جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

گرچه صد بارم برانند از برت


گرچه صد بارم برانند از برت    بر نمی‌دارم سر از خاک درت
تا ابد منظور جانی، زانکه دل    در ازل کرد این نظر بر منظرت
زاهد از سر تو ز آن رو غافلست    کو نمی‌بیند به محراب اندرت
هر صباحی تازه گردد جان ما    از نسیم طره‌ی جان پرورت
همچو جان وصل تو ما را در خورست    گر چه جان ما نباشد در خورت
هر چه بود اندر سر کار تو شد    خود به چیزی در نمی‌آید سرت
شیر گیران پلنگ انداز را    کرد عاجز پنجه‌ی زور آورت
بر نگیرد سر ز خط امر تو    هر که شد چون اوحدی فرمان برت


همچنین مشاهده کنید