وريدي: ۱mg/kg بهطور يکجا که بهدنبال آن هر ۱۰-۸ دقيقه ۵/۰ mg/kg بهصورت يکجا داده مىشود تا دوز کلى ۳mg/kg حاصل آيد
وريدى: ۴-۱ mg/min
گيجي، تشنج، ايست تنفسى
کبدى
مکسيلتين
خوراکى: ۳۰۰-۱۰۰ mg هر ۸-۶ ساعت
تهوع، لرزش، اختلال در راه رفتن
کبدى
گروه IC
فلکائينيد
خوراکي: ۲۰۰mg - ۵۰ هر ۱۲ ساعت
تهوع، تشديد آريتمىهاى بطني،
کبدى و کليوى
پروپافنون
خوراکى ۳۰۰-۱۵۰ mg هر ۸ ساعت
طولانىشدن فاصلههاى PR و QRS
کبدى و کليوى
گروه II
متروپرولول
وريدي: ۱0-5 mg هر ۵min در ۳
خوراکي: ۱۰۰-۲۵ mg دو بار در روز
CHF، برادىکاردي، بلوک دهليزى - بطنى برونکواسپاسم
کبدى
فيبريلاسيون دهليزى مزمن
فيبريلاسيون دهليزى مزمن علل بالقوه زمينهاى را بررس يکنيد (مثلاً: تيروتوکسيکوز، تنگى ميترال، مصرف زياد اتانول، آمبولى ريوي). بيمارانى که عامل خطر سکته مغزى دارند (مثلاً بيمارى دريچهاى قلب، هيپرتانسيون، CHF, CAD، سن بالاى ۷۵ سال) بايد درمان ضدٌ انعقادى با وارفارين دريافت کنند. (۳-۲ = INR، در بيماران بالا ۷۵ سال دقت کنيد که ۳>INR نگهداشته شود). در بيمارانى که عامل خطرى ندارند يا مصرف وارفارين در آنها ممنوع است از ۳۲۵mg/d آسپيرين بهعنوان جانشين استفاده کنيد. سرعت ضربان بطنى را با بتابلوکرها، ديگوکسين يا بلوککنندههاى کانال کلسيم (وراپاميل ديلتيازم) کنترل کنيد [در حالت استراحت ۸۰-۶۰ ضربه در دقيقه، با ورزش سبک زير ۱۰۰ ضربه در دقيقه)، به فکر کارديوورژن باشيد؛ بهخصوص اگر بيمار علىرغم کنترل سرعت ضربان همچنان علامتدار باشد. (پس از ≥۳ هفته از د رمان ضدٌ انقعاد يا عدم وجود شواهدى دال بر وجود لخته داخل دهليز چپ در اکو از راه مرى (Tansesoghageal)]. براى اين کار از داروهاى گروه IC,IA يا III استفاده کنيد (معمولاً آنها در حالى شروع مىکنند که بيمار در بيمارستان تحت پايش است)، و چند روز بعدى کارديوورژن الکتريکى (معمولاً ۲۰۰-۱۰۰ ژول) را بهکار گيريد. در بيمارانى که دچار بيمارى ساختمانى قلب نيستند، داروهاى نوع IC (جدول - داروهاى ضدٌ آريتمى -) ارجح هستند و در صورت وجود اختلال عملکرد بطن چپ يا CAD داروهاى نوع III توصيه شدهاند (شکل - توصيههائى براى انتخاب درمان ضدٌ آريتمى بهمنظور پيشگيرى از عود فيبريلاسيون دهليزي، براى تعريف داروهاى نوع IA و IC جدول داروهاى ضدٌ آريتمي). درمان ضدٌ انقعاد بايد ۲ تا ۳ هفته پس از کارديوورژن موفقيتآميز ادامه يابد.
توصيههائى براى انتخاب درمان ضدٌ آريتمى بهمنظور پيشگيرى از عود فيبريلاسيون دهليزي، براى تعريف داروهاى نوع IA و IC جدول داروهاى ضدٌ آريتمى را ملاحظه کنيد. يک داروى بلوککننده گره دهليزى - بطنى (يعنى بتابلوکر، بلوککننده کانال کلسيم يا ديگوکسين) را بايد به همه داروهاى نوع IC و IA و دوفتيليد اضافه کرد. LVEF = کسر تخليهاى بطن چپ؛ CHF = نارسائى احتقانى قلب؛ CAD = بيمارى شريان کرونر؛ EF = کسر تخليهاى
سندرم تحريک زودرس
سندرم تحريک زودرس هدايت از طريق يک راه فرعى بين دهليز و بطنها انجام مىشود. بهطور معمول ECG يک فاصلهٔ PR کوتاه و کج شدن قسمت بالارونده QRS (موج 'دلتا' ) را نشان مىدهد. آريتمىهاى وابسته به اين سندرم دو نوع است:
- تاکىکاردى با کمپلکس QRS باريک [هدايت رو به جلو (Qntegrade) از طريق گره AV]؛ معمولاً تاکىکاردى فوق بطنى حملهاي. با احتياط آنرا بهوسيله وراپاميل، ديگوکسين يا پروپرانولول درمان کنيد.
- تاکىکاردى با کمپلکس QRS پهن (هدايت رو به جلو از طريق راه فرعي): اغلب بههمراه AF با ضربان بسيار سريع بطنى (بيش از ۲۵۰/min) است (که ممکن است به VF تبديل شود). در صورتىکه بيمار دچار اختلال هموديناميک باشد، کارديوورژن فورى ضرورى است؛ در غير اين صورت، بيمار را با پروکائين آميد وريدى درمان کنيد، ولى ديگوکسين بتابلوکر يا واراپاميل بهکار نبريد.
بلوک دهليزى - بطنى
درجه اول
فاصله PR بهطور دائم طولانى است (بيش از ۲۰/۰ ثانيه). ممکن است طبيعى يا ثانويه به افزايش تون واگ يا ديژيتال باشد؛ نيازى به درمان ندارد.
درجه دوم
موبيتز I (ونکباخ)
موبيتز I (ونکباخ) QRS باريک، افزايش پيشرونده فاصله PR تا جائىکه يک ضربان بطنى حذف مىشود، سپس اين روند دوباره تکرار مىشود. با مسموميت داروئى (ديژيتال، بتابلوکرها)، افزايش تون واگ، MI تحتانى ديده مىشود. معمولاً گذراست و به درمان نياز ندارد؛ در صورت علامتدار بود، از آتروپين (6/0 mg بهصورت وريدي، تا ۴-۳ بار مىتوان آنرا تکرار کرد) يا ضرباناز موقت (Pacmacker) استفاده کنيد.
موبيتز II
موبيتز II فاصله PR ثابت با ضربانهائى که بهطور گاهبهگاه با طرح ۲ به ۱، ۳ به ۱ و ۴ به ۱ حذف مىشوند؛ کمپلکس QRS معمولاً پهن است با MI يا بيمارىهاى دژنراتيو سيستم هدايتى ديده مىشود؛ اين ريتم خطرناک است و ممکن است بهطور ناگهانى بهسمت بلوک دهيزى - بطنى کامل پيش رود؛ استفاده از ضربانساز ضروريست.
درجه سوم
درجه سوم (بلوک دهليزى - بطنى کامل) فعاليت دهليزها به بطنها منتقل نمىشود؛ دهليزها و بطنها بهطور مستقل منقبض مىشوند. با MI، مسموميت با ديژيتال يا بيمارىهاى دژنراتيو سيستم هدايت ديده مىشود. استفاده از ضربانساز دائم ضروريست، مگر در موارد گذرائى که مربوط به MI تحتانى است يا در موارد بىعلامت بلوک قلبى مادرزادى.