|
|
کلان، نهادى است خانوادگى يعنى مىتوان آن را يک خانواده يا شکلى از خانواده شناخت. اين خانواده مبتنى بر قرابت يا خويشاوندى طبيعى و خونى نيست. اعضاء کلان خود را خويشاوند يکديگر مىشناسند و اين خويشاوندى به علت داشتن توتم مشترک است. بهعبارت بهتر: 'کلان مرکت از گروه زنان و مردانى است که خود را فرزندان نياى مشترک مىانگارند و مظهر اين نيا توتم است' .
|
|
توتم (Totem) عبارت از موجودى جاندار يا بىجان غالباً حيوان يا نبات (بههر حال واجد دو جنبهٔ مادى و روحانى است) و ندرتاً شيء که اعضاء کلان آن را جد خود مىدانند' . يعنى يک فرد از افراد کلان مىتواند خود را حيوان يا نبات بداند. البته حيوان يا نباتى که توتم کلان است. مثلاً افراد کلان کانگورو و گمان دارند که اجداد آنها کانگورو بودهاند و خود را نيز کانگورو مىپندارند. زيرا توتم آنها کانگورو است.
|
|
توتم هم نشان کلان است و هم نامى براى نام جمعى کلان و مثل نام خانوادگى بهکار مىرود. توتم بايد در دسترس باشد تا شکل آن را بشکند مانند:
|
|
پلنگ، شير، گاو، گوسفند، مار، کلاغ، کرم، کانگورو، سنجاب، شترمرغ و... .
|
|
توتم داراى ويژگىهائى است که آن را کاملاً مشخص و متمايز مىسازد و براى آنکه حيوان، گياه و يا هر چيز ديگرى را 'توتم' بناميم بايد اين چهار خصوصيت را دارا باشند در غير اين صورت اطلاق کلمهٔ توتم بر آن درست نيست. اين ويژگىها عبارت هستند از:
|
|
- توتم مقدس و مورد احترام اعضاء کلان است. اذيت، آزار، کشتن و خوردن آن 'تابو' شمرده مىشود. افراد کلان نه تنها حق خوردن حيوان يا گياه توتم خود را ندارند، بلکه گروهى از اشياء منسوب به توتم نيز براى آنان ممنوع است.
|
|
- توتم نياى افسانهاى اعضاء کلان شمرده مىشود و در نتيجه افرادى که توتم مشترکى دارند خويشاوند يکديگر هستند.
|
|
- توتم نماد گروهى است در باور افراد. توتم حامى اعضاء کلان است و تمام خطرات را از آنها دور مىکند.
|
|
- اعضاء يک کلان که داراى توتم مشترک هستند نمىتوانند با هم ازدواج کنند. آنها بايد با گروهى ديگر که توتم ديگرى دارند ازدواج کنند. آنها بايد با گروهى ديگر که توتم ديگرى دارند ازدواج کنند و گاه حتى افراد يک کلان تنها حق ازدواج با کلان معينى را دارند (همانطور که خواهيم ديد) از اينرو کلان يک گروه برون ازدواجى است. بنابراين توتم بههر چيزى اطلاق نمىگردد.
|
|
بههر حال آنچه باعث وحدت کلان خانوادگى است تصور و ايمانى است که اعضاء کلان نسبت به اشتراک در نياى مشترک دارند. بر اين اساس چون همه افراد کلان خود را از يک اصل مىدانند براى هم اصلان خود وظايف و حقوقى قائل هستند و رعايت بعضى امور را براى افراد کلان نسبت به يکديگر واجب مىدانند و ارتکاب بعضى امور حرام يا 'تابو' است. وظايفى که رعايت آنها براى افراد کلان واجب و ضرورى و ارتکاب بعضى امور حرام است عبارت هستند از:
|
|
- فرد اغلب متعلق به کلان مادر و گاهى هم متعلق به کلان پدر است.
|
|
- همهٔ افراد کلان به موجب اعتقاد به توتم واحد ذات و جوهرشان يکى است و تابع تکاليف و وظايف متساوى هستند.
|
|
- محرمات 'تابو' در داخل کلان نيز عمومى و يکسان و مهمترين آن، امور مربوط به زناشوئى است. به اين معنى که افراد يک کلان که توتمشان يکى است حق ازدواج با يکديگر را ندارند. (چون خونشان يکى است و خواهر و برادر هستند) پس ازدواج 'برون همسري' است يعنى ازدواج با افراد خارج کلان انجام مىگيرد (نظير اينکه در جامعه ما افراد به اعتبار دين و مذهب آنها با محارم خود ازدواج نمىکنند). در اين صورت ازدواج با افراد داخل کلان از زنا با محارم در جامعههاى متمدن زشتتر و عواقب آن وخيمتر و شديدتر است.
|
|
قاعدهٔ اجبار در ازدواج با افراد خارج از کلان يعنى 'برون همسري' عمومى است و علت اين سنن ظاهراً خوددارى از نزديکى به توتم مىباشد. زيرا همانطور که خوردن توتم و احياناً لمس کردن آن ممنوع است ازدواج با افراد کلان که فروع يک اصل و داراى يک توتم هستند نيز ممنوع مىباشد. بنا به عقيده افراد کلان، اصل توتم در خون انسان بيش از همه جاى بدن موجود است. به همين سبب در نظر افراد کلان خون مقدس است. ظاهراً اعتقاد به نجس بودن خون از آثار همان عقيده است مخصوصاً خون زن. چون اصل توتمى از مادر به فرزند منتقل مىشود. به همين علت چنانکه گفتيم فرزند اغلب متعلق به کلان مادر است و به نام کلان او خوانده مىشود. متعلق بودن فرزند به کلان پدر ظاهراً از تطورات بعدى اين قاعده است.
|
|
در خون و بدن فرد خارج از يک کلان، توتم ديگرى وجود دارد که به نظر افراد کلانهاى ديگر محترم و مقدس نيست. پس ازدواج با افراد خارج از کلان منعى ندارد. البته ممکن است در ازدواج با افراد کلان ديگر نيز رعايت قواعدى واجب و لازم باشد و البته هرج و مرج (هر که به هر که) در کار نيست. زيرا همانطور که گفتيم مدتها، بسيارى از دانشمندان عقيده داشتند که رسم هر که به هر که (هرج و مرج) در کار بوده است. ولى جامعهشناسان در تحقيقات خود نشان دادند که قواعد نسبتاً محکمى در اينباره وجود ندارد، و اگر هم بوده مواردى استثنائى است.
|
|
بهمنظور ازدواج پسران و دختران، پيران در هنگام جشنها و مواقع اجراء مراسم ديني، پسران کلان خود را براى کلان ديگر نامزد مىکنند و چون وقت زناشوئى فرا رسيد آنان با دختران (زنان) معين زادواج مىکنند و در اين کار طبعاً بعضى امور رعايت مىشود. مثلاً: فرد مسنتر بر جوانتر حق تقدم دارد و برادر بزرگتر بر کهتر.
|
|
گذشته از اين در ميان بعضى قبايل مانند استراليائىها از کلان ابتدائي، کلانهاى ديگر خارج شده و مىشود که اجتماع کلان ابتدائى و کلانهاى فرعى را که از کلا اصلى بيرون آمدهاند 'اتحاد کلانها' يا به لفظ يونانى 'فراتري' (Phrotir) مىخوانند. در اين جوامع قبيله به چند فراتري، (غالباً دور) تقسيم مىشوند و فراترى که داراى تقسيمات فرعى بوده و هر يک شامل تعداد مشخصى کلان هستند.
|
|
پس 'فراتري' اتحاد اختيارى چند کلان نيست. بلکه اتحاد کلانهائى است که از کلان ابتدائى يا اصلى منقسم گشته و از اجتماع اصل و فرع حاصل شده است. به اين معنى که چون عده افراد کلان ابتدائى بسيار افزايش يابند ديگرى اختيار مىکنند که اتحاد اين کلانها با يکديگر را 'فراتري' گويند. گذشته از اين هر 'فراتري' بهدو گروه ازدواجى تقسيم مىشود و افراد متعلق به يک گروه ازدواجى فقط حق ازدواج با کلان ازدواجى خاص خود را دارند. بنابراين ازدواج داخل يک کلان ممنوع است و کلان 'برون همسر' هستند. بهنظر دورکيم و مارسل مورس متداولترين شکل تقسيمبندى در يک قبيله داراى توتم به شکل زير است.
|
|
|
|
|
بدين ترتيب همانطور که گفتيم واحد خانوادگى کلان است. زيرا متشکل از افرادى است که خود را دارى يک اصل مىدانند ولى اين خويشاوندى فقط براساس توتم مشترک است.
|