جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی


جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی    من دم نزنم زیرا دم می‌نزند ماهی
بر خیمه این گردون تو دوش قنق بودی    مه سجده همی‌کردت ای ایبک خرگاهی
خورشید ز تو گشته صاحب کله گردون    وز بخشش تو دیده این ماه سما ماهی
کی هر دو یکی گردد تو آتش و من روغن    وین قسمت چو آمد تو یوسف و من چاهی
هر چند که این جوشم از آتش تو باشد    من بنده آن خلعت گر رانی و گر خواهی
این دانش من گشته بر دانش تو پرده    فریاد من مسکین از دانش و آگاهی
گه از می و از شاهد گویم مثل لطفش    وین هر دو کجا گنجد در وحدت اللهی
شمس الحق تبریزی صبحی که تو خندانی    کی شب بودش در پی یا زحمت بی‌گاهی


همچنین مشاهده کنید