|
|
|
کرمهاى شيستوزوما از دستهٔ ترماتودهائى بوده که داراى پيشينه تاريخى مىباشند. اين کرمها عامل بيمارى شيستوزوميازيس يا بيلارزيوز در انسان است که ازجمله بيمارىهاى مهم دنيا مىباشد. چهارگونه شيستوزوما در انسان بيمارى ايجاد مىکند که عبارتند از: هماتوبيوم (Hematobium)، مانسونى (Mansoni)، ژاپونيکوم (Japonicum) و انترکالاتوم (Entercalatum). گونهٔ اول، عامل شيستوزومياز مثانه و سه گونهٔ ديگر عامل شيستوزومياز گوارشى است. آلودگى در کشور ما منحصر به شيستوزوما هماتوبيوم است.
|
|
- شيستوزوما هماتوبيوم:
|
شيستوزوما هماتوبيوم کرمى است که نر و ماده از هم جدا هستند. نرها ۱۰ تا ۱۵ ميلىمتر طول دارند و داراى برجستگى تکمهمانند هستند. در اين کرم بيضهها از سه تا پنج لوب تشکيل شده است. ماده بزرگتر از نر بوده و درازاى آن به بيست ميلىمتر مىرسد و تخمدان در نيمه تحتانى بدن قراردارد. تخم کرم، بيضي، داراى خار انتهائى و اندازه آن بين ۱۱۲ تا ۱۷۰ ميکرون است که از راه ادرار دفع و همراه ادرار وارد آب مىشود. در مدت کوتاهى به جنينى بهنام ميراسيديوم تبديل و آزاد مىشود. سپس وارد بدن حلزون ميزبان واسط که از جنس بولينوس است مىشود. گونهٔ ميزبان، در کشور ما بولينوس ترانکاتوس (Bulinus trancatus) مىباشد. در بدن اين بىمهره مراحل اسپيروسيست ۱ و ۲ را طىکرده، بصورت سرکرى با دم دوشاخه (فورکوسرکر) از بدن حلزون آزاد و وارد آب مىشود. انسان وقتى با آب آلوده به سرکر تماس پيدا کرد، لارو وارد پوست شده، طى سه روز به ريه مىرسد و از آنجا وارد کبد شده، در مدت سه ماه به کرم بالغ تبديل مىشود. کرم ماده پس از بارور شدن در کبد بهسوى رگهاى اطراف مثانه روان مىشود و تخمگذارى مىکند. اين کرم - همانطور که پيش از اين نيز اشاره شد - عامل شيستوزومياز مثانه است.
|
|
- مراحل سهگانه بيمارى:
|
۱. مرحله حمله:
|
با ورود سرکر به پوست شروع شده، با مهاجرت به ريه و بعد کبد پايان مىيابد. به لارو کرم در زمان مهاجرت، شيستوزومولا گفته مىشود. ورود سرکر در پوست بصورت درماتيت پوستى خفيف تظاهر مىکند. شيستوزومول سپس به ريه رفته، با خونريزى و التهاب مختصر بافتى همراه مىشود. در کبد بدون علايم خاص و بندرت با ارتشاح بافت کبد همراه مىباشد. در مجموع اين مرحله را دورهٔ نهفتگى (کمون) بيمارى مىنامند.
|
|
۲. مرحله استقرار کرم و ايجاد عفونت:
|
اين مرحله با اولين تخمگذارى در کبد و سپس عضو اصلى شروع مىشود. از عوارض مهم کرم، کمخونى و سپس ضايعههاى بافتى است که براثر تخمگذارى و شروع آسيبهاى گرانولوماتوز عارض مىشود.
|
|
۳. مرحله مزمن:
|
بهعلت حضور کرم و تخم هر دو در اعضاء، باعث آسيبهاى پاتولوژيک و ضايعههاى گرانولوماتوز و فيبروز مىشود. علايم بالينى بصورت بزرگى کبد و طحال، کمخونى آشکار، درد ناحيه زير شکم و مثانه و اشکال در دفع ادرار بروز مىکند. امکان مهاجرت تخم کرم به ساير اعضاء مانند دستگاه تناسلى و رودهها وجود دارد. از عوارض ديگر شيستوزوما ضايعههاى پوستى است که بهعلت ورود سرکر شيستوزوماى حيوانى - بخصوص پرندگان - در پوست بوجود مىآيد. نوع ديگر به نام درماتيت سرکرى معروف است که عامل ايجاد شيستوزوماى گاوميش است و اورينتوبيلارز يا ترکستانيکوم نام دارد و از شمال کشور و سواحل درياى خزر گزارش گرديده است.
|
|
- اپيدميولوژى شيستوزوما هماتوبيوم در دنيا و ايران:
|
انسان تنها ميزبان شيستوزوما هماتوبيوم است. آلودگى از راه پوست و تماس با آبهاى آلوده به سرکر صورت مىگيرد. بيمارى در کشورهاى آفريقائى و بعضى از کشورهاى آسيائى مانند ايران، عراق، سوريه، لبنان، عربستان سعودي، جنوب پرتغال، يونان و در بمبئى هندوستان انتشار دارد. ميزان آلودگى در بعضى از کشورها، مانند مصر تا ۹۵% گزارش شده است. در ايجاد آلودگى به اين کرم عوامل مختلفى دخالت دارند، از قبيل وجود حلزون ميزبان واسط، کشاورزى و آبيارى و شرايط اقليمى و غيره. اين عارضه يک بيمارى شغلى است که بيشتر در کشاورزان شيوع دارد. سنين آلودگى بين ۱۰ تا ۲۰ و حداکثر ۳ تا ۱۵ سالگى است. انتقال بهطور معمول در فصل گرم صورت مىگيرد. با توجه به اقدامهاى صحيح پيشگيرى و کنترل در ۵۰ سال اخير در چارچوب طرح سازمان جهانى بهداشت در کشور توسط انستيتو تحقيقات بهداشتى و دانشکده بهداشت دانشگاه تهران و مرکز مبارزه با بيمارىهاى واگير، آلودگى به اين کرم رفتهرفته کاهش پيدا کرد بهطورى که در چند سال اخير هيچ مورد از آلودگى جديد گزارش نگرديده است. مراتب کنتزل قطعى بيمارى به سازمان جهانى بهداشت گزارش شده است تا مورد تأئيد قرار گيرد.
|
|
- پيشگيرى و کنترل:
|
با توجه به زيستشناختى انگل و چرخه آن در طبيعت اولين اقدام براى پيشگيري، مبارزه با ميزبان واسط، يعنى حلزون مىباشد. از روش شيميايى و بکاربردن حلزونکشهايى مثل فرسکان
5ppm، پنتاکلروفنيل 10ppm و باير 1ppm73 عليه ميزبان واسط استفاده مىشود. بهسازى محيط و ايجاد تسهيلهاى بهداشتي، مانند آب سالم و توالت بهداشتى و آموزش بهداشت و درنهايت درمان با داروى مناسب
همراه با هم، مىتواند در پيشگيرى نتيجهٔ بهترى داشته باشد. نتيجه اين اقدامها منجر به کنترل انگل در مناطق آلوده در کشور شده است.
|
|
|
اين کرم از دستهٔ ترماتودها است. ميزبان اين کرم حيوانهاى علفخوار نشخوارکننده مانند بُز، گوسفند، گاو، شتر، گاوميش، آهو، خرگوش و ... مىباشند. اين ترماتود از دستهٔ فلوکهاى کبدى است و کرم بالغ در مجارى صفراوى بسر مىبرد. اين جنس شامل دوگونه هپاتيکا و ژايگانتيکا است. انسان بهطور تصادفى گرفتار اين کرم مىشود.
|
|
کرم بالغ فاسيولا هپاتيکا کرمى پهن، برگىشکل و هرمافروديت است که درازى آن ۳۰ و پهنا ۵ تا ۱۰ ميليمتر است و رأس آن مخروطىشکل مىباشد. گونهٔ ژايگانتيکا بزرگتر و تا ۷۰ ميلىمتر مىرسد. کرمها تخمگذار و اندازه تخم کرم ۱۲۰ تا ۱۵۰ ميکرون و داراى دريچه بوده، به رنگ زرد متقارن است.
|
|
تخم کرم ازطريق مجراى صفراوى ميزبان نهائى وارد روده شده، با مدفوع خارج مىشود.
وقتى تخمها در آب قرار گيرند، ميراسيديوم آزاد و به درون بدن حلزون ميزبان واسط که ليمنه ناميده مىشود، نفوذ مىکند.
در نهايت سرکر، در بدن حلزون تشکيل و آزاد مىشود، در محيط خارج بصورت متاسرکر (سرکر درونپوشش) در مىآيد و روى گياههاى حاشيه مسير آبهاى جارى قرار مىگيرد.
ميزبان نهائى با مصرف گياهان آلوده به متاسرکر، عامل آلودهکننده را مىخورد.
متاسرکر در روده آزاد مىشود.
سپس بهطور فعال به محوطه عمومى شکم رفته، از راه کپسول گليسون وارد کبد و مجارى صفراوى مىشود و طى ۲ تا ۳ ماه به کرم بالغ تبديل شده، تخمگذارى مىکند.
بيمارى ناشى از اين کرم را فاسيولوز مىنامند.
علايم بالينى بصورت درد ناحيه زير جناغ سينه و سنگينى شکم، ترشى و نفخ روده، سرفههاى شبانه و بالارفتن ائوزينوفيل خون و ايجاد دانههاى جلدى و بندرت کمخونى بروز مىکند.
|
|
کرمهاى جوان به داخل بافت پارانشيم کبد مىرود و باعث افزايش فعاليت سنتز پرولين در کبد مىگردد. در آلودگى شديد و مراحل پيشرفته بيمارى امکان فيبروز بافت کبد وجود دارد. در بعضى موارد در سطح کبد، بهعلت وجود کرم امکان دارد آبسه تشکيل شود. تخمهاى کرم در قسمتهاى مختلف بافت کبد بهچشم مىخورند. اين کرمها در مرحلهاى که وارد بافت مىشوند ممکن است خونخوارى کنند. با توجه به نشانهها و پيشينه بيمار، لازم است که آزمايش اختصاصى صورت گيرد. در اين روش با کشيدن (درناژ) مايع دوازدهه، تخم در زير ميکروسکوپ تشخيص داده مىشود. چنانچه اين روش امکانپذير نباشد، بايد با آزمايش مدفوع در سه نوبت و سه روز متوالى با استفاده از روش مستقيم و فرمالين اتر اقدام نمائيم. در پارهاى از موارد از روشهاى سرمشناختى استفاده مىشود. تا چند سال پيش درمان اين کرم، بسيار مشکل بود، ولى در حال حاضر با بهرهگيرى از داروهاى تريکلابمدازول (Triclabemdazole) انسانى يا حيوانى بهمقدار ۱۰ ميلىگرم به ازاء هر کيلوگرم وزن بدن در يک نوبت و درموارد شديد بيماري، تکرار آن بهفاصلهٔ ۲۴ ساعت بعد، بهآسانى درمان مىشود؛ بهطورى که در همهگيرى وسيع بيمارى در شمال ايران و اولين همهگيرى آن در کرمانشاه بهوفور مصرف شده و تأثير سريع و قاطعى را نشان داده است.
|
|
- اپيدميولوژى بيمارى فاسيولوز در دنيا و ايران:
|
آلودگى به اين کرم براثر مصرف سبزىها، سالاد و آب آلوده عارض مىشود. اين آلودگى در بيشتر نقاط و بخصوص در کشورهائى که به کار پرورش دامهاى اهلى اشتغال دارند، شايع است. ميزبان اصلى کرم؛ گاو، گوسفند، بز، خوک، خرگوش و آهو مىباشند.
|
|
آلودگى به اين انگل در نقاط مختلف کشور در حيوانهاى علفخوار گزارش شده است. نسبت آلودگى در مناطق شمال و غرب بيشتر از ساير نقاط است. شدت آلودگى در دامها بهترتيب در گوسفند، بز گاو و گاوميش مىباشد. حلزون ميزبان واسط در کشور انواع ليمنه و گونههاى ژدروزيانا، ترانکاتولا، پرگرا، اوريکولاريا و استاگناليس مىباشد.
|
|
در طى سالهاى ۶۸-۱۳۶۷ اپيدمى قابلتوجهى از فاسيوليازيس در کشور و در شهرهاى انزلي، رشت، لاهيجان از استان گيلان و در جمعيتى بين ۲۰۰۰ تا ۱۰،۰۰۰ نفر اتفاق افتاد که پس از پىگيرى لازم ازطرف دانشکده بهداشت دانشگاه تهران و انستيتو پاستور و دانشگاه علوم پزشکى گيلان بيمارى مهار گرديده و آلودگى کاهش پيدا کرد. درضمن اولين همهگيرى انسانى فاسيوليازيس، در غرب کشور، در سال ۱۳۷۸ در استان کرمانشاه بهوقوع پيوست که با همکارى دانشگاه علوم پزشکى کرمانشاه، انستيتو پاستور و دانشکده بهداشت دانشگاه تهران و اداره کل پيشگيرى و مبارزه با بيمارىها کنترل گرديد.
|
|
- پيشگيرى و کنترل:
|
درزمينه پيشگيرى و کنترل کرم، با توجه به راه انتقال، اقدامهاى زير الزامى است:
|
|
- مبارزه با ميزبان واسط حلزون، با حلزونکشهاى مناسب
|
- آموزش بهداشت و آشنا نمودن ساکنان مناطق به نحوه آلودگى
|
- رعايت کردن اصول بهداشتى در مصرف سبزىهاى تازه و آب آشاميدنى
|
|
| ديکروسليوم دندريتيکوم (Dicrocoelium dendriticum)
|
|
اين انگل نيز از دسته ترماتودهاى کبدى بوده، از بسيارى جهتها شبيه فاسيولا است. ميزبانهاى واسط اين کرم، حلزونهاى خشکزى هستند. ميزبان قطعى و اصلى اين کرم نيز علفخواران مىباشند. کرم بالغ ۱۵ ميلىمتر درازا و ۵ ميلىمتر پهنا دارد و کناره بدن دندانههائى دارد. شکل آن شبيه سرنيزه با پيکان است. تخم کرم بهاندازه ۳۰ تا ۴۰ ميکرون و دريچهدار است.
|
|
تخمهاى حاوى ميراسيديوم در خشکى توسط حلزونهاى خشکزى از جنس زيرينا، هليسلا و ... خورده مىشود و پس از طى مراحل اسپوروسيت يک و دو به اجسامى به نام ژرمبال که داراى پوشش
ژلهاى مىباشند، تبديل مىشود و از حلزون خارج شده، در محيط بيرون توسط مورچهاى به نام فورميکافوسکا (Formica Fusca) خورده مىشود و در بدن مورچه به متاسرکر تبديل مىگردد. ميزبان نهائى پس
از خوردن مورچهٔ آلوده به متاسرکر آلودهشده، سرکر از روده عبور کرده، به کبد مىرود. بيمارىزائي، تشخيص، درمان، پيشگيرى و کنترل اين کرم، شبيه فاسيولا مىباشد.
|