جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

میراث فرهنگی و صنعت توریسم (۲)


يکى از راه‌هاى دستيابى به فرهنگ صحيح نيز آشنا شدن مردم جهان با ميراث فرهنگى و تاريخى يکديگر و از طريق آن، دست يافتن به تفاهم بين‌المللى است، صنعت توريسم از جمله ابزارى است که مى‌تواند زمينهٔ اين آشنائى را فراهم آورد. بنابراين آنچه که تحت عنوان ميراث فرهنگى به‌شمار مى‌آيد متعلق به يک جامعه نيست، بلکه تعلق به به همهٔ جوامع بشرى دارد. حق ديدن آثار تاريخى و ميراث فرهنگى از جنبه‌هاى مثبت صنعت توريسم است. ديدن آثار و پديده‌هاى فرهنگى نيز نتايج مثبتى دارد و آن اينکه، موجب تبادل اطلاعات فرهنگى بين جوامع مختلف مى‌گردد. و رنسانس انسان (Renaissance Human) و رنسانس منطقه‌اى (Regional Renaissance) را که از پيامدهاى مثبت صنعت توريسم است به‌وجود مى‌آورد. با توجه به اهميت اين موضوع، به‌جا است اصطلاح مفهوم ميراث جهانى را در ادبيات صنعت توريسم وارد کنيم. (به‌کارگيرى مفهوم ' ميراث جهاني ' در ادبيات توريسم، پيشنهاد نگارنده است)
ميراث جهانى امروزه به دو دستهٔ طبيعى و فرهنگى تقسيم مى‌شوند، ميراث طبيعى شامل آن دسته از پديده‌هاى طبيعى هستند که با ويژگى‌هاى اعضائ خاص خود به‌عنوان جاذبه‌هاى طبيعى جهانگردي، نه تنها اکوتوريست‌ها را به سوى خود جلب مى‌کنند، بلکه توريست‌هاى فرهنگى نيز شيفتهٔ ديدار آنها هستند. اين‌گونه ميراث‌هاى طبيعى متعلق به تمامى انسان‌ها است. ميراث فرهنگى نيز در اشکال مختلف که زائيدهٔ استعداد و ذوق هنرى انسان است شامل: آثار و ابنيهٔ تاريخي، علوم فرهنگي، انساني، اجتماعي، اسناد و مدارک علمى است و اما نوشته‌هاى مکتوب و کتاب‌هاى قديمي، خطوط و تصاوير منحصر به فرد، اشياء عتيقه و صنايع دستى و موارد مشابه ديگر با ارزش‌هاى کلى و جهانى که امروزه يادآور نبوغ و خلاقيت پيشينيان ما است و در انحصار فرد و يا گروه خاصى نيست.
حفاظت از ميراث جهانى اعم از طبيعى، فرهنگى و تاريخى چه براى تعادل بخشيدن به حيات انسان‌ها و چه براى بهره‌گيرى از آنها به هنگام گذران اوقات فراغت، و تداوم بخشيدن به روند تکامل تمدن بشرى از چنان اهميتى برخوردار است که يک بسيج عمومى جهاني، دولتى و مردمى را مى‌طلبد. مردم بايد محيط‌هاى فرهنگى و تاريخى را به‌عنوان نماد همبستگى معنوى در اجتماعات محلى خود تلقى کنند و بپذيرند که همان‌گونه که با انهدام و تخريب محيط طبيعى زندگى بشر به خطر مى‌افتد، ويرانى ميراث فرهنگى و تاريخى نيز زندگى معنوى را به‌مخاطره مى‌افکند و بدين ترتيب است که ارزش محيط فرهنگى و تاريخى نيز نمود پيدا مى‌کند و سازمان‌هاى دولتى ذيربط با کمک مردم به برنامه‌ريزى براى حفاظت از ميراث فرهنگى و تاريخى مى‌پردازند.
بنابراين آنچه که به رابطهٔ صنعت توريسم و ميراث فرهنگى تحکيم مى‌بخشد، شناسائي، حفاظت (بعضاً با جنبهٔ مرمتي) و نگهداري، معرفى و استفادهٔ بهينه از ميراث‌هاى طبيعى، فرهنگى و تاريخى است، بدون شک انهدام و آسيب بناهاى تاريخي، محوطه‌هاى باستانى و مجموعه آثار و ارزش‌هائى که تحت عنوان ميراث‌هاى فرهنگى شناخته‌ شده‌اند، مصيبت‌بار بوده و فاجعه‌اى جبران‌ناپذير براى بشريت خواهد بود. يونانيان باستان فقط هفت اثر را جزء عجايب و ديدنى‌هاى منحصر به فرد دنيا به حساب مى‌آوردند و به آنها عجايب هفت‌گانه مى‌گفتند، اما امروزه تقريباً همهٔ آنها از بين رفته و از بعضى از آنها حتى هيچ اثرى هم باقى نمانده است. در جهان کنونى ما تعداد آثار ديدنى و جاذبه‌هاى توريستى به مراتب بيش از عجايب هفت‌گانهٔ گذشته است و بايد جلوى نابودى و انهدام اين آثار باارزش را که گوياى تمدن گذشته و تداوم‌بخش تمدن آينده است با علاقه‌مندى و پيگيرى جدى و اصولي، گرفته شود. و همان‌گونه که از زيبائى‌هاى طبيعت و مناظر آن لذت مى‌بريم در حفظ و نگهدارى اين آثار ارزشمند نيز بکوشيم.
با اتکاء به يک برنامه‌ريزى صحيح از طريق توريسم مى‌توان، فرهنگ خود را به جهانيان ارائه نمود و از اين طريق براى حفاظت آن نيز بهره گرفت، توريسم بايد اصالتاً از جنبه‌هاى فرهنگى مورد بررسى قرار گيرد و نبايد آن را به‌صورت يک امر تجارى تلقى کرد. زيرا توريسم براى تجارت نيست.
چشم‌اندازهاى طبيعي، شهرهاى قديمى و بناهاى تاريخى موجود در آنها و يا اماکن باستانى ديگر، پراکنده در محيط‌هاى جغرافيائى که امروزه به‌عنوان ميراث فرهنگى کشورها و بعضاً به لحاظ شکوه و عظمت مورفولوژيکى طبيعى و يا قدمت و ارزش معمارى و هنرى خاص خود تحت عنوان ميراث جهانى ناميده مى‌شوند از چنان جاذبه‌هائى برخوردار هستند که توريست‌ها را به سوى خود جلب مى‌کنند. از اين‌رو امروزه با توجه به حاکميت سيستم اقتصاد آزاد و مشارکت‌ بخش خصوصى و مردمى در امر فعاليت‌هاى اجتماعي، اقتصادى جوامع، مشارکت عمومى در امر حفاظت از بناهاى تاريخى و بافت قديمى آن قسمت از شهرها که داراى ارزش‌هاى فرهنگى و توريستى هستند، اهميت زيادى دارد.
چنين مشارکتى از سوى مردم نه تنها به امر اشتغال‌زائى کمک مى‌کند بلکه با دوام بخشيدن به آثار و بناهاى باارزش تاريخى و توريست‌پذير به رونق اقتصادى کشورها نيز مى‌افزايد. در شهرهاى بزرگ بيشتر مردم نسبت به ميراث فرهنگى و تاريخى خود بى‌تفاوت هستند. در حالى‌که در شهرهاى کوچک که شرايط اقتصادى مناسبى وجود ندارد، مردم به استفاده از ميراث فرهنگى خود به‌عنوان منبع جذب توريست تمايل نشان مى‌دهند.


همچنین مشاهده کنید