|
|
محمدبنمحمد، از پاراب (فاراب) ماوراءالنهر بر کنارهٔ سير دريا (رود سيحون) بود. ولادتش بهسال ۲۵۹ هـ. اتفاق افتاد و پدرش از سرداران سپاه سامانيان و از نژاد ايرانى بود، ترک دانستن او، چنانکه بعضى پنداشتهاند، خطا است. ابنالنديم که معاصر آن فيلسوف بود اصلاً به ترک بودن او اشارهاى ندارد. بلکه تصريح به ترک بودن فارابى در آثار قرن ششم هجرى و بعد از آن ديده شده است، از وقتى که ناحيهٔ پاراب و اسپيچاپ منزلگاه چادرنشينان ترک شده و جاى شهر پاراب را شهر ترکى اترار گرفته بود.
|
|
فارابى از ماوراءالنهر بهقصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در محضر ابوبشر متىبن يونس القنائى استاد بزرگ منطق و حکمت حاضر شد و سپس از استادى يوحنا نام منسوب بهشهر حران، که از تربيتشدگان حوزهٔ علمى مرو بود، قسمتى از منطق و علوم فلسفى را فرا گرفت و همهٔ کتب ارسطو را مطالعه کرد و بر معانى آنها واقف شد، پس از بغداد به مصر و از آنجابهشام رفت و در خدمت سيفالدولةبن حمدانالتغلبى امير معروف شام (۳۳۳-۳۵۶ هـ.) در حلب و دمشق مىزيست و به تأليف و تعليم مشغول بود تا در سال ۳۳۹ به هشتاد سالگى درگذشت.
|
|
اهميت فارابى بيشتر در شرحهاى او است بر آثار ارسطو خاصه بر منطقيات معلم اول و چون با کارهاى او منطق ارسطو به بهترين وجهى به مسلمين شناسانده شده بود، او را تالى معلم اول يعنى ارسطو دانسته 'المعلمالثاني' لقب دادهاند. اما فعاليت علمى او در اين حد نماند بلکه خود نيز آثار مهمى ابداع کرد که قسمت بزرگى از آنها در دست است و بسيارى تاکنون طبع و به زبانهاى مختلف ترجمه شده و از آنجمله است: رسالة فى مبادى آراء اهلالمدينة الفاضلة که حاوى نظريهٔ فارابى در اخلاق است - الجمع بين رأئى الحکيمين افلاطن الالهى و ارسطو که فارابى در آن کوشيده است تا اصول عقايد افلاطون و ارسطو را با هم وفق دهد - اغراض مابعد الطبيعة که شرح و تحرير روشنى است از کتابالحروف ارسطو در مابعدالطبيعه - فصوصالحکم - عيونالمسائل - احصاء العلوم و چندين کتاب و رسالهٔ ديگر. به فارابى اشعارى به پارسى نسبت داده و نوشتهاند که اين دو رباعى از او است:
|
|
اسرار وجود خام و ناپخته بماند |
|
و آن گوهر بس شريف ناسفته بماند |
هرکس بهدليل عقل چيزى گفتست |
|
آن نکته که اصل بود ناگفته بماند |
|
|
آى آنکه شما پير و جوان ديداريد |
|
از رزقپوشان اين کهن ديواريد |
طفلى زشما در بر ما محبوس است |
|
او را به خلاص همتى بگماريد |
|
|
کتاب فارابى در علم موسيقى همواره بهعنوان مهمترين کتاب درين فن محسوب شده، چندبار به طبع رسيده و ترجمهاى از آن به فرانسوى ترتيب يافته است.
|
|
فارابى مانند همهٔ دانشمندانى که در تمدن اسلامى عنوان فيلسوف داشتهاند از سراسر علوم عهد خود مطلع و در آنها صاحب تصانيف بوده است. اطلاعات وى در رياضيات و موسيقى خوب ولى در طب و طبيعيات متوسط بوده است. روش فلسفى او را بايد در حقيقت يک روش نوافلاطونى اسلامى ناميد. او تحتتأثير سه روش عمدهٔ افلاطون و ارسطو و فلوطينس صاحب تاسوعات و در همان حال تحتتأثير مستقيم عرفان از طرفى و اصول عقايد اسلامى از طرفى ديگر قرار دارد و مزج و ترکيب خاصى که از اين مبادى حاصل شده روش خاص استاد فاراب را در حکمت بهوجود آورده است.
|
|
اثر فارابى در حکماى بعد از خود بسيار بوده است چنانکه، هرگاه سخن از حکمت مشاء و يا فلسفه بهطور اعم در تمدن اسلامى رفته است او و پورسينا بهعنوان دو فرد شاخص از ميان مسلمين و در کنار هم و همراه افلاطون و ارسطو ذکر شدهاند.
|
|
|
ابوعلى احمدبن محمد از کبار حکماء و علما و مورخان ايران در قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجرى است. چون او رئيس کتابخانهٔ ابنالعميد بود به 'خازن' ملقب شده است و نام او در طبقات حکما 'ابوعلىالخازن' هم مىنويسند. وى بعد از وفات ابنالعميد چندنى در خدمت عضدالدولهٔ ديلمى و پسرش صمصامالدوله گذراند تا بهسال ۴۲۱ هـ. درگذشت. ابوعلى به علوم اوائل معرفت بسيار داشت و از آنجمله به فلسفه و طب و کيميا بيش از همه مايل بود و در علوم ادبى و تاريخ نيز شهرت فراوان دارد. از جملهٔ آثار معروف او است: تهذيبالاخلاق که چندبار به طبع رسيد - جاويدان خرد که چندبار به طبع رسيد و قسمت بزرگى از آن دربارهٔ مطالب مربوط به اخلاق نزد ايرانيان قديم و مأخوذ است از کتابى بههمين نام - الطهارة يا طهارةالاعراق که از کتابهاى بسيار مهم در علم اخلاق است و همان است که خواجه نصيرالدين طوسى در تأليف اخلاق ناصرى آن را اساس کار خود قرار داد - تجاربالامم در تاريخ که به سبب اشتمال بر اطلاعات بسيار سودمند دربارهٔ ايران و نيز اطلاعات دست اول دربارهٔ پادشاهان و فرمانروايان ديلمى داراى اهميت و اعتبار خاصى است. آثار ابوعلى مسکويه همه بهعربى است.
|