|
|
ازدواج پديدهاى دقيقاً اجتماعى است. از اين رو است که سريعاً صبغهاى اجتماعى مىيابد. يعنى به رنگ جامعهاى که در آن جاى دارد. اين ويژگى موجب مىشود که در هر جامعه صُوَر و انواعى خاص يابد.
|
|
|
اين نوع ازدواج که در آن فرديّت و فردگرائى به اوج خود مىرسد و بهنوعى گسست پديدهٔ زوجيٌت از جامعه را مىرساند، با ازدواج عُرفى نزديک است و درست در مقابل ازدواج تنظيم شده قرار مىگيرد. چنين ازدواجى بهدليل همين فردگرائى افراطى (Rugged Individualism) و آشکار امکان تداوم ندارد.
|
|
چنين بهنظر مىرسد که ازدواج، بهعنوان مهمترين اقدام فرد در حيات او، نمىتواند دور از نظارت جامعه تحقق پذيرد و نيز هرگاه چنين شود، استمرار آن با شکست مواجه مىشود.
|
|
ازدواج خصوصي، بهنوعى انزواءِ اجتماعى را مىرساند. در غربت پديد مىآيد و احتمالاً در غربت هم حيات مىگذارند از اين رو است که هرگز مطلوب نمىنمايد.
|
|
|
ازدواج آزمايشى بهنوعى ازدواج مشروط يا تأخيرى است که در دو معناى متفاوت بهکار مىرود:
|
|
در يک معنا ازدواج آزمايشي، آن نوع ازدواجى را مىرساند که شرط قطعى شدن آن تولد فرزند است. اين نوع زوجيٌت مشروط در جوامع ابتدائى ديده شده است.
|
|
در معناى ديگر، ازدواج آزمايشى در جامعهٔ صنعتى مطرح مىشود و منظور از آن ازدواجى است غير قطعى و صرفاً بهمنظور ارائه فرصت لازم به طرفين زناشوئى جهت اخذ تصميم قطعى پس از شناخت متقابل.
|
|
ازدواج آزمايشى در معناى دوم بسيار مورد توجه است؛ زيرا از جانب محققان جديد (نظير خانم مارگريت ميد) مطرح شده است و پيروان اين عقيده بر آن هستند که ازدواج و بهطور کلى گزينش همسر را در آينده تابع آن سازند.
|
|
عليرغم فلسفهٔ فريبنده و قابل پذيرش چنين انديشمنداني، ازدواج آزمايشى مسائلى بزرگ براى جامعه و فرد بهبار مىآورد که اهم آنها چنين هستند:
|
|
- تولد يک يا چند فرزند که بعد از مدتى يکى از طرفين يا هر دو تصميم به قطع قرار آزمايشى گرفتند، فرزند يا فرزندان بهبار آمده وضع نامشخصى خواهند داشت.
|
|
- براى هر انسان، مخصوصاً زن، سالهاى خاصى موعد گزينش همسر بهشمار مىآيد. چنانچه اين سالها سپرى شوند، چه بسا شخص دچار 'تجرد قطعي' (Celibacy) گردد.
|
|
- چنانچه افرادى بخواهند از اين رسم در راه ارضاءِ هوسهاى خود سود جويند، با ظاهرى فريبا و جامعهپسند، مىتوانند چندينبار ازدواج آزمايشى نمايند و بهدليل 'عدم تفاهم' قرار را بگسلند.
|
|
بهنظر مىرسد ازدواج آزمايشى بهرغم فلسفهٔ مردمپسندِ آن هرگز قابل پياده شدن در واقعيت نباشد.
|
|
|
ازدواج دوستانه، هم به ازدواج آزمايشى و هم به ازدواج خصوصى شباهت دارد. از اين رو از دو جهت مورد انتقاد قرار مىگيرد.
|
|
مراسم معتدل زوجيٌت موجبات تداوم سُنن اجتماعى را فراهم مىسازند. از اين رو همچون ذخيرهٔ ميراث اجتماعى به حساب مىآيند.
|
|
برگزارى مراسم ازدواج به وحدت و هويت جمع مدد مىرساند.
|
|
هر يک از مراسم و در درون هر رسم اجتماعي، هر عنصر، همچون نمادى است نشاندهندهٔ مسائل و شادىهاى يک قوم؛ بازمانده از نياکان جامعه و از اين ديدگاه ضامن پيوند نسلها با يکديگر در همهٔ بُرهِههاى تاريخ.
|
|
|
ازدواج با ارواح حکايت از رسمى خاص دارد که براساس آن زن بيوه و فاقد فرزند با برادر يا يکى از خويشان شوهر خود که فوت شده و از خود فرزندى بر جاى نگذارده است، ازدواج مىنمايد.
|
|
اين رسم و رسومى از اين قبيل، خاصٌ جوامعى هستند که در نيروى انسانى اتکاءِ محض دارند. فرد يا خانواده فاقد فرزند مطرود تلقى مىشوند و انسانها بههر ترتيب خود را نيازمند به درآوردن فرزند مىدانند.
|