|
دربارهٔ منابع و چگونگى تعيين هدفهاى آموزشي، صاحبنظران ديدگاههاى مختلفى ارائه دادهاند. روانشناسان تربيتي، کودک و نيازهاى او را محور تعيين هدفهاى آموزشى مىدانند. آنان هرگونه فعاليت آموزشى را خارج از نياز، علاقه، رغبت و گرايش و توانمندى کودک بىثمر مىدانند، در حالى که جامعهشناسان و ساير صاحبنظران علاقهمند به حل مسائل و مشکلات اجتماعى معتقدند اطلاعاتى که در نتيجهٔ تحليل مسائل جامعه حاصل مىشود بايد منبع اصلى تعيين هدفهاى آموزشى قرار گيرند. به نظر اينان، مدرسه - که يک نهاد اجتماعى است - بمنظور کمک به کودکان و نوجوانان، در مقابلهٔ مؤثر باد مسائل جدى زندگى در جامعه بوجود آمده است؛ بنابراين، ابتدا بايد مشکلات اجتماعى مشخص شود و سپس براساس آن مشکلات، هدفهاى آموزشى پيشبينى و تعيين شود تا مدرسه بتواند معلومات، مهارتها و شيوههاى رفتار لازم را براى مقابله با مشکلات اجتماعى در شاگردان بوجود آورد.
|
|
فيلسوفان تربيتى عقيده دارند که ارزشهاى اساسى زندگى بوسيلهٔ آموزش و پرورش از نسلى به نسل ديگر منتقل مىشود. آنان مدرسه را عامل اصلى انتقال اين ارزشها مىدانند و معتقدند اين ارزشها در نتيجهٔ مطالعات عميق فلسفى مشخص مىشود. پس، از نظر آنان منبع اصلى تعيين هدفهاى آموزشى فلسفهٔ آموزش و پرورش است. گروهى نيز بر اين عقيدهاند که امر تعليم و تربيت مستقل از سياست نمىتواند باشد و بنابراين، نگرشهاى سياسى - اجتماعى را منبع تعيين هدفهاى آموزشى مىدانند.
|
|
با توجه به نگرشهاى مختلف ذکر شده، مىتوان چنين نتيجه گرفت که هدفهاى آموزش و پرورش هر جامعه بر اساس جهانبينى آن جامعه تعيين مىشود؛ زيرا آموزش و پرورش هر جامعه از فرهنگ و باورهاى اجتماعى نشأت گرفته است و تحتتأثير ارزشها و قضاوتهاى سياسى - اجتماعى قرار دارد. در نتيجه، هدفهاى آموزشى نمىتواند خارج از ارزشها، فلسفه و باور اجتماعى و نيازهاى آن جامعه تعيين شود. از طرف ديگر، عوامل متعددي، از جمله زمينههاى فرهنگى خانوادهها، علايق، گرايشها و نيازها و مهارتهاى قبلى فراگيران و موقعيت فيزيکى محيطهاى آموزشي، نگرش مربيان و متخصصان تعليم و تربيت و وجود امکانات و تجهيزات مختلف، مىتوانند در تعيين هدفهاى آموزشي، نقش مهمى داشته باشند؛ به عبارت ديگر، مىتوان چنين نتيجه گرفت که هدفهاى آموزشى بايد بر اساس اطلاعات همهجانبهاى که در زمينهٔ نيازهاى شاگردان و نياز جامعه و نيز ساخت دانش و ديدگاههاى متخصصان تربيتى بدست مىآيد، تعيين شود، ولى بايد توجه داشت که نياز شاگردان و نياز جامعه و ديدگاههاى متخصصان بايد با توجه به جهانبينى جامعه، يعنى ارزشها و نگرشهاى حاکم بر آن، تعيين و تنظيم شود؛ زيرا اگر هدفهاى معمول و در حال اجراى يک نظام آموزشى با ارزشها، نگرشها و هدفهاى اصلى جامعه هماهنگ نباشد، بطور يقين، ميان نظام آموزشى و جامعه ناسازگارى بروز خواهد کرد و به زيان نيازمندىهاى جامعه تمام خواهد شد. اگر هدف نظامهاى آموزشى با فلسفهٔ اجتماعى يک نظام ناسازگار باشد، نظام آموزشى در داخل خود دچار تضاد و کشمکش خواهد شد، در تحقق هدفهاى آموزشى شکست خواهد خورد و در نتيجه، فرايند آموزشى تربيتشدگان نظام و شاگردان بازندگان اصلى خواهند بود.
|
|
از آنجا که اجراى فعاليتهاى آموزشى و تحقق هدفهاى آن از وظايف معلمان است، شناخت دقيق منابع تعيين هدفهاى آموزشي، از ارزشها و نيازهاى اجتماعى گرفته تا نياز شاگردان و ديدگاههاى متخصصان، براى آنان لازم و ضرورى است. اگر مجرى يک برنامه از اصول و منابع اهداف آگاهى نداشته باشد، چه بسا در فرايند اجرا، به جاى تحقق هدفها، با عملکردهاى غلط، مانع از تحقق صحيح هدفهاى آموزشى شود. منابع تعيين هدفهاى آموزشى عبارتند از:
|
|
|
ماهيت و ساخت دانش و ديدگاههاى متخصصان يکى ديگر از عوامل تعيينکننده هدفهاى آموزشى است؛ مثلاً براى تعيين هدفهاى آموزشى درس روانشناسى يادگيرى بايد به يافتههاى جديد، نظريههاى نو و اصول و قوانين کشف شده توجه شود.
|
|
چنانکه قبلاً نيز اشاره شد، سه منبع فوق مستقيماً تحتتأثير فلسفه و ارزشهاى حاکم بر جامعه قرار مىگيرد؛ زيرا انتظارات جامعه از بازده نظام آموزشى را نمىتوان در جريان تعيين هدفهاى آموزشى ناديده گرفت. همهٔ نظامهاى آموزشي، بدون استثنا، چنين مسائلى را در تعيين اهداف آموزشى منظور مىکنند؛ مثلاً بسيارى از نظامهاى آموزشى وابسته به سرمايهدارى اهدافى را که رنگ و بوى نگرش سوسياليستى داشته باشد، هرگز در برنامهها منظور نمىکنند، و بر عکس، نظامهاى آموزشى بلوک شرق همواره در تعيين اهداف آموزشي، نگرشهاى سوسياليستى و کمونيستى را محور هدفها و فعاليتهاى آموزشى قرار مىدهند. بنابراين، ساخت و تشکيلات و فعاليتهاى هر نظام آموزشى از جهانبيني، ايدئولوژى و فرهنگ آن جامعه نشأت مىگيرد؛ به عبارت ديگر، فلسفه و ارزشهاى حاکم بر هر جامعه در تعيين هدفهاى آموزشى آن جامعه و بر کل منابع سهگانهٔ فوق اشراف دارد.
|
|
بهرغم همهٔ ضوابط فوق، هدفها پس از تعيين، بىدرنگ قابل اجرا نيستند؛ زيرا اين نوع هدفها آزمايشى هستند و لازم است تحليل و آزمايش و غربال شوند؛ يعنى بايد بهترين و مناسبترين آنها انتخاب و هدفهاى اضافى نامناسب و کماهميت حذف شود و فقط هدفهايى در نظر گرفته شود که متناسب با وضعيت و توان نظام آموزشى و دستيافتنى باشد؛ بنابراين، براى دست يافتن به چنين اهداف صريح و روشني، بايد هدفهاى آموزشى را از صافى فلسفهٔ آموزش و پرورش و روانشناسى تربيتي، آنها را به عنوان هدفهاى خالص و صريح آموزشى انتخاب و اجرا کرد.
|