تروماى سر موجب از دست رفتن فورى هشيارى مىشود.اگر موقتى بوده و با پاتولوژى جدى ديگر مغز همراه نباشد، تصادم (concussion) ناميده مىشود. تغييرات بلندمدت وضعيت هشيارى ممکناست در اثر هماتوم پارانشيمال، سابدورال، يا اپيدورال يا پارگى گسترده اکسونهاى ماده سفيد بهوجود آيد. احتمال شکستگى جمجمه در بيماران مبتلا به رينوره CSF، هموتيمپانوم، و اکيموز پرىاوربيتال يا ماستوئيد وجود دارد. تروماى نخاع مىتواند موجب از دست رفتن موقتى فونکسيون يا از دست رفتن دائمى فونکسيون حرکتي، و اتونوم در زير سطح اسپاينال ضايعه شود.
|
|
|
|
صدمات مينور در اثر تصادم بيمار دچار صدمه مينور سر که پس از يک دوره کوتاه بيهوشى (< ۱ دقيقه)، هشيار و متوجه است، ممکن است سردرد، يک دوره مختصر فراموشي، مشکل در تمرکز، يک اپيزود منفرد استفراغ، يا ورتيگوى خفيف داشته باشد. همچنين ممکن است سنکوپ وازوواگال رخ دهد. پس از چندين ساعت تحت نظر بودن، بيماران ايندسته از صدمات مىتوانند به خانه برده شده و بهوسيله خانواده يا دوستان تحت نظر باشند. بيشتر بيماران در گرافىها فاقد شکستگى جمجمه يا در CT فاقد خونريزى مىباشند. سردرد ثابت در روزهاى پس از تروما شايع است. سردرد شديد دائمى و استفراغ مکرر معمولاً اگر معاينه نورولوژيک طبيعى باشد خوشخيم است ولى در چنين شرايطى بررسىهاى راديولوژيک بايد انجام شده و بسترى در بيمارستان تأييد شود.
|
|
|
صدمه با شدت متوسط بيمارانى که در کوما نبوده ولى دچار اغتشاش فکرى دائمي، تغييرات رفتاري، هشيارى در زير سطح نرمال، گيجى بيش از حد، يا علايم نورولوژيک فوکال مانند همىپارزي، هستند بايد در بيمارستان پذيرش شده و بهزودى يک CT اسکن از آنها تهيه شود. معمولاً يک کنتوزيون يا هماتوم سابدورال پيدا مىشود. ممکناست در بيماران کومائى دچار ضايعات پارگى اکسون در ماده سفيد مغز CT اسکن نرمال باشد. بيماران دچار صدمه متوسط به سر نيازمند بودن تحت نظر پزشک هستند تا افزايش خوابآلودگي، ديسفونکسيون تنفسي، و گشادشدگى مردمک تشخيص داده شود و از محدوديت مصرف مايعات (مگر هنگامىکه ديابت بىمزه وجود دارد) اطمينان حاصل گردد. اختلالات توجه هوشمندي، حرکات خودبهخودي، و حافظه هفتهها يا ماهها پس از صدمه به حالت نرمال برمىگردند.
|
|
|
صدمه شديد بيمارانى که در کوما هستند از آغاز نيازمند توجه نورولوگيک فورى و اغلب احياء مىباشند. پس از انتوباسيون، با دقت در عدم تغيير شکل مهرههاى سرويکال، عمق کوما، سايز مردمکها و ميزان واکنش آن، حرکات اندام، و پاسخهاى بابنسکى مورد برسى قرار مىگيرد. به محض اينکه فونکسيونهاى حياتى اجازه دهند و عکس مهرههاى گردنى و يک CT اسکن تهيه شود، بيمار بايد به واحد مراقبتهاى بحرانى منتقل شود. يافته يک هماتوم اپيدورال يا سابدورال يا خونريزى اينتراسربرال بزرگ نيازمند تخليه فورى جراحى است که موجب نجات جان بيمار مىشود. احتمالاً بهترين راهنما براى ادامه درمان اندازهگيرى مستقيم ICP مىباشد. تمامى عواملى که بهطور بالقوه حال بيمار را بدتر مىکنند بايد حذف شوند. هيپوکسي، هيپرترمي، هيپرکاربي، بد قرار گرفتن سر، و ميانگين بالاى فشار راههاى هوائى در اثر ونتيلاسيون مکانيکى همگى موجب افزايش حجم خون مغز و ICP مىشوند. اگر ICP پس از اين درمان همچنان بالا باشد نشانه پيامدهاى بد خواهد بود.
|