تشخيص سرطان ممکن است در صورت فلج عصب فاسيال يا ساير شواهد تهاجم به غدد لنفاوى موضعى واضح باشد: در اين شرايط بايد درمان فشرده و شديد باشد و بهطور کلي، برداشتن کامل و موضعى تومور همراه با حاشيهاى از بافت طبيعى براى بيوپسى مناسب است. اين عمل در ناحيهٔ پاروتيد به معنى انجام پاروتيدکتومى سطحى است. در تومورهاى تحتفکي، کل مثلث تحتفکى بايد تخليه شود، برخلاف تومورهاى بزاقى مينور (فرعي) که بهتر است بهصورت برشى يا منگنهاى بيوپسى شوند تا جراحى که مسئوليت انجام درمان قطعى را برعهده دارد بتواند محل و وسعت ضايعه را ارزيابى کند. تهيهٔ مقاطع يخزده براى تائيد تشخيص کافى است.
درمان جراحى به وسعت بيمارى بستگى دارد. عصب فاسيال بايد حفظ شود، مگر آنکه فلج شده باشد يا بهطور مستقيم مورد تهاجم تومور قرار گرفته باشد. معمولاً در صورت وجود متاستازهغى دوردست، جراحى راديکال انجام نمىشود مگر در مورد کارسينوم کيستى آدنوئيد.
پرتودرمانى
پرتودرمان ممکن است بهعنوان درمان قطعى و با هدف بهبود کامل، بهعنوان درمان کمکى پس از عمل جراحى و يا صرفاً براى تسکين بيمار انجام شود.
پرتودرمانى بهعنوان درمان قطعى
کارسينومهاى سنگفرشى مخاطى نسبت به اشعه حساس هستند، بهخصوص اگر کوچک باشند يا تهاجم سطحى داشته باشند. در تومورهاى حفرهٔ دهان و اوروفارنکس در مرحلهٔ T1 و T2 (يعنى با قطر حدود ۴ سانتىمتر) ممکن است نتايج درمان جراحى به خوبى نتايج پرتودرمانى باشد. در بعضى از موارد، پرتودرمانى در حالى که به اندازۀ جراحى مؤثر است، داراى اين مزيت است که عوارض جانبى جراحى مثل بدشکل شدن را نيز دارد. با اين حال، التهاب مخاط، گزروستومى (خشکى دهان) و احتمال نکروز استخوان و مشکلات تکلم بعد از پرتودرمانى بايد در نظر گرفته شوند. تومورهاى بزرگ حفرهٔ دهان، پاسخ خوبى به پرتودرمانى نمىدهند و براى اين ضايعات در اغلب موارد، جراحى و انجام پرتودرمانى موضعى بعد از آن روش درمانى بهترى محسوب مىشود. در اوروفارنکس، بهخصوص براى لوزه، پرتودرمانى براى تومورهاى کوچک بهتر است چون ميزان پاسخ به آن خوب است و امکان پرتودرمانى همزمان گردن نيز براى درمان بيمارى متاستاتيک پنهان وجود دارد.
تومورهاى نازوفارنکس معمولاً نسبت به پرتودرمانى حساس هستند و معمولاً امکان برداشتن آنها از طريق جراحى وجود ندارد. يکى از عوارض جانبى اين تومورها انسداد مجراى شنوائى و بروز اوتيت مديا متعاقب آن است. ممکن است پرتودرمانى در درمان سرطان سينوس نازال و پارانازال نيز مفيد باشد ولى شواهد فعلى دال بر اين است که پرتودرمانى بعد از جراحى در اين موارد نتايج بهترى به همراه خواهد داشت. در مراحل ابتدائى سرطانهاى حنجره (T1 يا T2) بهترين روش درمان پرتودرمانى است. مزيت پرتودرمانى در اين موارد اين است که توانائى تکلم باقى مىماند.
گاهى از اوقات متاستازهاى قابل لمس گردن نيز در صورتى که کوچک باشند (يعنى قطر کمتر از ۳ سانتىمتر) فقط با پرتودرمانى درمان مىشوند. اگر غدد لنفاوى پس از درمان نيز قابل لمس باقى بمانند، انجام تشريح گردن ضرورت پيدا خواهد کرد. با اين حال، در بيمارى متاستاتيک گردن، بهترين درمان اوليه، تشريح گردن است.
پرتودرمانى کمکى
معمولاً براى کنترل و درمان بهتر تومور، پرتودرمانى به همراه جراحى انجام مىشود. پرتودرمانى قبل از عمل تا کنون موارد استفادهٔ زيادى داشته است ولى دو عيب عمده دارد: اول آنکه باعث ادم و افزايش واسکولاريته در ناحيهاى که بايد تحت عمل جراحى قرار گيرد مىشود و دوم آنکه تغييراتى در ضايعه ايجاد مىکند به گونهاى که ارزيابى بافتشناسى دقيق را غيرممکن مىسازد. بنابراين، پرتودرمانى بعد از جراحى از مقبوليت بيشترى برخوردار است.
درمان معمولاً پس از ترميم زخم آغاز مىشود. پس از تشريح گردن - که در آن غدد لنفاوى مثبت يافت مىشوند - در صورتى که چندين غدهٔ لنفاوى مثبت باشد يا بيمارى به خارج از کپسول غده گسترش يافته باشد، پرتودرمانى کمکى به کنترل بيمارى کمک خواهد کرد.
پرتودرمانى تسکينى
در بعضى از موارد، زمانى که تومور اوليه خيلى بزرگ است و با عمل جراحى قابل برداشتن نيست يا متاستازهاى گردنى آن فيکس شدهاند، ممکن است پرتودرمانى با دوز بالا انجام شود. اما هدف واقعى در اين موارد تسکين دادن علايم است.
اثرات پرتودرماني، تجمعى هستند؛ پس از کامل شدن يک دورهٔ درمان، بافت در معرض تابش اشعه، توانائى حمل اشعهٔ بيشتر را نخواهد داشت خطر بروز عوارض جدى در آن افزايش خواهد يافت. مهمترين عوارض حادّ پرتودرمانى عبارتند از درماتيت (التهاب پوست) و موکوزيت (التهاب مخاط)، که در صورتى که شديد باشند، ممکن است قطع موقت يا دائمى درمان ضرورت پيدا کند. عوارض درازمدت عبارتند از: فيبروز و اکسلروز عروق، خشکى شديد دهان، و نکروز استخوان. دندانهاى نامناسب بايد قبل از شروع پرتودرمانى کشيده شوند، در غير اينصورت، رعايت دقيق بهداشت دهان و دندانها ضرورى خواهد بود.