|
'رابطه متقابل' در گروههاى اجتماعى براى بقاء و يگانگى تطور و اضمحلال گروههاى اجتماعى از اهميت بسيار زيادى برخوردار است.
|
|
در اينجا بهتر است ابتدا مفهوم کنش روشن شود. کنش اسم مصدر و معنى آن، عمل يا کردار است و مترادف آن در انگليسى Doing يا Action است که در بحث ما، دومى موردنظر است. معنى کنش متقابل (Interaction) مىباشد. مقصود از کنشهاى متقابل گروههاى اجتماعي، اعمال يا افعالى هستند که بين دو يا عدهٔ بيشترى انسان درمىگيرند و در آنان نوعى هماهنگى بهوجود مىآورند. کنش متقابل اجتماعى نتيجهٔ ارتباط متقابل اجتماعى است و ارتباط متقابل مستلزم اين است که دو تن يا عدهٔ بيشترى بر يکديگر منشاء تأثير شوند که بهصورت گوناگون از جمله ارتباط کلامى و غيرکلامي، بين افراد يا گروههاى اجتماعى برقرار شود.
|
|
تلقين و تقليد، از عوامل ارتباط متقابل اجتماعى هستند. 'تلقين' تأثيرى است کمابيش عاطفى و بىواسطه که يک شخص در شخص ديگر مىگذارد و 'تقليد' رفتارى است کمابيش عمدى که مطابق نمونهاى معين صورت مىگيرد.
|
|
بنابراين، اولين و ابتدائىترين و در عين حال، اساسىترين مفهومى که در کنشهاى متقابل گروههاى اجتماعى مطرح مىشود، رابطهاى است که آن را به نام 'کمربند انتقال بين انسانها' ناميدهاند.
|
|
'ساموئل کنيگ' مىگويد: 'بدون رابطه و تأثير متقابل، تشکيل هر نوع گروه انسانى ميسر نيست. روابط متقابل بين افراد بشر درجات مختلف دارد که برحسب ميزان دوستى و انس و الفتى که بين افراد وجود دارد، منجر به ايجاد گروههاى مختلف مىگردد.
|
|
بهنظر او تماس، که عبارت از سادهترين و در عين حال اساسىترين مرحلهٔ روابط متقابل است. به منزلهٔ نخستين مرحملهء فعاليت متقبال و مقدمهٔ مراحل بعدى به شمار مىرود. او اضافه مىکند که دو نوع تماس وجود دارد:
|
|
- تماس در زمان: که عبارت است از تماس گروه با نسلهاى گذشته حتى دورترين نسلها که بهصورت آداب و رسوم و انتقال احساسات و خاطرات حاصل مىگردد. اين نوع تماس، تأثير فراوانى در افکار و رفتار گروهها دارد.
|
|
- تماس در فضا: که عبارت است از ارتباط بين افراد و گروههاى معاصر در يک منطقهٔ معين.
|
|
در هر دو نوع تماس، عده افراد گروه و دامنه روابط در چگونگى تماس فوقالعاده مؤثر هستند.
|
|
تماس اولي، مبتنى بر روابط صميمانه و نزديک مانند رابطهٔ افراد خانواده و روابط دوستان نزديک است يا رابطهاى که بين گروههاى نخستين وجود دارد. در حالىکه تماس در نوع دوم، عبارت است از روابط غيرمستقيم گروههاى بزرگتر مانند ملت، شهر، کليسا و سازمانها مىباشد.
|
|
يا روابط گروههاى دومين است.
|
|
ارتباط متقابل اجتماعي، از سه طرق متمايز از يکديگر، صورت مىگيرد که عبارت هستند از:
|
|
طريق عواطف و از طريق احساسات و افکار.
|
|
کنشهاى متقابل گروهي، جهت يکسانى ندارند و ممکن است بهصورت همکارى و سازگارى 'مانندگري' يا 'فرهنگى شدن' و 'اجتماعى شدن' که اصطلاحاً آنها را کنشهاى متقابل پيوسته ناميدهاند باشند. برعکس ممکن است جهت يگانهاى نداشته باشد و افراد گروهها، براى رسيدن به هدفهاى خود با يکديگر 'سبقتجوئي' ، 'رقابت' و 'ستيزه' بپردازند. که اصطلاحاً آنها را کنشهاى متقابل گسسته مىنامند.
|
|
کنشهاى متقابل پيوسته جهت يگانهاى داشته و با هم همسو و همجهت هستند مانند: همکاري، تعاون و مانندگردي.
|
|
تلاش و فعاليتى که در جهت رفع اختلافات مابين کنشهاى متقابل پيوسته و گسسته انجام مىگيرد، همسازى گروهى نام مىگيرد و همکارى آگاهانه را 'سازگارى گروهي' مىنامند که نتيجه و ثمرهٔ آن تعادل گروهى خواهد بود و در نهايت مىتوان گفت که سازگارى گروهى موجب رفتار گروهى است و اگر همين رفتار گروهى منسجم و منظم و با الگوهاى ثابت توأم باشد در صورت استمرار سازمان اجتماعى را پديد مىآورد.
|
|
'وفاق گروهي' که 'اگ برن' آن را تحت اصطلاح 'مانندگري' يا 'فرهنگى شدن' نام برده و منظور از آن را 'يکى شدن دو يا چند شخص، از جهات مختلف فرهنگى و اجتماعي' عنوان کرده است، در واقع، 'فرهنگپذيري' و 'اجتماعى شدن' هماهنگى اعضاء گروه، بهويژه اعضاء جديد با گروه اجتماعى است.
|
|
همانند شدن، يعنى اخذ اخلاق، رفتار و آداب و رسوم خاص گروه است که در واقع با اصطلاح 'وفاق گروهي' و 'مانندگري' مترادف است.
|
|
|
از رقابت، تعاريف گوناگونى شده که به دو مورد نسبتاً جامع اشاره مىشود. 'رقابت عبارت از کوششى است که شخص براى پس انداختن ديگرى از وصول به هدفى که موردنظر هر دو نفر آنان است بذل مىکند' .
|
|
'رقابت عبارت از فعاليت و عمل متقابل بدون تماس اجتماعى است. به عبارت ديگر، رقابت عبارت از مبارزهاى است بين افراد که جنبهٔ شخصى نداشته بدشد و جنبهٔ عمومى و دائمى دارد و از اعمال زور و خشونت مبّرا است و معمولاً بدون آگاهى شخص ميسر خود را طى مىکند' .
|
|
بايد خاطرنشان ساخت که 'اگ برن' ، سبقتجوئى را از رقابت مجزا مىداند و آن را کوششى براى وصول به هدفى که مورد نظر ديگرى نيز هست عنوان مىکند و در واقع سبقتجوئى را نوعى رقابت مثبت مىخواند. در مقابل آن از رقابت منفى و آميخته به خشونت تحت عنوان 'همستيزي' (Conflict) نام مىبرد. ساموئل کنيگ از اصطلاح کشمکش در مقابل 'همستيزي' استفاده مىکند و مخالف را نوعى کيفيت اجتماعى ميانهاى بين رقابت و کشمکش مىداند.
|