|
|
|
در ميان ملت اسلام دو قسم کتاب در شناخت رجال متداول است: يکى رجال خبر و حديث، يعنى مردمى که اخبار رسول و صحابه و پيشوايان مذهب را سينه به سينه و سپس با ثبت و يادداشت به ديگران مىرسانيدهاند، و اين کتب بيشتر به عربى تأليف شده و مراد عمده از تأليف آنها تعيين ثقه بودن و ثقه نبودن رجال خبر است، و شيعه و سنى هر يک کتابهائى مخصوص به خود داشته و دارند و احاديث و روايات 'معنعن' (ترکها روايات معنعن را 'عنعنات' گويند) را با چگونگى شخصيت راوى وانمود مىکنند. ديگر کتب رجال به معنى اعم، يعنى رجال سياست و علم و ادب، اين قبيل کتب از تازى تجاوز کرده به زبان فارسى رسيده و از جملهٔ آنها تذکرهٔ شعرا ـ تاريخ وزيران ـ تاريخ خطاطان ـ تاريخ حکيمان و امثال آنها است که هر يک را در جاى خود اشاره کردهايم و بسيارى از آنها مانند 'تذکرهٔ سام ميرزا' و 'تذکرهٔ نصرآبادي' (تذکرهٔ سامى و نصرآبادى چاپ شده است) و 'تذکرهٔ هفت اقليم' تأليف امين احمد رازى که در (۱۰۲۸) تأليف شده است مشتمل بر جغرافيا و رجال ادب (طبع نشده و کمياب است)، و تذکرهٔ 'تقىالدين کاشاني' مختص به شعرا از کتب اواخر صفويه (اين کتاب چاپ نشده است) و 'آتشکده' تأليف آذر بيکدلى متعلق به دورهٔ نادر شاه و غيره...
|
|
در عصر قاجاريه از اين قبيل کتب نمونههاى مهمى تأليف شده، از قبيل 'نامهٔ دانشوران' که ذکر آن گذشت و شش جلد آن تا حرف شين چاپ شده و گويند باقى آن هم تأليف شده و نسخهٔ خطى آن در کتابخانههاى خصوصى موجود است، ديگر 'قصصالعلما' تأليف محمدبن سليمان تنکابنى است که در سنهٔ ۱۲۹۰ (عصر ناصري) تأليف شده و خوب کتابى است، و احوال ۱۵۰ تن از علماء شيعه را نوشته است و از اين مقوله است 'نجومالسماء' تأليف ميرزا محمدعلى که در ۱۲۸۶ مشتمل بر ذکر علماء شيعه در قرون ۱۱-۱۲-۱۳ هجرى تأليف شده و اين هر دو کتاب چاپ شده است.
|
|
و از اين جمله است تذکرةالخطاطين ميرزا سنگلاخ بجنوردي. که در دو جلد بزرگ و قطور با چاپ بسيار مرغوب در عصر ناصرى تأليف و طبع شده است ولى فاقد اسناد تاريخى است و غالباً بهنام خوشنويسان و قطعات ايشان اکتفا شده است.
|
|
'بستانالسياحه' حاج زينالعابدين شيروانى را نمىتوان يک کتاب علمى خاص ناميد زيرا بهقدرى مطلب متفرقه از تاريخى و روايات در آن انباشته شده که حال 'جُنگْ' را پيدا کرده است، اين کتاب که در تاريخ ۱۲۴۷ تحرير شده، مؤلف آن شيعه و از دراويش نعمةاللهى بوده و در ايران و مصر و شام و عثمانى و هند و يمن و حجاز و افغانستان و بدخشان و ترکستان و غيره سفر کرده و کتابى بسيار نفيس بهوجود آورده است و در ضمن قسمتى از شرح حال علما و عرفا و حکما و شعرا و فضلا نگاشته و از ملل و نحل هم مباحثى دارد و در جغرافيا نيز بحثى کرده است و مکرر به طبع رسيده است.
|
|
از جمله کتب تذکره 'تذکرهٔ خيراتٌ حِسان' تأليف محمدحسنخان اعتمادالسلطنه است که نامش و ذکر بعضى از تأليفات وى گذشت، ديگر مجمعالفصحاء تأليف 'رضا قليخان هدايت' که ذکر او گذشت در دو مجلد است که از کتب عهد ناصرى و از مهمترين تذکرهها و کتب رجال شعر فارسى است، و رياضالعارفين تأليف همو نيز از کتب رجال است که مختص به عرف و شعراى صوفى مسلک تأليف شده و اين هر دو در تهران با کمال نفاست به طبع رسيده است.
|
|
|
گنج دانش از کتب بسيار نفيس فارسى است، که محمدتقىخان حکيم در سال ۱۳۰۵ به شکل تذکرهٔ کاملى از اسامى اماکن و بلاد ايران و حوادث تاريخى و رجال مشهور و يادداشتهاى بسيار مفيد در ۵۷۴ صفحهٔ تأليف کرده است، اين تا جائى که به نظر حقير رسيده نخستين کتابى است که مأخذ و منابع کتاب که طرف رجوع مؤلف بوده از فرنگى و غيره با فهرست جامع در آن نام برده شده است.
|
|
|
در عهد ناصرى رسم بود که در پايان هر کتابى از کتب اعتمادالسطنه اوراقى بهنام 'سالنامه' چاپ مىشد و در آن اوراق، تشکيلات و سازمانهاى کشورى و رجال مملکت به جزئيات مندرج بوده است، و کتاب 'المآثر و الآثار' تأليف اعتمادالسلطنه خلاصهاى از قسمتى از آن سالنامهها است.
|
|
|
مىگويند در محافل پادشاهان اشکانى نمايشهائى که آن را 'تياتر' گويند داده مىشده است، نمىدانيم پادشاهان ساسانى از مجالس بزم موسيقى به ديدن نمايش مىپرداختهاند يا نه؟
|
|
پادشاهان اسلامى و ملل اسلام در اين شيوه رغبتى نداشتهاند، مگر در قرون اخير به تقليد فرنگيان در تعزيهدارى حسينبن على (ع) نمايشهائى منظوم راه انداختند و بسيار ترقى کرد و قابل آن بود که رفته رفته آن را ترقى دهيم تا سواى تعزيه مورد استفادههاى ديگران نيز قرار گيرد ـ ولى از مشروطه به بعد اين صفت ملى از ميان رفته است.
|