تحليل آموزشى فرايندى است که از طريق آن هدف نهايى آموزشى به وظايف يا اعمالى که شاگرد بايد انجام دهد يا مهارتهايى که بايد کسب کند تقسيم مىشود.
|
|
|
| تبديل هدفهاى کلى به جزئى
|
|
هدف کلى جهت عمومى فعاليت را تعيين مىکند، ولى خود به تنهايى مراحل رسيدن به مقصود را مشخص نمىسازد. براى قابل استفاده کردن هدفهاى کلي، بايد آنها را تجزيه کرد و بصورت هدفهاى جزئى (مرحلهاي) درآورد؛ به عنوان مثال، براى رسيدن به اين هدف کلى که شاگرد بايد ارزشهاى مذهبى را ارج بنهد بايد تمام مرحلههايى را که لازم است شاگردان طى کنند تا به اين هدف برسند، به طور واضح و صريح مشخص کرد؛ يعنى بايد هدف کلى را به چند جزء مشخص مانند طرح زير تجزيه کرد.
|
|
متأسفانه، در بسيارى از برنامههاى آموزشي، مخصوصاً در آنهايى که بدون توجه به اصول فنآورى آموزشى تهيه شدهاند، هدفهاى کلى اغلب تجزيه نشدهاند و براى رسيدن به مقصود نهايى هدف جزئى مشخص نشده است؛ به همين سبب، هدفهاى کلى نقش مهمى در کارکرد برنامههاى آموزشى ايفا نمىکند.
|
|
| متأسفانه، در بسيارى از برنامههاى آموزشي، مخصوصاً در آنهايى که بدون توجه به اصول فنآورى آموزشى تهيه شدهاند، هدفهاى کلى اغلب تجزيه نشدهاند و براى رسيدن به مقصود نهايى هدف جزئى مشخص نشده است؛ به همين سبب، هدفهاى کلى نقش مهمى در کارکرد برنامههاى آموزشى ايفا نمىکند.
|
|
|
| تبديل هدفهاى جزئى به هدفهاى رفتارى
|
|
هدفهاى جزئى اگرچه مرحلههاى رسيدن به هدفهاى کلى را مشخص مىکنند، در مقايسه با هدفهاى رفتاري، کلى هستند و براى اينکه در جريان فعاليتهاى آموزشى تحقق يابند، بايد آنها را به وظايف يا کارهايى که شاگردان بايد انجام دهند، تقسيم کرد؛ به عبارت ديگر، هدفهاى جزئى بايد به گونهاى تقسيم شوند که مهارتها و فعاليتهايى که انتظار داريم شاگردان در پايان دورهٔ آموزشى از خود بروز دهند و شرايطى که با وجود آنها اين مهارتها و رفتارها بايد شکل بگيرند، مشخص شوند. بنابراين، هدفهاى جزئى زمانى قابل تحقق هستند که به هدفهاى صريح و روشن آموزشي، يعنى هدفهاى رفتارى تبديل شوند. هدفهاى رفتارى نيز ممکن است به دو دسته تقسيم شوند.
|
|
|
رفتارى است که شاگرد پس از پايان آموزش بايد از خود نشان دهد. هدف اجرايى نهايى بايد بسيار دقيق توصيف شود تا شاگرد در مورد آنچه بايد انجام دهد، آگاهى کامل داشته باشد؛ به عبارت ديگر، در هدف اجرايى نهايي، معلم و شاگرد بايد از آنچه بايد انجام شود و همچنين از معيارهايى که براى ارزيابى رفتار شاگردان به کار خواهد رفت، درک مشترک داشته باشند.
|
|
|
رفتارى است که بايد شاگرد ضمن آموزش و قبل از رسيدن به هدف اجرايى نهايى از خود نشان دهد. اين هدفها تابعى از هدفهاى اجرايى نهايى هستند و اهميت آنها به اين است که شاگرد را براى رسيدن به هدف اجرايى نهايى آماده مىسازد.
|
|
| تعيين روابط هدفهاى اجرايى نهايى با هدفهاى اجرايى مرحلهاى
|
|
پس از اينکه هدفهاى اجرايى دقيقاً مشخص شدند، ممکن است اين سؤال مطرح شود که هدفها به چه ترتيبى بايد تحقق يابند يا فعاليتهاى يادگيرى به چه ترتيبى انجام پذيرند تا نتيجهٔ بهترى بدست آيد.
|
|
در تحليل آموزشي، هدفهاى اجرايى را به گونهاى بايد مرتب کنيم که يادگيرىهاى ساده در پايين و يادگيرىهاى مشکل در بالا قرار بگيرند؛ زيرا مشکلترين يادگيرى (مهارت اصلي) هدف اجرايى نهايى است و يادگيرىهاى سادهتر (مهارتهاى فرعي) در مقايسه با هدف اجرايى نهايي، هدفهاى اجرايى مرحلهاى بشمار مىروند. در ضمن، سلسله مراتب هدفهاى اجرايى مرحلهاى نيز بايد بر اساس ارتباط آنها با يکديگر تعيين شود.
|
|
اگر لازم باشد مطلبى قبل از مطلب ديگر آموزش داده شود، هدف مربوط به آن بايد در زير هدف مربوط به مطلب ديگر قرار گيرد. معمولاً هدفهاى اجرايى نهايى با هدفهاى اجرايى مرحلهاى و هدفهاى اجرايى مرحلهاى با همديگر به سه صورت ارتباط دارند:
|
|
۱. ارتباط هدفها با هم به گونهاى است که قبل از تحقق هدف پايينتر، رسيدن به هدف بالاتر امکانپذير نيست و به عبارت بهتر، هدفهاى پايينتر پيشنياز هدفهاى بالاترند و تا زمانى که مطلب مربوط به هدف قبلى فرا گرفته نشده است، نبايد مطلب مربوط به هدف بعدى را آموزش داد. ارتباط چنين اهدافى را با هم ارتباط تسلسلي يا ارتباط متوالي گويند.
|
|
۲. مفاهيم آموزشى نسبت به هم تقدم ندارند و هدفهاى مربوط به آنها در يک تراز قرار مىگيرند؛ يعنى آموزش مطالب مربوط به هر هدف، پيش يا پس از هدفهاى ديگر امکانپذير است. اين ارتباط را ارتباط همتراز يا ارتباط موازي گويند.
|
|
۳. در بيشتر مواقع، ارتباط هدفهاى اجرايى حالت ترکيبى دارد؛ يعنى اجزاء هدف اجرايى نهايى را يک سلسله هدفهاى تسلسلى و همتراز تشکيل مىدهند.
|
|
در هر صورت، تنظيم هدفها بايد طورى صورت پذيرد که مطالب و مفاهيم، پيوسته و مرتبط به هم عرضه شود تا شاگردان به نتيجهگيرى مطلوب برسند.
|