چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گل رخسار تو چون دسته بستند


گل رخسار تو چون دسته بستند    بهار و باغ در ماتم نشستند
صبا را پای در زلف تو بشکست    چو چین زلف تو بر هم شکستند
که خواهد رست از این آسیب فتنه    که نوک خار و برگ گل نرستند
کرا در باغ رخسارت بود راه    از آن دلها که در زلف تو بستند
که در هر گلستانش گاه و بی‌گاه    ز غمزه‌ت یک جهان ترکان مستند
چو در پیش لبت از بیم چشمت    همه خواهندگان لبها ببستند
منه بر کار این بیچارگان پای    چه خواهی کرد مشتی زیردستند


همچنین مشاهده کنید