پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ای عشق پرده در که تو در زیر چادری


ای عشق پرده در که تو در زیر چادری    در حسن حوریی تو و در مهر مادری
در حلقه اندرآ و ببین جمله جان‌ها    در گوش حلقه کرده به قانون چاکری
در آینه نظر کن و در چشم خود نگر    صد جان گره گره شده از وی به ساحری
در هر گره نگه کن وضع خدای بین    در هم ببسته موسی و فرعون و سامری
از زیر دامنت تو برون آر شمع را    تا نقش حق بخندد بر نقش آزری
تا دست و پا نهاد دو زلف تو کفر را    هر دم بمیرد ایمان در پای کافری
چون مر تو را نیابد در جان و جا دلم    گشتم هزار بار من از جان و جا بری
خشک و تر دو چشم و لب من روان شده    در قلزمی که خشک نیابند و نی تری
دی لطف‌ها بکرد خیال تو گفتمش    کای باوفا و عهد ز من باوفاتری
دانم ز شمس دین است تو را این همه وفا    تبریز این سلام بر جان ما بری


همچنین مشاهده کنید