز دنياى جديد است که روند تمايز بيشتر، يعنى تمايز بين انواع ايدهها، پيش مىآيد و راه را براى نقشهاى تخصصى شده که کاملاً يا اساساً با ايدههاى علمى سروکار دارند، مىگشايد. اين تمايز نقش علمى از ساير نقشهاى روشنفکري، حتى در دنياى جديد هم به آهستگى رخ داد. در انگلستان قرن هفدهم، علم جديد هنوز 'فلسفهٔ جديد' خوانده مىشد. قديمىترين انجمن علمى آمريکا که در سال ۱۷۴۳ و توسّط افرادى مانند بنجامين فرانکلين تأسيس شد، انجمن فلسفى آمريکا نام گرفت. نقش تخصصى شدهٔ دانشمند، آنچنان کم تمايز يافته بود و تعداد کسانى که به اين نقش مىپرداختند، با هر عنوان و با هر نوع وسيلهٔ حمايتي، آنچنان قليل بود که تا قرن نوزدهم اصطلاح 'دانشمند - Scientist' وضع نشده بود (براى اولينبار در دههٔ ۱۸۴۰ و توسط جناب ويليام وِوِل W.Whewell در انگلستان وضع شد). |
روند تجزى و تمايز نقش دانشمند تا اواسط قرن نوزدهم به آهستگى طى مىشد، زيرا منابع حمايت از آن در ميان قوانين و سازمانهاى اجتماعيِ کاملاً جا افتاده به سختى يافت مىشد. با شروع قرن شانزدهم، انجمنهاى علمى تازه تأسيس، تسهيلات و حمايتهاى ضرورى متعددى براى دانشمندان فراهم کردند، اما آن هم فقط براى مشتى مشاغل تمام وقت. دولتها کارهاى بيشترى کردند، اما هنوز هم پستهاى تمام وقت در موزههاى دولتى يا سازمانهاى تحقيقاتى بسيار کم بود. برخى دانشمندان، مثل فرانکلين و بويل، از طريق ثروت موروثى يا ثروتى که خود آنها بهدست آورده بودند، تأمين مىشدند. بعضى ديگر به کارهاى غيرعلمى نيز مىپرداختند يا به نوبت به فعاليتهاى علمى و ساير فعاليتهاى خود مىرسيدند؛ نمونهٔ اين دسته آنتوان لاوازيه بود. کمک دانشگاهها و کالجهاى آن زمان بسيار اندک بود؛ تا قرن نوزده در اغلب جاها وضع به همين منوال بود، و در اکثر جاها تنها در نيمهٔ دوم اين قرن درهاى دانشگاهها به روى دانشمندان باز شد. |
بنابراين، وقتى که دانشگاهها، سازمانهاى متعدد دولتي، و بسيارى شرکتهاى صنعتى به نياز شديد خود به علم پى بردند نقشها و فعاليتهاى منظم و مداومى را براى دانشمندان درست کردند، سپس نهادى شدن کامل (Full-institutionalization) علم بهدست آمد. علاوه بر اين، مجموعهاى از مؤسسات تحقيقاتى خاص، که توسط بنيادها، شرکتهاى تجاري، و ساير گروههاى ذينفع و علاقهمند ايجاد شده بودند، يا توسط اشخاص حقيقى براى کسب سود عمل مىکردند، مشاغل فراوانتر و از هميشه بيشتر تخصصى را براى دانشمندان فراهم آوردند. ضرورت و مشروعيت نقش علمى روزبهروز بيشتر به رسميت شناخته مىشد. |
يک ميزان تقريبى از جا افتادن نقش علمى در دنياى جديد، افزايش کمّى تعداد کسانى است که اين نقش را اشغال مىکنند. همانطور که درک پرايس - Derek Price (در سال ۱۹۶۳) نشان داده، در طول ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال گذشته يک نرخ رشدنمائى (Exponential growth rate يا نرخ رشد نمائى يعنى rn-م) در تعداد دانشمندان دنياى جديد وجود داشته است. در شروع با تعداد بسيار کمى دانشمندان، نرخ رشد مذکور به اين شکل بوده که هر ۱۵-۱۰ سال تعداد دانشمندان دو برابر شده است. به خاطر ماهيت نرخ رشدنمائي، افزايش تعداد دانشمندان در اين اواخر مخصوصاً زياد بوده است. طبق برآورد پرايس حدود ۹۰% کل دانشمندانى که تا به حال وجود داشتهاند، هنوز زنده هستند (منظور اين است که اکثر دانشمندان در کل تاريخ جهان در دوران جديد بهوجود آمدهاند -م). به فرض اين نرخ رشد، و به دلايل ديگر، جاى تعجب نيست که جايگاه علم در دنياى جديد هنوز آنطور که خيلىها دوست دارند، مستقر نيست. |
متأسّفانه فرصت بررسى دقيقتر ساير ابعاد سازمان اجتماعى علم نيست. موضوعاتى از قبيل الگوهاى اقتدار (Patterns of authority)، همکاري، و فعاليت در کار علمى به خوبى توسط گليسر - Glaser (در سال ۱۹۶۴)، هاگستروم - Hagstrom (در سال ۱۹۶۵) و زوکرمن - Zuckerman (در سال ۱۹۶۵) مورد بررسى قرار گرفته است. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست