با توجه عظيمى که در اين دوره به تأليف کتب به زبان پارسى شده بود، باز هم عدد مؤلفان پارسىنژاد به زبان عربى و شعر و نثر آن، زياد است. بسيارى از کسانى که تاکنون نام آنان را در عداد علما و نويسندگان ذکر کردهايم، داراى آثار متعدد به زبان عربى بودهاند، و بسى ديگر از بزرگان دانشمندان در اين دوره وجود داشتهاند که تأليفات آنان به تازى مشهور و در شمار آثار معتبر ادب عربى است و شمارش آن همه نويسنده و شاعر را کتابى خاص مىبايد.
|
|
در فصول مقدم، علىالخصوص آنجا که سخن از علوم مختلف مىرفت، بسيارى از اين نويسندگان و مؤلفان را ذکر کرده و دربارهٔ بعضى از آنان نيز به تفصيل سخن گفتهايم و ديگر اعادهٔ ذکر آنان را لازم نمىدانيم. برخى ديگر از بلغاى پارسىزبان هم مانند غزالى و رشيدالدين وطواط از نويسندگان بزرگ عربى محسوب مىشوند.
|
|
|
|
ابوالقاسم علىبن حسنبن ابىالطيب از شاعران و نويسندگان بزرگ پارسىگوى و تازىگوى ايران در قرن پنجم است. وى نخست شاگرد شيخ ابى محمد جوينى والد امامالحرمين جوينى بود و با تبحر در علم دين بهزودى از آن منصرف شد و به علوم ادبى پرداخت و در شعر و کتابت عربى و پارسى شهرت حاصل کرد. عوفى مىگويد که باخرزى در جوانى کاتب سلطان رکنالدين طغرل سلجوقى بود ليکن انزوا اختيار کرد و دست از کار بکشيد و 'روز و شب با حريفان اهل و ظريفان به افضل به معاقرت عقار و معاشقت دلدار مشغول شد...' و قتل او هم در يکى از همين مجالس انس بر دست ترکى به سال ۴۶۷ هـ (بهقول ابنخلکان) يا ۴۶۸ (بهقول عوفي) اتفاق افتاد.
|
|
ديوان عربى باخرزى هم از روزگاران قديم شهرت بسيار يافت. اثر مشهور او کتاب معتبر و معروف دميةالقصر و عصرةاهلالعصر است که از جملهٔ مشهورترين کتب در ذکر احوال و آثار ادباى تازىگوى است و بهمنزلهٔ ذيلى است بر يتيمةالدهر ثعالبى و همين کتاب است که علىبن زيد البيهقى کتاب و شاحالدمية را بهعنوان ذيل آن تأليف کرد. عوفى مجموعهاى از رباعيات پارسى او را بهنام 'طربنامه' ذکر کرده و چند رباعى از آن در لبابالالباب آورده است. از آنها است:
|
|
پيرامن روز قيرگون شب دارد |
|
زير دو شکر سى و دو کوکب دارد |
بر سرخگل از غاليه عقرب دارد |
|
و از نوش دو ترياک مجرب دارد |
|
|
بر گردن خويش بستهاى عقد گهر |
|
واز گوش بىآويختهاى حلقهٔ زر |
گوئى غم عشق جلوه کرد اى دلبر |
|
ز اشک و رخ من به گردن و گوش تو بر |
|
|
|
ابوزکريا يحيىبن علىبن محمد تبريزى معروف به خطيب از جملهٔ بزرگان علماى ادب و از ائمهٔ لغت در قرن پنجم هجرى است. وى شاگرد ابىالعلاء معرى و ابوالقاسم الرقى و ابومحمد دهّان لعوي، و استاد ابوبکر احمدبن على صاحب تاريخ بغداد و ابومنصور جواليقى و جز آنان بوده است. مهمترين اثر او شرح حماسهٔ ابىتمام طائى و شرح ديوان متنبى و شرح ديوان ابىالعلاء معرى موسوم به سقطالزند و شرح معلقات سبع است، و علاوه بر اينها کتب ديگر نيز در نحو و علوم ديگر ادبى تأليف کرده، و اشعارى هم بهعربى سروده است. ولادتش بهسال ۴۲۱ هـ و وفاتش به سال ۵۰۲ هـ اتفاق افتاده است.
|
|
|
فخرالکتاب المنشى الاستاذ ابواسمعيل حسينبن علىبن محمد اصفهانى مشهور به طغرائى از استادان بزرگ شعر و ادب عربى بوده و در نظم و نثر اين زبان بر اهل زمان برترى داشته است. وى وزير مسعودبن محمدبن ملکشاه از سلاجقهٔ عراق بود. در جنگى که ميان آن سلطان و برادرش سلطان محمودبن محمد نزديک همدان رخ داده بود مسعود شکست يافت و اولين کسى از رجال دستگاه او که بهدست عمال محمود افتاد طغرائى بود و او را به تهمت الحاد به قتل آوردند. تاريخ قتل او را سال ۵۱۵ و ۵۱۳ و ۵۱۴ و ۵۱۸ نوشتهاند. اشعار طغرائى خاصه 'لاميةالعجم' او مشهور است که بدين بيت آغاز مىشود:
|
|
اصالة الرأى صانتنى عنالخطل |
|
وحلية الفضل زانتنى لدى العطل |
|
|
|
از کبار نويسندگان و مؤلفان قرن ششم و از مشاهير وزراء سلاجقه است. ولادت او بهسال ۴۵۹ هـ در کاشان اتفاق افتاد و در سال ۵۱۷ هـ به وزارت محمود بن محمدبن ملکشاه رسيد و با او به بغداد رفت و در آنجا سکونت اختيار کرد و بعد از چندى در آخر سال ۵۲۶ وزارت المسترشد عباسى يافت و به سال ۵۲۸ هـ از اين مقام معزول شد و همچنان در بغداد بماند تا در سال ۵۳۲ بهدرود حيات گفت. وى روزگار خود را بيشتر در آميزش با علما و ادبا مىگذراند و کتابخانهاى در کاشان ترتيب داده بود که تا سال ۶۷۴ باقى بود. ابومحمد قاسمبن على حريرى بصرى کتاب مقامات خود را بهنام و به تشويق و تحريض همين وزير نوشته است. انوشروان کتابى در تاريخ سلاجقه دارد که به طبع رسيده است.
|
|
از جملهٔ تواريخ ديگر آل سلجوق که چندى بعد از کتاب انوشروان بن خالد تأليف شده و از منشآت مصنوع و مزين عربىاست، کتاب تاريخ دولة آل سلجوق تأليف امام عمادالدين محمدبن محمدبن حامدالاصفهانى است که خود اختصارى است از تاريخ الفتح بنعلى بنمحمد البندارى الاصفهانى صاحب ترجمهٔ عربى شاهنامه. کتاب تاريخ دولة آل سلجوق به سال ۶۲۰ هـ تلخيص و تأليف شده است.
|
|
|
ابوالمظفر محمدبن ابىالعباس احمدبن محمدالابيوردى شاعر مشهور و اديب بزرگ تازىگوى قرن ششم هجرى است که اصلاً از اولاد معاويةالاصغر از اعقاب ابىسفيان بوده و بههمين سبب به 'المعاوي' نيز شهرت داشته و سمعانى نام او را ذيل عنوان المعاوى در الانساب آورده است. وى علاوه بر اشعار مشهور و رائج خود کتابى در تاريخ ابيورد و مصنفاتى در لغت و ادب داشته است. وفاتش در سال ۵۵۷ هـ در اصفهان اتفاق افتاد.
|