دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
شعوبیه یا آزاد مردیّه(۲)
اين دو حزب که در هر دو طرف از عرب و عجم مخلوط شده مانند يک عقيدهٔ علمى نه يک مرام نژادى از هر جنس در آن دو حزب موجود بود، ساليان دراز در زد و خورد بودند و شايد بعد از کنار کشيدن ايراينان از دربار خلافت و روى کار آمدن ترکان، قدرى در ممالک عربىنشين تخفيف يافته باشد. ليکن در ممالک ايران، خاصه در پادشاهى طاهريان و ليثيان و سامانيان به قوّت خود باقى بود، و يکى از عوامل بزرگ، احياء زبان فارسى و بهوجود آمدن شاهنامه و امثال آن در خراسان، نتيجهٔ تأثير شُعوبيّه و آزادمردان بوده است. |
در آخر، اين حزب مغلوب هوداران عرب گرديد و نخستين بار ديالمه و وزراء ايشان مانند ابنعميد و صاحب و شايد خود عضدالدوله به دستهٔ طرفدار پيوستند، و از عربى حمايت کردند و در نشر آن زبان مساعى به خرج دادند (معروف است که صاحب عباد مىگفته است من در آينه نگاه نمىکنم که مبادا روى عجمى را ببينم). بعد از آنها ترکان غزنوى و سلجوقى که در اَرْمان نژادى خاخارى در دلشان پيدا نکرده سياست خود را در حمايت از دين نشر زبان عرب مىدانستند، حمايتى از شعوبيه نکردند، بنابراين مىبينيم که آثار اين طايفه به کلّى از بين رفته و جز در نوشتههاى چند تن از قبيل جاحظ و ابنعبدربّه و مسعودى که بهعنوان جواب بر اعتراضات شعوبيه و ردّ اقوال آن طايقه مختصرى از استدلالهاى آن را نقل کردهاند ديگر اثرى از کتب و مقالات شعوبيان باقى نمانده است، با آنکه مىدانيم و از اين جوابها پيدا است که آثار مذکور تا چه پايه زياد و مؤثر بوده است؟ |
بالجمله چنين مىپنداريم که انقراض شعوبيه نيز باعث ديگرى بوده است بر انقراض ادبيات پهلوى و عدم توجه به کتب ايران، چه جاحظ در يکى از مقالات خود در کتاب 'البيان ـ والتبين' از قول شعوبيه چنين مىنويسد: |
'قدعلمانا ان اخطبالناس، الفرس، و اخطب الفرس اهل فارس و اعذبهم کلاماً و اسهلهم مخرجا و احسنهم و لاً و اشّدهم فيه تحنکاً اهل مرو و افصحم بالفارسيه الدرّيّة، و باللغة الفهلويه اهل قصبةالاهواز. قالو: و من احبّ ان يَبلغ فى صناعة البلاغه و يعرف الغريب و يتبحّر فىالّلغة، فليقرأ 'کتاب کاروند' و من احتاج الى العقل و الادب و العلم بالمراتب و العبر و المثلاث و الالفاظ الکريمه، و المعانى الشريفه، فلينظر الى سيرالملوک، فهذهالفرس و رسائلها و خطبها و الفاظها و معانىها، و هذه يونان و رسائلها و خطبها و عللها و حکمها... و هذه کتب الهند فى حکمها و اسرارها و سيرها و عللها، فمن قرأ هذهالکتب عرف غور تلک العقول، و غرائب تلک الحکم، و عرف اين البيان و البلاغه، و اين تکاملت تلک الصناعة... و لکنکم کنتم رعاة بينالايل و الغنم... و لطول اعتياد کم لمخاطبة الابل جفا کلامکم و غلظت مخارج اصواتکم حتى کانکم انما تخاطبون الصّمان اذا کملّمتم الجلساء ... الخ ـ البيان والتبيين. طبع قاهره (ج۳ ص۶ ـ ۷)' . |
- ترجمه: |
'خوب مىدانيم که خطيبترين مردم جهان ايرانيان هستند و خطيبترين مردم ايران پارسيانند، و شيرينزبانتر خوشاداتر و باتولّاتر و در دوستى پايدارتر مردم مروند و نيز در لغت پارسى درى از همه فصيحتر ايشانند (۱) ، چنانکه مردم قصبهٔ اهواز (۲) در لغت پهلوى فصيحترين ايرانيانند. شعوبيه گويند: هر که بخواهد به کنه فن و بلاغت برسد و به لغات غريب پى برد و در لغت عور کند، بايد 'کتاب کاروند' برخواند و هر کس بخواهد به عقل و ادب پى برده به علم مراتب واقف شود و عبرتها و امثال و کلمات گرانبهاء و معانى عالى بداند کتاب سيرالملوک را برخواند... اين است ايران و رسالات و خطب وى و خطبههاى يونان و علل و حکم آنها ... و اين است کتابهاى هند در حکمت و اسرار و سير علل آنها. و هر کس که اين کتابها بخواند به غور اين عقول آگاه گردد و غريب اين حکمتها بداند و دريابد که بيان و بلاغت تا کجا است و تا کجا اين صناعات تکامل پذيرفته است؟... ولى شما (تازيان) شتربانان و گوسفندچرانان بودهايد... و از آن روى که شما ديرگاه با اشتران همزبان بودهايد بدان خوى گرفته و زبانتان درشتى پذيرفته و مخارج صوتتان غليظ و خشن گشته است تا بدانجا که چون با همنشينان سخن سرکنيد از نعره و فرياد چنان باشد که کسى با مردم سخن سرکند!... الخ' . |
(۱) . شايد از متن عبارت جاحظ چنين برآيد که اين جمله مربوط به جملهٔ بعد و هر دو جمله مسند به (اهل قصبةالاهواز) باشد. ولى محتمل است که قصد جاحظ با ترجمهٔ ما يکى باشد يا اصل مطلب که او نقل کرده است چنان باشد، زيرا مىدانيم که لغت درى در اهواز راه نداشته و از مختصات مردم خراسان بوده است که مَرْوْٰ مرکز آن است بنابراين ما در ترجمه به مسامحهٔ مختصرى قائل شدهايم. |
(۲) . اين اهواز و خوزستان همان استانى است که از روى جهل مدتى نام آن را عربستان نهاده بودند و هم اکنون شايد جهالى در بيرون ايران هستند که به دستاويز همان جهالت پيشينيان هنوز آن خاک را پيوسته به عرب مىشمارند! |
خلاصه، حزب شعوبيه پس از غلبهٔ نژاد آلتائى و ترکمانان و خوارزميان رفته رفته رو به ضعف نهاد و در عربى و فارسى اثرى از آنان بروز نکرد و اگر کارهاى پيشتر اين دسته از قبيل ترجمهٔ کتب ادب و سير پهلوى نمىبود و شاهنامهٔ فردوسى پيدا نمىشد و دست بهدست به ما نمىرسيد امروز کار ما دشوار تر بود و دسترسى به آثار ادبى پدران خود نداشتيم، چنانکه هزاران هزار از آثار بزرگ و مهم تاريخى و ادبى و علمى عهد مادى و هخامنشى و اشکانى و ساسانى به همين سبب که در عهد يونيان غاصب و زمان اشکانيان و ساسانيان نقل و ترجمه نشد و در بوتهٔ اهمال ماند، از بين رفت و ما براى کشف آن آثار جز يادداشتهاى پراکندهٔ دشمنان ايران از يونان و روم چيزى در دست نداريم! |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست