دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا
ولفگانگ آمادئوس موتسارت
ولفگانگ آمادئوس موتسارت (۱۷۹۱ - ۱۷۵۶)، یکی از شگفتترین کودکان اعجوبهٔ تاریخ، در سالتسبورگ (Salzburg) اتریش زاده شد. شش ساله بود که میتوانست کلاوسن و ویولون بنوازد، فوگ بداههسازی کند، منوئه بنویسد و با یک نگاه هر اثری را به خوبی نتخوانی کند. هشت سال داشت که سنفونی نوشت؛ در یازده سالگی یک اوراتوریو آفرید؛ و دوازده ساله بود که نخستین اپرایش را ساخت. موتسارت تا بیش از نوجوانی آثاری چندان فراوان آفریده بود که برای اعتبار بخشیدن به آهنگسازی با سه برابر سن او نیز کفایت میکرد. | |
پدرش، لئوپولد موتسارت موسیقیدانی درباری بود که اشتیاقی آگاهانه برای به نمایش گذاشتن استعداد او داشت و به این منظور راهی سفرهائی دور و دراز میشد. حدود نیمی از دوران شش تا پانزده سالگی موتسارت در سفر به اروپا و انگلستان گذشت. او در وین برای ملکه ماریا ترزا، در ورسای در حضور لوئی پانزدهم، در لندن برابر جورج سوم و در میانهٔ راه سفرهایش برای شمار انبوهی از اشراف به نوازندگی پرداخت. در سفرهایش به ایتالیا این مجال برایش فراهم آمد که به مطالعهٔ سبک اپرائی رایج بپردازد و بر آن احاطه یابد، سبکی که بعدها آن را بهگونهای درخشان و عالی بهکار گرفت. موتسارت در چهارده سالگی، هفتهٔ مقدس (Holy Week) را در رُم گذراند و برای شنیدن آواز مشهور همسرایان کلیسای جامع سیستین (Sistine) که از آثار بسیار ارزشمند متعلق به کلیسا بود، به آنجا رفت. نسخهبرداری از این قطعهٔ کُرال، مجازات تکفیر را در پی داشت. موتسارت با یک بار شنیدن این قطعه، آن را کم و بیش بهطور کامل بر کاغذ آورد و برای تکمیل آن، با دست نوشتههایش به آنجا بازگشته بود که کارش فاش شد. نسخهبرداری از این اثر توسط هر کسی صورت میگرفت گناه بهشمار میآمد؛ اما شنیدن و به یاد سپردن آن با چنین دقتی باور نکردنی بود. موتسارت نه فقط از مجازات رهائی یافت که پاپ به پاس توانائیش در موسیقی به او لقب شوالیه نیز اعطا کرد. موتسارت پانزده ساله به سالتسبورگ، که به تازگی شاهزاده - اسقف اعظم هیرونیموس کُلوردو (Prince - archbshop Hieronymus Colloredo) بر آن حکم میراند، بازگشت. اسقف اعظم مردی مستبد بود که نبوغ موتسارت را نادیده میگرفت و جز از سپردن شغلی پیش پا افتاده در ارکستر دربار به او خودداری میکرد. موتسارت در ده سالی که از بازگشتش به سالتسبورگ گذشت، با کمک پدر بارها در پی یافتن منصبی مناسب در جائی دیگر برآمد اما موفقیتی نصیبش نشد. | |
طنز تراژیک زندگی موتسارت آن بود که او بیشتر بهعنوان پسرکی اعجوبه از تحسین برخوردار شد تا در مقام یک موسیقیدان بزرگسال. در این مورد، تقصیر تا اندازهای از شیوهٔ تربیت و منش او بود. وابستگی کامل او به پدرش در خردسالی، برایش مجال اندکی باقی گذاشت تا خود رشتهٔ امور زندگیش را بهدست گیرد. حتی در بیستودوسالگی که برای مستقل شدن و سامان گرفتن به پاریس رفت، مادرش نیز همراه او راهی شد. یکی از پاریسیها دربارهٔ او گفته است: 'بسیار نیکسیرت است و نه چندان که باید کاردان، بهسادگی فریب میخورد و به آنچه میتواند او را به کامیابی برساند چندان توجهی ندارد' . | |
موتسارت، بر خلاف هایدن، زندگی حرفهایش را بهعنوان موسیقیدانی نامآور در سراسر اروپا و نازپرورد پادشاهان آغاز کرد. طاقت آن نداشت که با او مانند یک مستخدم رفتار شود و با نوکران و آشپزها غذا بخورد، به این ترتیب بود که روابط تیره و تار او با حامیش رو به وخامت گذاشت. هنگامیکه شاهزاده - اسقف اعظم اجراء کنسرت و نواختن در خانههای اشراف را بر او قدغن کرد، دیگر سر به طغیان برداشت. پس از بحثی ناخوشایند با حامیش چنین نوشت: 'او رو در روی خودم به دروغ گفت که حقوقت پانصد گولدن (gulden، نوعی سکه طلا و یکی از واحدهای پول در آلمان و اتریش آن زمان - م). است و مرا رذل و بیشرم و ولگرد نامید. آخر خونم به جوش آمد، دیگر نتوانستم خوددار باشم و گفتم: 'پس عالیجناب از من راضی نیستند؟' و او در جواب گفت: 'تو آدم رذل به خودت جرأت تهدید مرا میدهی؟ بیرون!' و هنگام سومین تلاشش برای تقاضای کنارهگیری از خدمت بود که مستخدم دربار او را با لگد از اتاق بیرون انداخت. | |
در ۱۷۸۱، که بیستوپنج سال داشت، دیگر طاقتش تمام شد، خود را از قید حاکم نشین سالتسبورگ رها کرد و به وین رفت تا موسیقیدانی آزاد باشد. در این زمان برای آسوده کردن پدرش چنین نوشت: 'من از بهترین و پُربارترین آزادیهای جهان برخوردارم. موردتوجه و علاقهٔ سرشناسترین خانوادهها، و از هر احترامی که بتوان تصور کرد بهرهمندم و گذشته از همه اینها برای کارم پول نیز دریافت میکنم. به شما اطمینان میدهم که موفق خواهم بود' . | |
به واقع نیز نخستین سالهای اقامت موتسارت در وین قرین کامیابی بود. اپرای آلمانی او بهنام آدمربائی از حرمسرا (Die Entfuhrung aus dem Serial)، ساخته شده در ۱۷۸۲، تحسین شد و امپراتور و اشراف در کنسرتهائی که او برای اجراء آثارش ترتیب میداد شرکت میکردند. شاگردانش پولی در خور توجه به او میپرداختند، آثارش نیز به چاپ میرسید و خود به نواختن ساختههایش در تالار قصرها میپرداخت. حتی بر خلاف خواست پدرش با کُنستانتس وبر، که مانند خودش بیپول و بیدست و پا بود، نیز ازدواج کرد. سهمی از درخشش و شادکامی این سالها به دوستی موتسارت با هایدن باز میگردد و او بود که به لئوپولد موتسارت گفت: 'پسر شما بزرگترین آهنگسازی است که سراغ دارم؛ او قریحه، و فراتر از آن، وقوفی عظیم بر آهنگسازی دارد' . | |
در ۱۷۸۶ اپرای عروسی فیگارو (La Nozze di Figaro) را ساخت. وینیها عاشق این اپرا بودند و مردم پراگ در ابزار شور و هیجان نسبت به این اثر از وینیها نیز پیشی گرفتند. موتسارت خود در این باره چنین توصیف مسرتآمیزی را نوشته است: 'آنها دربارهٔ چیزی جز فیگارو صحبت نمیکنند. چیزی را نمینوازند، نمیخوانند و حتی سوت نمیزنند مگر فیگارو' این موفقیت سبب شد که یکی از انجمنهای اپرای پراگ برای سال بعد تصنیف اپرای دونژوان (don Giovanni) را به موتسارت سفارش دهد. اپرای دون ژوان در پراگ با موفقیت روبهرو شد، اما وینیها را از خود راند. امپراتور یوزف دوم آن را اثری استادانه خواند، اما آن را متناسب با ذوق و پسند خود، که معطوف به مضمونهائی دلپذیر بود، نیافت. موسیقی تیره و تار این اثر و دیسونانسهای آن به مذاق وینیها خوش نمیآمد. | |
محبوبیت موتسارت در وین رو به افول گذاشت. در این شهر دمدمی مزاج، یک تن چند صباحی عزیز کردهٔ جامعه بود و بعد ناگهان از چشم میافتاد. از این گذشته، وینیها موسیقی موتسارت را غامض و پی گرفتن آن را هنگام شنیدن دشوار میدانستند، این موسیقی در نظر آنان 'بیش از حد آمیخته به چاشنی دیسونانس' بود. یک ناشر موسیقی در این مورد به او چنین هشدار داد: 'به سبکی عامهپسندانهتر بنویسید، اگر نه دیگر نه چیزی از شما چاپ خواهم کرد و نه پولی بابت آن خواهم داد!' شمار شاگردانش کمتر و کمتر میشد، و نخبگان رغبتی به کنسرتهایش نشان نمیدادند. در نهایت استیصال مالی به دوستانش چنین نوشت: 'خدای بزرگ، حتی برای بدترین دشمنم نیز چنین وضعی را آرزو نمیکنم ... من نه با شکر و سپاس که با التماسی گستاخانه به تو رو میآورم' . | |
بسیاری از نامههای موتسارت منتشر شدهاند. این نامهها، سراسر دوران زندگی او را دربرمیگیرند و در آنها گذری غمانگیز از یادداشتهای پُرشور و حال، بذلهگو و تیزبینانهٔ سفر کودکی اعجوبه در اروپا که نشان از خوشبینی اولیهٔ او نسبت به وین دارد تا رسیدن به یأسی شدید دیده میشود؛ یأسی که آن را چنین بیان کرده است: 'نمیتوانم آنچه را احساس کردهام توصیف کنم ... تمنائی بود که هرگز سیراب نشد' . | |
موتسارت در واپسین سال زندگیش شادتر و کامیابتر بود. شادی او به سبب آن بود که سفارشی از تئاتر وین دریافت کرده بود؛ سفارش ساخت یک اپرای کُمیک آلمانی بهنام فلوت سحرآمیز (Die Zauberflöte). هنگامیکه سخت سرگرم آفرینش این اپرا بود، غریبهای یا یک نامهٔ بیامضاء بریا سفارش یک رکوئیم (مسی برای طلب آمرزش روح مردگان) به دیدار او آمد. موتسارت نمیتوانست ساختن رکوئیم را آغاز کند، زیرا فلوت سحرآمیز ناتمام بود و میباید اپرائی دیگر بهنام بخشایش تیتوس (La Clemenza di Tito) را نیز تصنیف میکرد، اپرائی که در ۶ سپتامبر ۱۷۹۱ در پراگ به اجراء درآمد. در ۳۰ سپتامبر، دو ماه پیش از مرگش، فلوت سحرآمیز برای نخستین بار در وین به اجراء درآمد و غریو ستایش آن در شهر طنینانداز شد. شاید این موفقیت، درآمدی سرشار نیز همراه داشته است، اما دیگر بسیار دیر شده بود. موتسارت در ۵ دسامبر ۱۷۹۱، اندکی پیش از فرا رسیدن سیوششمین سالروز تولدش، بر اثر تب روماتیسمی درگذشت و رکوئیم خود را ناتمام برجا گذاشت. در روز خاکسپاری او، یکی از روزنامههای وین چنین نوشت: 'آثار او، که همه جا مورد علاقه و ستایش هست، گواه بر عظمت او و نیز نشانگر لطمهٔ جبرانناپذیری هستند که هنر شکوهمند موسیقی با مرگ او متحمل شده است' . |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست