|
| قيمت و هزينه متوسط در بازار انحصار خالص
|
|
چون در بلندمدت ممکن است قيمت از هزينه متوسط بيشتر باشد، لذا تحت شرايط انحصارخالص امکان وجود سود در بلندمدت موجود مىباشد، و حال آنکه تحت شرايط رقابت خالص امکان وجود سود در بلندمدت از بين مىرود. در اين مورد اختلاف بين موقعيت دو بازار انحصار خالص و رقابت خالص را بايستى در شرايط ورود به هر يک جستجو نمود. وقتى در صنعتى که تحت شرايط رقابت خالص فعاليت مىکند سودى وجود داشته باشد، ورود به صنعت مزبور باعث از بين رفتن سود مىگردد، و حال آنکه در صنعتى که تحت شرايط انحصار خالص فعاليت مىکند، بسته بودن راه ورود به صنعت وجود سود را در بلندمدت امکانپذير مىسازد. وقتى سودى در بين باشد، مصرفکنندگان براى خريد کالاها مبلغى بيش از هزينه توليد آن پرداخته، و بهعبارت ديگر، مبلغى که براى کالاها مىپردازند بيش از آنچه که براى تشويق منابع توليدى مورد نياز به باقى ماندن در صنعت مودر بحث لازم است مىباشد.
|
|
بسته بودن راه ورود به بازار انحصارى و وجود سود براى صاحب انحصار اثرات مهمى را در تشکيلات توليدى بهبار مىآورند. وجود سود در يک اقتصاد آزاد سرمايهدارى موجب تشويق صنايع به افزايش ميزان توليدات خود مىگردد، و حال آنکه وجود حالت انحصارى از افزايش توليد بهميزانى که لازم است ممانعت بهعمل مىآورد. البته صاحب انحصار ممکن است در مقابل افزايش تقاضا تشکيلات و ظرفيت توليدى خود را افزايش دهد، ولى آن ميزانى از توليد که سود صاحب انحصار را بهحداکثر مىرساند کمتر از ميزان توليدى است که سود او را به صفر تقليل مىدهد. در شرايطى که سود انحصارى وجود داشته و راه ورود به بازار انحصارى بسته باشد، منابع توليدى قادر به جذب بهسوى صنايع به ميزان دلخواه و مورد لزوم نبوده و مجبور خواهند بود در ساير واحدهاى اقتصادى که نقش آنها در تأمين احتياجات مصرفکنندگان کمتر است باقى بمانند.
|
|
| کارآيى اقتصادى در بازار انحصار خالص
|
|
مؤسسه توليدى انحصارى معمولاً منابع توليدى را در حداکثر کارآيى ممکنه آنان مورد استفاده قرار نمىدهد، ولى مؤسسه توليدى تحت شرايط رقابت خالص و در حالت تعادل بلندمدت از مطلوبترين تشکيلات توليدى استفاده نموده و مطلوبترين ميزان محصول را توليد مىنمايد. ان تشکيلات توليدى و آن ميزانى از توليد که سود بلندمدت صاحب انحصار را بهحداکثر مىرساند لزوماً مطلوبترين تشکيلات توليدى و يا مطلوبترين ميزان محصول توليد شده بهوسيله هر تشکيلات توليدى ديگرى که او مىسازد نمىباشد. ولى اگر قرار باشد در اين مورد بهخصوص حالت انحصارى را با حالت رقابت خالص مقايسه نمائيم، مقايسه ما فقط در مورد صنايعى که مىتوانند تحت شرايط رقابت خالص عمل نمايند قابل قبول خواهد بود.
|
|
در صنعتى که حجم بازار نسبت به مطلوبترين ميزان محصول توليد شده بهوسيله مطلوبترين تشکيلات توليدى محدود مىباشد، حالت انحصارى ممکن است در مقايسه با حالتى که در آن تعداد مؤسسات توليدى زياد بوده و هر يک داراى يک تشکيلات توليدى کوچکتر از مطلوبترين تشکيلات توليدى باشند منجر به هزينه کمتر و کارآيى بيشترى گردد. در چنين حالتي، گرچه موقعيت انحصارى ممکن است باعث کارآيى بيشترى نسبت به ساير انواع تشکيلات و سازمانهاى توليدى گردد، ولى باز هم منابع توليدى در حدکثر کارآيى ممکنه خود مورد استفاده قرار نمىگيرند.
|
|
| ميزان فروش در بازار انحصار خالص
|
|
ممکن است بهنفع صاحب انحصار باشد که به فعاليتهايى براى افزايش ميزان فروش دست بزند، ولى تحت موقعيت رقابت خالص چنين فعاليتهايى چندان موردى نخواهد داشت. صاحب انحصار ممکن است اين عمليات را براى گسترش بازار خود انجام دهد، و بهعبارت ديگر، موجب شود که منحنى تقاضا براى کالاى او بهسمت راست انتقال يابد. همچنين اگر بتواند مردم را قانع کند که مصرف کالاى او بسيار ضرورى و اجتنابناپذير است، کشش تقاضا در قيمتهاى مختلف ممکن است کاهش يابد. بهعلاوه، چنين اقداماتى ممکن است بهمنظور جلوگيرى از رقابت احتمالى و حفظ موقعيت انحصارى بهکار رود. هدف صاحب انحصار در چنين مواردى اين خواهد بود که نام مؤسسه خود را بهقدرى با محصولى که توليد مىکند نزديک نمايد که کوشش رقباء احتمالى براى ورود به بازار امرى بيهوده گردد.
|