پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

برخیز که می‌رود زمستان


برخیز که می‌رود زمستان    بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه    منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار    زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز    در باغچه می‌کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق    در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند    در زیر گلیم و عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز    و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار    بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست    آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست    بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه می‌رسد دست    سهلست جفای بوستانبان


همچنین مشاهده کنید