خردسالى فاصله سنى بين ۳ تا ۶ سال را شامل مىشود که کودک نه طفل وابسته و نيازمند مرحله قبل است و نه کودک آماده براى ورود به دبستان و روابط اجتماعى خارج از خانواده. اين مرحله با توجه به رشد قواى جسمانى و حرکتى و پيدايش بعضى خصوصيات عاطفى و ذهني، براى کودکان يک دوره پرتحرک و نشاط است. اين مرحله و مرحله قبل روىهم رفته دورهاى را در زندگى انسان بوجود مىآورد که از آن به دوره صباوت يا بازيگوشى تعبير مىشود.
رشدجسمى
کانادا وسازمانهای بین الملل رشدجسمى کودکان در سالهاى اوليه زندگى چندان اهمٌيت دارد که گاه اين مرحله را مرحله پرستاري مىنامند. (کتاب مراحل تربيت، موريس وبش، ترجمه علىمحمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران.) لذا توجه خاص پدران و مادران جوان به اين بعد از رشد فرزند از دونظر حائز اهميٌت است. اول اينکه اگر اختلالى در شرايط رشد جسمى و حرکتى کودک بوجودآيد گاه غيرقابل جبران است و دوم اينکه رشدجسمي، زمينه رشد روانى فرزند نيز هست و اگر بخواهيم در مراحل بعد فرزندمان رشد روانى بهترى داشته باشد بايد در مراحله کودکى به وضع جسمانى او نيز توجه خاص داشته باشيم که مهمترين ويژگىهاى جسمى اين دوران عبارتند از قد ، وزن
رشد حرکتى
دردوره خردسالي، کودک رشد حرکتى قابل توجهى دارد، بطورى که:
- قادر به استفاده از بعضى وسايل و اشياء براى انجام کارهاى معين مىشود.
- مىتواند حرکات بدنى هماهنگ و توأم با ظرافت و زيبايى نسبتى داشته باشد.
- از نظر بدنى انعطافپذير است و مىتواند بازىهاى مختلفى انجام دهد.
- پر جنبوجوش است.
ويژگى عمده حرکتى کودکان در اين مرحله آمادگى بدنى و ميل شديد آنها به فعاليت و بازى است. کودکان به خاطر اشتياق فراوان به بازى و فعاليت، کمتر نياز يا ميل به استراحت پيدا مىکنند و حتى هنگامى که خسته مىشوند ممکن است متوجه نشوند و فقط اقدام به بهانهگيرى و بدقلقى کنند.
رشد ذهنى
مهمترين ويژگى ذهنى کودکان در اين مرحله پيدايش ابزارها و آمادگى براى تفکر است. به اين معنى که بدنبال رشد گويايى در سن ۳ سالگى کودک به يک ابزار ذهنى مجهز مىشود که عبارتند از مفاهيم کلامى و نمادهاى ذهني. هنگامى که کودک از زبان استفاده مىکند در واقع با واسطههاى ذهنى با اشياء و ديگران رابطه برقرار مىسازد. اين واسطهەا که آنها را نماد مىناميم دنياى درونى کودک را بارور و غنى مىسازد و لذا کودک مىتواند از اين به بعد به اصطلاح فکر کند.
کودکان خردسال مىتوانند درباره مسائل اطراف خود بطور ذهنى عمل کنند. اين امر منجر به رشد قوهتخيٌل آنان مىگردد و لذا مشاهده مىکنيم بچهها در اين سالها درباره چيزهاى زيادى دست به تخيٌل مىزنند، بازىهاى خيالى مىکنند، گاه دروغهايى مىگويند ناشى از خيالپردازىهاى آنان است. ليکن نبايد انتظار داشته باشيم اين توانايى ابتدايى تفکر کودکان آنان را به افرادى عاقل و منطقى تبديل کند. تفکر کودکان فقط در حد بهرهگيرى از مفاهيم و سمبلهاى ذهنى است و براى اينکه کودک بتواند بطور منطقى بينديشد بايد تا دوران دبستانى منتظر باشيم.
ويژگى ديگر فکر کودکان خردسال خودمدارى آن است. به اين معنى که کودک نمىتواند بين نقطهنظرات خود و ديگران تفاوت قائل شود و از طرفى بطور عمده درباره خود و احساسات خود فکر کند و حرف مىزند.
رشد تکلم خردسالى
توانايى سخن گفتن کودکان در مرحله خردسالى رشد سريعى دارد. گنجينهٔ لغات کودکان در اين سالها بصورت جدول زير است: ( روانشناسى رشد، سوسن سيف و ...، ص ۲۵۲.)
سن
تعداد تقريبى کلمات
۳سال
۱۰۰۰-۸۰۰
۴ سال
۱۵۰۰
۵سال
۲۰۰۰
۶سال
۲۵۰۰
کودکان خردسال بطور واقعى سخن مىگويند به اين معنى که کلمهها را بعنوان نشانههاى چيزها مورد استفاده قرار مىدهند. اين توانايى در عينحال که تاحدودى تحتتأثير رشد ذهنى آنان است، اگر تقويت شد مىتواند متقابلاً به رشد ذهنى کمک کند. عواملى که باعث تقويت اين توانايى مىشود عبارت است از:
۱. برقرارى ارتباط کلامى گسترده و غنى با کودک در محيط خانواده.
۲. استفاده از راديو و تلويزيون توسط کودک.
۳. شنيدن داستانەا و قصههاى مختلف.
۴. خواندن کتاب براى فرزندان خردسال.
هرچقدر محيط زندگى کودک از جهت تأثير عوامل يادشده غنىتر باشد مىتوانيم انتظار رشد بيشتر قوهٔ تکلم آنان را داشته باشيم.