در نقاطى که از وضع بهداشتى خوبى برخوردار نيستند، پادتن هپاتيت A در سنين پائينترى در خون قابل اندازهگيرى است. زيرا بيشترين افراد در اين سنين به هپاتيت بدون علامت مبتلا شده و در مقابل آن ايمن مىگردند و پادتن IgG به مدت چند سال در خون آنها باقى مىماند. بر طبق مطالعههاى انجامشده، در چنين مناطقى بيش از ۹۰% بزرگسالان داراى پادتن مذکور در خون خود مىباشند، در حالى که در بعضى از کشورهاى پيشرفته، ميزان آن بالغ بر ۲۰% برآورد شده است.
هر دو جنس، به يک نسبت، مبتلا مىشوند مگر به دلايل شغلى مانند کارگرى فاضلاب و امثال آن و در مردان همجنسباز، که شيوع آن بيشتر است. به عبارت ديگر، در کشورهائى که بىبندوبارىهاى جنسى رايج است، هپاتيت A در مردان همجنسباز و بخصوص در مقاربتکنندگان دهانى - مقعدى شايع است. در حالى که در هپاتيت B وضع به گونه ديگرى است. به طورى که در کشورهاى در حال پيشرفت، در بيشتر موارد از طريق مادر به کودک و در حين زايمان منتقل مىشود، ولى در کشورهاى پيشرفته، به طور عمده در بزرگسالان و از طريق تماس جنسى يا تزريقهاى آلوده انتقال مىيابد. در ضمن همانطور که بعد از اين نيز اشاره خواهد شد، سن موقع ابتلاء تأثير روشنى بر سير بعدى ويروس در بدن انسان اعمال مىکند. نه تنها شيوع اين بيمارى در مردان بيشتر است، بلکه عوارضى مانند کارسينوم هپاتوسلولر و حالت حاملى نيز در اين جنس از شيوع بيشترى برخوردار مىباشد.
در ارتباط با هپاتيت C و به احتمالى نوع G از آنجا که بيمارى در بيشتر موارد سير بدون علامت و مزمنى به خود مىگيرد و فاصلهٔ بين شروع عفونت تا عوارض خطير بيمارى نيز به چندين سال مىرسد، بنابراين، در افراد بزرگسال، بيش از کودکان با اين بيمارى مواجه مىشويم.
بالاخره در مورد هپاتيت E مطالعههاى سرواپيدميولوژى در مناطق بومى (آندميک) هپاتيت E حاکى از آن است که اين بيمارى در اصل در سنين بعد از دهسالگى رخ مىدهد. براى مثال در يکى از
نقاط هندوستان (پون-Pune) شيوع پادتن مثبت در دهه اول زندگى کمتر از ۵% و در دهههاى سوم تا چهارم، بالغ بر ۳۰ تا ۴۰% بوده است. همچنين، طى مطالعهاى در سومالي، ميزان بروز عفونت در کودکان ۱
تا ۴ ساله ۵%، ۵ تا ۱۵ ساله ۱۳% و در سنين بالاتر بالغ بر ۲۰% بوده و نسبت مرد به زن، ۵/۱ گزارش گرديده است.
انتشار جغرافيائى
هپاتيت A
يکى از شايعترين بيمارىهاى عفونى در جهان سوم است. به نحوى که به تقريب بيشتر کودکان کشورهاى در حال پيشرفت تا سن دهسالگى به اين بيمارى مبتلا گرديده، ايمنى پيدا
نمودهاند. بيشتر افراد بزرگسال جوامع اروپاى غربى و آمريکاى شمالى که داراى سطح بالاى بهداشت جامعه هستند، عليه اين ويروس فاقد پادتن مىباشند. بنابر اين، بخش قابل توجهى از
جمعيت اين کشورها در صورت تماس مستعد ابتلاء به اين ويروس هستند. بررسى سرواپيدميولوژى انجام شده در ايران در سال ۱۳۷۲ نشان داده اشت که بيش از ۹۰% ايرانيان با سن بالاتر از ۲۵ سال و
بيش از ۹۵% ايرانىها با سن بالاتر از ۳۵ سال در سرم خود داراى پادتن IgG HAV-Ab عليه هپاتيت A مىباشند. بنابر اين، در سنين کودکى و نوجوانى بيشترين عفونت با ويروس نوع A در ايران اتفاق مىافتد
و در بزرگسالان اين پديده کمتر ديده مىشود. به تدريج که آب آشاميدنى سالم و دفع بهداشتى زباله و فاضلاب در کشورها فراهم گردد، سن ابتلاء به اين بيمارى بالاتر مىرود و در اين صورت
ممکن است واکسيناسيون آن در آينده ضرورت پيدا نمايد. در شرايط کنونى چون ابتلاء به هپاتيت A در گروه مذکور مىتواند بسيار خطرناک باشد، واکسيناسيون حاملان و مبتلايان به هپاتيت C
عليه هپاتيت A توصيه مىگردد.
هپاتيت B
ابتلاء به اين هپاتيت در بيش از دو ميليارد نفر از مردم جهان اتفاق افتاده است و هماکنون در سطح جهان بيش از سيصد و پنجاه ميليون نفر حامل اين ويروس هستند که اکثر آنها در آسياى جنوب شرقى زندگى مىکنند. حاملان ويروس منبع اصلى انتشار آن در جامعه بوده، هر سال حداقل هشتصد هزار نفر دراثر ابتلاء به اين ويروس و عوارض آن در سطح جهان تلف مىشوند. در کشور ايران به طور متوسط ۳% مردم حامل ويروس هستند، ولى ميزان شيوع در استانهاى مختلف متفاوت است. براى مثال در استان فارس ۷/۱% و در سيستان و بلوچستان به بيش از ۵% مىرسد.
براساس يک مطالعه که بر روى ۲۵۰،۰۰۰ نفر داوطلب در تهران صورت گرفته است، مشخص گرديد که ۶/۳% از مردان و ۶/۱% از زنان تهرانى حامل HBsAg مىباشند. همچنين ۳۷% از اين خون دهندگان داوطلب، HBcAb را نيز در خون خود داشتهاند و اين آمار نشاندهندهٔ اين واقعيت است که حدود ۴۰% از افراد جامعهٔ ما با اين ويروس تماس داشته و عفونت يافتهاند، ولى فقط ۳% آنها حامل پادگن باقى ماندهاند. بررسى ميزان شيوع عوامل خطر در ابتلاء به HBV در ايران نشان داده است که انتقال از مادر به فرزند به احتمال مهمترين روش انتقال در ايران است. چون مادران نزديک به ۵۰% افراد پادگن مثبت، همزمان HBsAg مثبت داشتهاند.
%۸۴ بيماران ايرانى مبتلا به سيروز کبدى داراى HBcAb و ۵۱% داراى HBsAg در سرم خود بودهاند. همچنين ۷۲% از مبتلايان به کارسينوم هپاتوسلولار کبدى داراى HBcAb و ۴۶% داراى HBsAg در سرم خود بودهاند. بر اين
اساس HBV شايعترين علت هپاتيت حاد و مزمن در بزرگسالان و شايعترين علت سيروز کبدى و کارسينوم هپاتوسلولار کبدى در ايران محسوب مىشود.
جدول
برآورد ميزان تقريبى جمعيت ايران (با سن بيشتر از ۲۵ سال) که به ويروسهاى هپاتيت نوع A، B، C و D مبتلا گرديدهاند يا حامل اين ويروس هستند.
انواع هپاتيت
درصد افرادى که تماس داشته و عفونت پيدا نمودهاند
درصد افرادى که هماکنون حامل ويروس هستند
A
%۹۵
صفر
B
%۴۰
%۳
C
کمتر از ۱%
کمتر از ۵/۰%
D
%۲۰ از حاملهاى HBV
%۱۰ از حاملهاى HBV
هپاتيت C
در ايران به مراتب کمتر از نوع B ديده مىشود. فقط ۳/۰% از خوندهندگان داوطلب تهران (در مقايسه با ۴% مصرى و ۲/۲% ژاپنى و ۴/۱% آفريقائي) و کمتر از ۱۰% از بيماران با هپاتيت مزمن يا سيروز کبدى پادتن مثبت عليه HCV در سرم خود دارند.
بالاترين ميزان شيوع عفونت HCV در خوندهندگان داوطلب در استان سيستان و بلوچستان ۵/۱% و کمترين آن در استان فارس ۲/۰% گزارش گرديده است. باوجود اين، هپاتيت نوع C هماکنون مهمترين و شايعترين علت هپاتيت مزمن و سيروز کبدى نزد بيماران ايرانى با هموفيلي، تالاسمى و نارسائى کليه (همودياليز) محسوب مىشود.
در سطح جهان نزديک به يکصد ميليون نفر حامل هپاتيت C هستند و اين ويروس مهمترين علت سيروز کبدى و کاسينوم هپاتوسلولار کبدى در ژاپن و آمريکا محسوب گرديده، مهمترين دليل براى
پيوند کبد در آمريکا است.
جدول
برآورد ميزان تقريبى عفونت با هپاتيت C در گروه بيمارىهاى خاص که سابقه تزريق خون يا فرآوردههاى آن را داشتهاند
بيمارى
درصد
تالاسمى
%۳۰
نارسائى مزمن کليه با سابقه همودياليز
%۲۰
هموفيلى و بيمارىهاى مشابه
%۷۰
معتادان تزريقى
%۴۰
هپاتيت D
فقط در بيمارانى که قبلاً عفونت HBV دارند اتفاق مىافتد و در ايران نيز شايع است. بين ۳ تا ۱۴% از حاملان سالم HBsAg و نزديک به ۵۰% از بيماران با سيروز کبدى در ايران پادتن عليه اين ويروس
را در خون خود دارند. در سطح جهان بيش از ۱۵ ميليون نفر از مبتلايان به HBV اين عفونت را پيدا کردهاند و مهمترين روش انتقال آن استفاده از مواد مخدر تزريقى است.
هپاتيت E
شيوع اين ويروس با بررسى سرواپيدميولوژى در کشورهاى در حال پيشرفت بين ۱۰ تا ۳۵% گزارش گرديده است، ولى در برخى گزارشها بهعنوان شايعترين نوع هپاتيت تکگير (sporadic) در بزرگسالان
کشورهاى در حال پيشرفت مورد توجه قرار گرفته است. ويروس نوع E بهعنوان عامل اپيدمى ناشى از آلودگى آب آشاميدنى با فاضلاب در کشورهاى جهان سوم شناخته شده است. در کشور ايران نيز
تاکنون اپيدمى بيمارى از غرب و شمال غرب کشور گزارش گرديده است که مهمترين آن اپيدمى اين ويروس در شهر کرمانشاه در سال ۱۳۷۰ مىباشد. ميزان ابتلاء در غرب بسيار پائين است. براى
مثال حدود ۲% از خون دهندگان داوطلب آمريکائى پادتن عليه اين ويروس را در خون خود دارند.
هپاتيت G
روش انتقال و سرايت آن مشابه نوع B و C است و ايجاد هپاتيت بسيار خفيف و زودگذر مىنمايد. به طورى که عوارض و عواقب بعدى مهمى را به وجود نمىآورند. در غرب ۵/۱% از خون دهندگان داوطلب
و ۱۰ تا ۲۰% از بيماران با هپاتيت C، عفونت ناشى از ويروس G را نشان مىدهند. درايران تاکنون هيچ نوع بررسى در مورد ميزان شيوع اين ويروس انجام نشده است.
تأثير عوامل مساعد کننده
از آنجا که هپاتيت A، بهطور عمده ازطريق تماس مدفوعى - دهانى انتقال مىيابد، عواملى مانند وضعيت نامطلوب بهداشتي، ازدحام جمعيت و امثال اينها زمينه را جهت انتشار هرچه سريعتر آن فراهم مىنمايد.
براى ابتلاء به هپاتيت B نياز به عوامل مساعدکنندهٔ خاصى نمىباشد و تمامى افرادى که از قبل مبتلا نشده يا واکسينه نگرديدهاند، ازدحام جمعيت و امثال اينها زمينه را جهت انتشار هرچه سريعتر آن فراهم مىنمايد.
ّبراى ابتلا به هپاتيت B نياز به عوامل مساعدکنندهٔ خاصى نمىباشد و تمامى افرادى که از قبل مبتلا نشده يا واکسينه نگرديدهاند، وقتى در معرض تماس مؤثر با ويروس قرار گيرند، ممکن است مبتلا گردند. هر چند در رابطه با بعضى از مشاغل و به دليل ارتباط بيشتر با مواد آلوده، بر احتمال بروز بيماري، افزوده مىگردد.
هپاتيت C در يکى از کشورهاى بزرگ پيشرفته مسؤول ۲۰ تا ۴۰% موارد هپاتيت حاد ويروسى بوده است. افراد در معرض خطر، شامل اين موارد بودند: معتادان تزريقي، پرسنل بهداشتى و پزشکي، ساير مشاغلى که به اقتضاء موقعيت شغلى با خون و فراوردههاى خونى در تماس هستند و بيمارانى که تحت دياليز مىباشند. هرچند حدود ۴۰% بيماران، فاقد چنين زمينههائى بودهاند.
نقش آبستنى به عنوان يک عامل افزاينده ميزان مرگ در مبتلايان به هپاتيت E به اثبات رسيده است و در مجموع، شديدترين موارد اين بيمارى در زنان آبستن و بخصوص در سهماههٔ سوم
آبستنى رخ مىدهد.