چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
ویژگیهای عمده فرهنگ
مىتوان پارهاى از ويژگىهاى عمدهٔ فرهنگ را بهشرح زير بيان کرد: |
- فرهنگ آموختنى است. بهترين وسيله آن خانواده، گروههاى همبازى و همسالان، همسايگان، مدرسه، کتابها، روزنامه، راديو، تلويزيون، سينما و غيره است و کليد ارتباط آن زبان است. |
- فرهنگ بين افراد يک جامعه مشترک است. |
- فرهنگ ذخيرهٔ دانش انسان است که از طريق نسلهاى بسيار فراهم آمده و از نسلى به نسل ديگر منتقل مىگردد و غنىتر مىشود. |
- فرهنگها از يکديگر متفاوت هستند. |
- فرهنگها داراى عناصر مشترکى در سطح جهان هستند. بهنظر 'مرداک' (Murdock) جوامع مختلف در کارهائى از اين قبيل هم داستان هستند: ابزارسازي، داد و ستد، همکاري، زناشوئي، ميهماننوازي، پاکيزگي، بهداشت، آشپزي، زمان سنجي، ورزش، آرايش، معاشقه، رقص، هنرآفريني، افسانهسازي، جادوگري، بازي، آموزش و پرورش، مراسم گوناگون نامگذاري، پاداش دادن و کيفر بخشيدن، نظامهاى خويشاوندي، زبان، اما بايد گفت اين مشترکات از طرفى بسيار کلى هستند و محتواء و مفهوم آن نزد صاحبان فرهنگهاى مختلف عيناً يکسان نيستند و از طرف ديگر هرگونه وجه اشتراکى که در فرهنگ جوامع مختلف موجود باشد، زادهٔ مشابهات خود آن جامعه است. چون جامعههاى انسانى از جهات بسيارى به يکديگر مىمانند. ناگزير در فرهنگهاى آن هم عناصر مشترکى ظاهر مىشوند. |
- فرهنگ مجموعهٔ راههاى زندگى است. زيرا فرهنگ هر جامعه تعيين مىکند که افراد چگونه احساس کنند، چه رفتارى داشته باشند و ادارک آنها چگونه باشت. فرهنگ عصارهٔ فرهنگى اجتماعى است و در تمام افکار، اميال، الفاظ و فعاليتهاى ما منعکس مىشود. |
حتى در اطوار و حرکات خفيف چهره ما راه دارد. عدهاى از دانشمندان گذشته عقيده داشتند رسوم مردم مختلف، مجموعه بىنظمى از باورها و عادات است که بهصورت تصادفى شکل گرفته و براى افراد جنبهٔ حياتى ندارد. اما امروزه برعکس روشن شده است که 'ميراث اجتماعي' و 'فرهنگي' تعيينکننده ادراکات و تصورات ماست يعنى تعيين مىکند ما چگونه تجارب اجتماعى ما متکى است. مثلاً برف همانطور که گفته شد از آنجا که براى اسکيموها داراى اهميت زيادى است در زبان آنها کلمات فراوانى وجود دارد. يا شتر در فرهنگ عرب بهعلت اهميت آن ۶۰۰۰ کلمه را شامل مىشود. |
- اعتقادات و آداب و رسوم مردم هنگامى قابل فهم کامل و همه جانبه است که در شبکه روابط اجتماعى متقابل مورد مطالعه قرار گيرد. رسوم و تشريفاتى مانند: ختنه سوران، ازدواج، مهريه، نامگذري، دندان درآوردن کودک و غيره... . |
- فرهنگ مجموعه و سيستمى است که اجزاء درونى آن با هم روابط متقابلى دارند و در يکديگر تأثير مىگذارند و مىپذيرند. |
'هرسکويتس' براى 'فرهنگ' ويژگىهاى زير را عنوان مىکند: |
فرهنگ، عام، ولى خاص است: |
فرهنگ بهعنوان اينکه يک معرفت بشرى است و در تمام اجتماعات انسانى وجود دارد عام است. زيرا تمام گروههاى انسانى براى بهدست آوردن مايحتاج زندگى به ساختن ابزار و ادوات و فعاليتهاى توليدى و تهيه مسکن، لباس و پوشاک و غذا ... مىپردازد (تکنولوژي). داراى عقايد و فلسفهاى درباره هستي، مرگ، ماوراءالطبيعه و علت وجودى جهان است. (معتقدات و دين). |
براى حفظ و بقاءِ خود داراى نظام سياسى و حکومتي، قوانين و مقررات هستند که داراى ضمانت اجرائى است. (حکومت و حقوق). براى تفهيم و تفهّم مقصود و منظور خود به ديگران و فهميدن مطالب افراد ديگر، 'زبان' (شامل علائم، ايما و اشاره است و...) وجود دارد. بهمنظور ارضاء غريزه جنسي، توليد مثل و بقاى نسل و همکارى آداب و رسوم، قواعد و ضوابطى حاکم است (نهاد خانواده، ازدواج و خويشاوندي). براى امور اقتصادى (توليد، توزيع، مصرف) نظم و قاعدهاى وجود دارد (نهاد اقتصادي). در همه جوامع براى تربيت و اجتماعى کردن افراد، آموزش و پرورش وجود دارد و سرانجام در همه جوامع براى بيان آرزوها، شادى و غم، آوازها، ترانهها، افسانهها و حکايت، ضربالمثلها و هنرآفرينىهاى ديگرى چون مجسمهسازي، نقاشي، موسيقى و... وجود دارد که عام بودن فرهنگ را نشان مىدهد. |
اما با اندک توجهى درمىيابيم که اين پيوندها در همه جوامع يکسان و مشابه نيست. بلکه هر جامعهاى ويژگى و جلوهٔ خلوص خود را دارد که محصول تاريخ آن جامعه، شرايط اجتماعى و اقتصادى خاص آن است. به عبارت ديگر، اين فرهنگ عام در هر جامعهاى ميوه و ثمره 'تجارب' خاص آن جامعه است که بنابر مقتضيات زمانى و مکانى تطور و تحوّلى ويژه دارد. |
مثلاً در همه جوامع بشرى براى برقرارى ارتباط با يکديگر زبان و خط وجود دارد. بنابراين خط و زبان که از جملهٔ عناصر تشکيلدهندهٔ فرهنگ به شمار مىروند 'عام' هستند. اما هر جامعهاى خط و زبان مخصوص بهخود دارد که 'خاص' بودن فرهنگ را نشان مىدهد. |
هر جامعهاى براى زيستن به غذا و خوراک احتياج دارد. بنابراين غذا خوردن 'عام' است. اما اينکه چه بايد خورد، چه وقت و چگونه بايد خورد مربوط به فرهنگ 'خاص' هر جامعهاى است. مثلاً خوردن گوشت خوک يا خرچنگ و غيره ... که در جامعههاى غربى امرى عادي، معمولى و مطبوع است. در جامعه ايران مذموم است. |
در هر جامعهاى مردم براى محافظت از سرما و گرما، لباس مىپوشند که 'عام' بودن فرهنگ را نشان مىدهد اما هر جامعهاى در هر عصر و زمانى براى خود نوع خاصى از پوشاک تهيه مىکند. تفاوت بين لباسهاى محلي، کردي، ترکمن، بلوچ و... خاص بودن فرهنگ را نشان مىدهد. البته در محدودهٔ فرهنگ ملى يا کشور مثل ايران مىتوان اين ويژگىها را تحت عنوان 'خرده - فرهنگ' يا 'پاره فرهنگ' نيز بهکار برد ولى طرح آن در سطح گستردهتر دلالت بر 'خاص' بودن فرهنگ دارد. |
همينطور است قوانين و مقررات، ارزشها و هنجارها، شيوههاى آمرزش و پرورش تشکيل خانواده و آداب و رسوم ازدواج و ... که خاص بودن فرهنگ را نشان مىدهند. |
فرهنگ، متغير، ولى ثابت است: |
مىدانيم که تمام پديدههاى اجتماعى بنابر مقتضيات زمان در حال تغيير و تحول است و ثبات به مفهوم فيزيکى کلمه، در هيچ يکى از جنبههاى فرهنگى يافت نمىشود. از لباس و پوشاک و شيوه همسرگزينى گرفته تا امور اقتصادي، آموزش و پرورش، آداب و رسوم و ارزشها و هنجارها و... که همواره در معرض تغيير و دگرگونى قرار دارند. اما اين تغييرات به قدرى کند و بطئى و در درازمدت صورت مىگيرد که محسوس نيستند و تقريباً ثابت بهنظر مىرسند. وقتى به اين تغييرات پى مىبريم که مثلاً فرهنگ فعلى را با گذشته مقايسه کنيم و مثلاً در يک مقطع زمانى سى تا چهل ساله و بيشتر مورد مطالعه قرار گيرد. در آن صورت درخواهيم يافت که لباس، خوراک، آداب و رسوم، زبان و... تا چه اندازه تغيير کرده است. |
فرهنگ، اجباري، ولى اختيارى است: |
گفته شده فرهنگ تمام جنبههاى زندگى انسان را در بر مىگيرد و انسان از آغاز تولد از طريق خانواده، جامعه و نهادهاى اجتماعى ارزشها و هنجارهاى آن را مىآموزد و بدين ترتيب 'فرهيخته' و با جامعه همنوا و سازگار مىشود. زيرا فرد براى آنکه بتواند در جامعه زندگى کند ناچار به يادگيرى آن است. از زبان، دين و مذهب گرفته تا شيوهٔ غذا خوردن، لباس پوشيدن، آداب و رسوم و سنن و خلاصه کليهٔ اعمال و افکارى که مورد قبول جامعه، طايفه، قشر، طبقه است. اما چون يادگيرى فرهنگ بهتدريج و به مرور زمان انجام مىگيرد. براى فرد غيرقابل تحمل نيست و فشار آن را در واقع احساس نمىکند و به ميل خود به آنها تن در مىدهد، مىپذيرد و به مرحله اجراء درمىآورد. چه به قول استوستزل 'فرهنگپذيري' ، 'نه آنطور که دروکيم تصور مىکرد تنها تحمل فشارهاى فلجکننده است و نه تقليد بىهدف چنانکه گابريل تارد (G.Tarde) مىپنداشت. بلکه اين امر عبارت است از سازگارى اجتماعى کاملاً انگيزهدار است. |
اما اين واقعيت را نمىتوان ناديده گرفت که فرد در برابر 'اجبار' ، 'اختيار' هم دارد وگرنه اين همه اختراعات و ابداعات صورت نمىگرفت و اين همه پيشرفت حاصل نمىشد. اينها نشان مىدهد که فرد داراى 'اختيار' است و قدرت انتخاب دارد و مىتواند خود را از چارچوب اجبار بيرون بکشد و يا در چارچوبها و به ميل خود دخل و تصرف کند و يا آنها را تغيير دهد و دگرگون سازد. بدين جهت است که فرهنگ 'اجباري' و 'اختياري' است. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست