مطالعه تاريخ آموزش و پرورش و سوابق تعليم و تربيت آدمي، نشان مىدهد که به علت ناچيز بودن مجموعهٔ ميراث اجتماعى و ساده بودن ارتباطات انساني، آموزش و پرورش بوسيلهٔ خانوادهها و بيشتر بطور غيرعمدى انجام مىگرفته است.
|
|
با گسترش دامنهٔ دانشها و مهارتهاى بشر، توسعه فرهنگ و تمدن، افزايش جمعيت و تراکم نفوس در شهرها، کمکم دخالت آگاهانه در جريان انتقال فرهنگ و تمدن به کودکان و نوجوانان ضرورى شمرده شد و ضمن توجه به تربيت غيرعمدي، تربيت عمدى نيز اجرا شد. سالمندان با توجه به مقاصد معيني، به پرورش خردسالان پرداختند و براى انجام دادن وظايف تعليم و تربيت بطور رسمى و عمدى و طبق ضوابطى بتدريج سازمانهاى متعددى ايجاد کردند که در کشورهاى مختلف شکلهاى متفاوتى داشته و دارند. در ايران مهمترين آنها عبارت است از:
|
|
|
|
همانطور که گفته شد تعليم و تربيت به مفهوم وسيع آن ابتدا از خانواده شروع شده و بطور غيرعمدى انجام مىگرفته است. هم اکنون هم در ايران، اعضاى بزرگسال خانواده در تعليم و تربيت خردسالان بخصوص در تربيت دينى و اخلاقى و آموزش حرفهاى آنان نقش مؤثرى دارند. در گذشته دور خانه مهمترين مکان براى آموزش فرزندان امرا و اشراف و توانگران نيز بوده است.
|
|
|
در دورهٔ اسلامى اولين مرکزى که براى تعليم و تربيت مسلمانان مورد استفاده جدى و همه جانبه قرار گرفت، مسجد است.
|
|
مسجد محل پرسش خداى يکتا، اداى فرايض و مرکز اجتماعات مسلمانان است و بوسيله آن ترويج دين اسلام و تعليم مبانى آن و تزکيه و تهذيب نفس مسلمانان انجام مىگيرد.
|
|
از قرن اول هجرى در شهرهاى مهم ايران مساجد متعدد بتدريج ايجاد شدند. در تاريخ سيستان آمده است که در سيستان مسجد آدينه در قرن اول هجرى بنا شد و حسن بصرى در آن احکام تعليم مىداد. کمکم مساجد بزرگى در اکثر بلاد ايران نظير نيشابور، بخارا، هرات، بلخ، سبزوار، يزد، قزوين، اصفهان، ابرکوه، شيراز، کرمان و غيره بنا شدند که آنها علاوه بر مکانى براى پرستش خداوند، کانون بحث و تدريس و به اصطلاح سادهٔ آن روز، حلقهٔ مذاکره علم بودند. در بعضى از مساجد، مکتب نيز براى آموزش و پرورش خردسالان داير شد. هر مسجد معمولاً موقوفهاى داشت که از درآمد آن به مدرسان و وعاظ و در بعضى موارد به طلاب حقوق داده مىشد. به هر حال از مسجد به عنوان جايگاه نيايش و بسط علوم اسلامى استفاده مىشود و هم اکنون مساجد در همهٔ نقاط کشور بوسيله مردم مسلمان و خيّر اداره مىشود و در بعضى مناطق به عنوان مَدْرس و مرکز تعليم معارف اسلامى مطرح است.
|
|
|
در مکتبخانه کودکان الفبا و خواندن و نوشتن را در کنار درس قرآن مىآموختند. مکتب پايگاهى براى سوادآموزى بشمار مىرفته است که در آن نوعى آموزش ابتدايى و همگانى آزاد انجام مىگرفته است. اين آموزش با ويژگىهاى روستاهاى ايران سازگار بود و فلسفهٔ ايجاد آن، باسواد کردن مردم بوده است.
|
|
کودکان براى ورود به مکتب معمولاً بايستى شش يا هفت سال مىداشتند و دورهٔ سوادآموزى آن هشت تا نه سال بود که برابر سن بلوغ پسران، يعنى پانزده سال است. اهداف مکتبخانهها عبارت بود از: پرورش دينى و اخلاقى و سوادآموزى و دانشاندوزى.
|
|
مکتبخانه نه تنها پايگاه طبيعى مبارزه با بىسوادى در روستاها بود، بلکه پايگاهى براى تقويت فرهنگ ايرانى و اسلامى در ميان مردم بويژه خردسالان و نوجوانان نيز بود. مکتبخانهها از نظر برنامه و روش تدريس و تربيت و فضاى آموزشى و مقررات، واجد محاسن و معايبى بودند.
|
|
در سال ۱۳۰۲ وزارت معارف، تصميم به اصلاح مکتبخانهها گرفت و بموجب آييننامه مصوب ۱۳۰۳ شوراى عالى معارف، تأسيس مکتبخانهها، کنار مدارس ابتدايى به سبک جديد منوط به اجازه وزارت معارف شد.
|
|
با افزايش تعداد مدارس جديد و اعزام معلمان از شهر به روستا بتدريج تعداد مکتبخانهها کاهش يافت. در سال تحصيلى ۱۳۳۱-۱۳۳۲ تعداد ۶۱۱ مکتبخانه با ۱۱۷،۴۶۸ دانشآموز وجود داشت. تا سال ۱۳۴۰ تقريباً فعاليت آنها خاتمه يافت و بجاى مکاتب، مدارس ابتدايى در روستاها توسعه پيدا کرد.
|
|
استفاده از تجارب حاصله از اين مرکز آموزش سنتى ايران بويژه در روستاهاى کم جمعيت براى بسط آموزش و پرورش عمومى در سطح کشور ضرورى بنظر مىرسد.
|
|
|
الف - مدارس علوم دَينيه. در گذشته مدرسه بصورتى که امروزه در ايران متداول است و با نظارت و بودجه دولت تأسيس و اداره مىشود، وجود نداشت. بطورکلى در جهان اسلام به دليل ارتباط نزديک عملکردى معمولاً مدرسه از مسجد منشعب مىشد و پايگاهى براى مذاکره علم و تدريس و بحث آزاد بود.
|
|
نخستين مدرسه در ايران بوسيله ناصر کبرى (امير طبرستان) در اواخر قرن سوم هجرى در آمل برپا شد. بعد از آن بتدريج مدارس متعددى در مراکز عمده خراسان تأسيس شد که مشهورترين آنها مدارس بيهقيه و سعديه در نيشابور بود. نظامالملک به تأسيس مدارس نظاميه اقدام کرد و دورههاى صفويه و قاجاريه مدارس علوم دينى توسعه يافت و طلاب علوم دينى به تناسب استعداد و علاقه، دورههاى تحصيلى اين مدارس را که شامل دورههاى مقدمات، سطح و خارج بود مىگذرانيدند.
|
|
مدارس دينى بصورت حوزههاى علميه کماکان ادامه يافت. هم اکنون در ايران اين مدارس در اکثر مناطق داير است و در آنها طلاب بسياري، در هر يک از دورههاى تحصيلي، مشغول به تحصيل و تحقيق هستند و علاوه بر علوم دينى و معارف اسلامى در بعضى از اين مدارس، علوم تربيتي، علوم اجتماعي، زبان خارجه و غيره آموزش داده مىشود.
|
|
در چند سال اخير در برنامهها و روشهاى آموزشى و شيوه ادارهٔ اين مدارس و مقررات آن تغييراتى انجام گرفته است و افرادى که تحصيلات رسمى دورههاى ابتدايي، راهنمايى تحصيلى و در مواردى متوسطه را گذرانيدهاند در اين مدارس ثبتنامه و تحصيل مىکنند.
|
|
ب - مدارس ابتدايى به سبک جديد. بعد از تأسيس وزارت علوم در سال ۱۲۷۲ هـ . ق فکر تأسيس و گسترش مدارس ابتدايى به سبک جديد قوت گرفت و پس از مشروطيت، تحصيلکردههاى خارج، دولت و ميسيونرهاى مسيحى تعدادى مدرسه جديد تأسيس کردند. در سال ۱۲۸۰ تقريباً هفده مدرسه ابتدايى جديد در تهران ديگر شهرستانها وجود داشت. در سال ۱۲۹۰ با تصويب قانون اساسى معارف، ضوابط لازم براى تأسيس و گسترش مدارس ابتدايى تعيين و اعلام شد. در سال تحصيلى ۱۲۹۷-۱۲۹۸، در ايران ۲۹۵ مدرسه داير بوده است که در آنها ۲۳،۰۳۳ نفر دانشآموز تحصيل مىکردهاند.
|
|
در سال تحصيلى ۱۳۰۱-۱۳۰۲، تعداد ۶۱۲ مدرسه ابتدايى و متوسطه و عالى دخترانه و پسرانه وجود داشته است که در آنها ۵۵،۱۳۱ نفر به تحصيل اشتغال داشتهاند. با تأسيس دارالمعلمين و مدارالمعلمات و سپس دانشسراى مقدماتي، تعداد معلمان دورهٔ ابتدايى افزايش يافت و با تصويب قانون تعليمات اجبارى در سال ۱۳۲۲ تعداد مدارس شهرى و روستايى رو به فزونى گذاشت.
|