|
| مسأله مدرسه کودکان عقبمانده ذهنى
|
|
کودکانى که درجه هوشى کمتر از ۵۰ دارند تقريباً آموزشپذير نيستند و امکان مدرسه رفتن و خط آموختن برايشان مطرح نيست و يا اگر هم باشد موفقيت در آن نادر است.
|
|
در مورد کودکان آموزشپذير دو نظر وجود دارد. عدهاى قائلند که تفکيک آنها از ديگر کودکان موجب واردآمدن لطمه روحى برآنهاست و مشکل را دو چندان مىکند. و بهتراست اينان در همان مدارس عادى به تحصيل بپردازند و البته با آنان مدارا شود.
|
|
نظر اکثريت مربيان و روانشناسان اين است که اينان در مدارس خاص ( مدارس استثنائي) ثبتنام شوند با برنامه ويژهاى که براى اينگونه کودکان تهيه شده است به کار و زندگى تحصيلى خود بپردازند.
|
|
دليل گروه اخير اين است که کودک از اينگونه مدارس بهتر مىتواند استفاده کند، احساس ضعف و حقارت براى او پديد نمىآيد چون همه کودکان کلاس در سطح و شرايط او هستند. همچنين مشکلات ناشى از افزايش سن و مردودشدنها براى آنان مطرح نخواهد بود. در اين مدارس معلمان کار آشنا و متخصصانى هستند که امر هدايت و اداره آنان را برعهده مىگيرند و مشکلات پيشبينى شده را از سرراه افراد بر مىدارند.
|
|
|
براى اينگونه کودکان ما هم قائليم که بهتر است مدارس خاص و استثنائى و برنامههاى ويژه باشد. امکان ادامه کار و تحصيلات عادى براى اين بچهها در مدارس عادى نيست. مشکلاتى که اينان در مدارس عادى خواهند داشت بسيار و از آن جمله است:
|
|
- مشکل برنامه و محتواى درسى که براى کودکان عادى درست شده است و آنها سرعت و دقت افراد عادى را ندارند.
|
|
- مشکل شکست و مردوديت که سببى براى خجلت و احساس حقارت آنهاست.
|
|
- مشکل صدمهآفرينى براى ديگر کودکان که اين امر گاهى ناشى از ناسائىهاى عقلى است.
|
|
- مشکل لغزشها و انحرافات که سبب بدآموزىها و گسترش لغزشها و انحرافات است.
|
|
- مشکل تمسخر و تحقير ديگران نسبت به اين کودکان که خود سبب توسعه صدمات و لطمات است.
|
|
- در کل تحصيل آنان در اين مدارس سبب مىشود که آنها اعتماد به نفس را از دست بدهند، غرور و عواطفشان جريحهدار شود، رفتار اجتماعيشان نامناسب شود، حتى در مواردى براثر ضعف در تحملها از جرم سردر آورند.
|
|
| اصول آموزش کودکان عقبمانده ذهنى
|
|
آموزشى که به کودکان کندذهن داده مىشود بايد داراى جنبههاى تربيتي، فني، حرفهاى و در طريق رفع احتياجات روزمرٌه باشد. در اين امر بايد ظرفيت ذهنى آنان را موردنظر قرار دهيم و ببينيم درباره آنها چه کارى مىخواهيم انجام دهيم، با چه وسايل و امکاناتي، به چه ميزاني؟
|
|
البته در مورد آموزش آنها همهگاه نمىتوان يک دستور صادر کرد و به يکنوع و يک صورت تصميم گرفت. تعليمات جبرانى براى همه آنها لازم است ولى تکيه به خواندن، تکلٌم، بيان مسأله است. بسيارى از تمرينات بايد در جهت تقويت ذهن باشد. ورزش، نقاشي، تمرينات روانى - حرکتى جزء برنامههائى است که در اين آموزش مطرح است.
|
|
در آموزش تکرار، تمرين، و آموزش برنامهريزى شده بايد مطرح باشد. همچنين آموزش اينان براساس روش الگوئى است. اغلب آموزشها بايد بازىگونه باشد و با وسايل و اسباب انجام گيرد تا کمتر موجب خستگى گردد و حتى در مواردى مسأله تفريح و بازى توأم با آموزش مطرح است.
|
|
کودکان عميق نمىتوانند يادگيرى داشته باشند ولى از طريق ايجاد بازتابهاى شرطى مىتوان راهورسم غذاخوردن، لباس پوشيدن و نظافت را به آنها آموخت.
|
|
| اصول پرورش کودکان عقبمانده ذهنى
|
|
همچنين در پرورش ابعاد وجودى آنها ضوابط و اصولى بايد مراعات شود که اهمٌ آنها بدينقرارند:
|
|
- برنامهريزى براى رشد عضلات، مهارت اعضاء، تقويت بدن.
|
|
- توجه به امور شخصى آنها مثل لباسپوشيدن، توآلت رفتن، نظافت، تغذيه...
|
|
- توجه به حرکات بدن مثل حرکت چشم، دست، پريدن، جهيدن، دويدن...
|
|
- توجه به رفتار اجتماعى مثل سلام، احوالپرسي، رعايت نوبت، احساس مسؤوليت...
|
|
- توجه به مفاهيم عمومى مثل اشکال، فصول، رنگها، کميتها، جهات، نقشه ...
|
|
- توجه به شناخت و معرفى خود مثل نام خود، نامخانواده، آدرس، تلفن...
|
|
- آشناکردن آنها با مغازهها، کارگاهها، روحاني، پليس، پزشک...
|
|
- توجه به اخلاق، مذهب، تمرينات مذهبي، تعاون، نظم در امور، کار و کوشش...
|
|
- توجه به جنبههائى مثل شنيدن، چشيدن، بوئيدن و ... و از اين طريق شناختن...
|
|
در اين رابطه تمرينهاى مکرر ضرورى است که از ساده به پيچيده برنامهريزى شود. زندگى او از جنبههاى کسالتبار بايد خارج گردد، فعاليتهاى او را بايد متنوع ساخت، اوقات بيکارى او را بايد پر کرد و نقش محيط و تجارب را در زندگى او نبايد از ياد برد.
|
|
|
ديده شده که زنوشوهر يکديگر را در اين رابطه متهم مىکنند و با هم اختلاف دارند. در حاليکه وظيفه امروزشان اين امر نيست. فعلاً اصل براين است که او را چون فردى عادى بپذيرند، به او رسيدگى لازم را داشته و در برخوردها شرايط ذهنى او را مراعات کنند.
|
|
شما فعلاً با اين مشکل روبرو هستيد درگيرى و دعوا مسأله را حل نمىکند. بايد جوعاطفى سالم و کاملى براى او پديدآورد تا راحت زندگى کند و از بىبندوبارى او جلوگيرى بايد بعمل آورد تا صدمهاى برخود و ديگران وارد نياورد. نرمش و مهرباني، حمايت کامل از کودک، مخصوصاً در سالهاى اول زندگى از ضروريات و جزو حقوق آنهاست و روانشناسان در مورد نقشهاى عاطفى والدين سفارش بسيارى دارند.
|
|
از محبت به او نبايد دريغ کرد و نيازشان را بايد ارضا کرد، در عين اينکه سعى داريم آنها را مستقل و آزاده بارآوريم و اين امر نياز به آگاهى و روحيه دارد. هرگز اين فکر را برخود غالب نسازيد که او فردى مزاحم است،
|
|
|
معلم و مربى او بايد افرادى آگاه و حتى هنرمند باشند، محيط مدرسه بايد وسيع باشد. کلاس با عدهاى محدود حدود ۸-۱۲ نفر بايد باشد. و وسايل و ابزار را بايد در اختيار او گذاشت، درسها بايد زنده وفعال باشند، و حتى بصورت بازى و تفريح.
|
|
مدرسه بايد بکوشد به کارى تجربى و عملى سرگرمش سازد، خزانه لغات او را وسيعتر کند، با تجربه و عمل او را به درک مفاهيم آشنا سازد، موجبات تطابق او را با درس و برنامه فراهم سازد. و حتى در مواردى به هدايت و ارشاد والدين بپردازد و آنها را قانع و هدايت کند که به انجام وظيفه خويش درباره او بپردازند.
|
|
مردم وظيفه رسيدگى و حمايت دارند او را بعنوان امانتى الهى بايد تلقى کنند، زمينههائى را که موجب صدمه و آزار آنها، تحقير و تمسخرشان، مشکلات اخلاقى و انحراف آنهاست بررويشان سدکنند و بدانند که او امانتى الهى دردست، آنهاست، از نگاه ترحمآميز به آنها بپرهيزند.
|
|
خانواده و مدرسه و مردم درامر اداره و هدايت اين نسل بايد پرهيزهائى داشته باشند که اهم آنها بدينقرارند:
|
|
- از همدردىهاى جاهلانه با آنان خوددارى شود، برخوردهاى ترحمآميز موقوف گردد، دلسوزىهاى ناشيانه از بين برود.
|
|
- از تمسخر و تحقير و از کنايه گفتن و وسيله خنده قراردادن آنها پرهيزگردد که اين امر وضع آنها را بدتر مىکند.
|
|
- در سازندگى آنان عجلهاى صورت نگيرد، دستپاچگى به خرج ندهيد، آرامآرام به پيش رويد.
|
|
- از سرزنش او مىپرهيزيم او را تهديد نمىکنيم و عدم کفايت او را به رخش نمىکشيم.
|
|
- برنامههاى خستهکننده، هيجانانگيز، کسالتبار براى او در نظر نمىگيريم.
|
|
- از ايجاد شرايط ترسناک براى او مىپرهيزيم، او را کتک نمىزنيم، محيط او را غيرعادى نمىکنيم و ...
|
|
|
غرض از پيشگيرى جلوگيرى و يا هر نوع اقدامى است که در رابطه با بروز امراض از خود نشان مىدهيم و نمىگذاريم چنان شرايط نامطلوبى پديد آيد، در اين زمينه هنوز پيشرفت چندانى حاصل نشده ولى اقل اقدام و مراقبت اين است که:
|
|
- عوامل و شرايط مربوط به بروز کندذهنى را موردتوجه و نظر قرار دهيم.
|
|
- ازدواج فاميلى را تحتکنترل در مىآوريم ارهاش خون مادر را موردنظر قرار مىدهيم.
|
|
- در دوران حاملگى از مصرف داروهاى آنتىبيوتيک و مسکنها پرهيز داريم.
|
|
- زن حامله از بيمارىهاى عفوني، از اشعهٔ ايکس دور بماند و هم از اعتياد، بيمارى قند.
|
|
- سن ۲۰-۲۸ براى باردارى زن مناسب است، سنين بعد مراقبت بيشترى لازم دارد.
|
|
- مراقبتها در حين تولد و پس از آن از نظر امراض عفوني، صدمات و لطمات بايد مورد نظر باشد.
|
|
- شرايط پس از تولد او را مساعد مىسازيم و کنترل بهداشتى را فراموش نمىکنيم.
|
|
- اگر پس از تولد در شرايط غيرعادى بود فوراً به پزشک متخصص مراجعه کرده و اقدامات فورى را درباره او معمول مىداريم.
|