جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
کلود شابرُل
کلود شابرُل (متولد ۱۹۳۰)، پس از شکست تجاری فیلم زنان خوب در ۱۹۶۰، با فیلم ماده غزالها (۱۹۶۸) به اوج خلاقیت خود بازگشت. همکاری درازمدت او با فیلمبردارش، ژان رَبیه (متولد ۱۹۲۷)، دستیار پیشین هانری دِکا در آثار پیشین شابرُل، با همین فیلم آغاز شد. او نیز مانند رنه معتقد است فیلمسازی یک عرصهٔ جمعی است و از فیلم ماده غزالها به بعد تیمی را تشکیل داد و همواره با آنها کار کرد. این تیم علاوه بر ربیه، فیلمنامهنویس مشترکش پُل ژِگُف، طراحش لیتایه، تدوینگرش ژاک گایار و بازیگر اصلی [و همسرش] استفان اُدران را نیز دربر میگیرد. | |
| |
شابُرل با فیلم همسر بیوفا (۱۹۶۸) تسلط مطلقی بر ابزار بیان خود پیدا کرد. این فیلم که عوارض زناکاری در میان خانوادههای بورژوای فرانسه را بررسی میکند از نظر تکنیکی دِینِ فراوانی از هیچکاک بر گردن دارد. خودِ او نیز مانند تروفو (با همکاری اریک رومِر) کتابی دربارهٔ هیچکاک نوشت؛ در واقع شابرل از لحاظ سبک بیش از هر کارگردان موج نوی دیگر تحتتأثیر هیچاک بود، چنانکه منتقدی مجموعهٔ آثار او را تجلیل گستردهای از هیچکاک برآورد کرده است. با این حال در فیلمهای شابرُل هنوز میتوان درونمایههائی را یافت که متعلق به خود او است - تأثیر جنایت ناشی از شهوت بر شبکهای کوچک اما خصوصی از روابط انسانی، از آنگونه که در میان خانوادههای طبقهٔ متوسط اتفاق میافتد؛ و مثلث عشقی یا حتی روابط نامشروع در میان جمعی کوچک، که با دقتی کلینیکی پیچیدگیهای روانی اینگونه روابط را کالبدشکافی میکند. با این حال در آثار پختهتر او این جدائیِ کنایهآمیز از دستمایههای اولیهاش هرگز با بیتفاوتی و سردی همراه نیست و حداکثر احساسی عاطفی اما به دور از احساساتیگری را در بیننده برمیانگیزد. لذا از این جهت میتوان گفت که او بیش از آن به هیچکاک شبیه باشد، به واسطهٔ گرایش به سینمائی وابسته به داستانی جبری و تقدیرگرایانه، به فرینس لانگ (ام، ۱۹۳۱؛ خشم، ۱۹۳۶؛ گرمای بزرگ، ۱۹۵۳) شباهت دارد. | |
فیلم حیوان باید بمیرد (نام انگلیسی قاتل، ۱۹۶۹) یک تراژدی انتقامجویانهٔ کتابی است که در آن مردی رانندهٔ اتومبیلی را که پسر کوچک او را زیر گرفته و فرار کرده تعقیب میکند و با بیرحمی میکُشد، اما در جریان این تعقیب و گریزها به پسر راننده علاقهمند میشود. در فیلم قصاب (۱۹۶۹) نیز خشونت و جانورخوئی نهفته در پس ظاهرِ زندگی روزمره را مورد توجه قرار میدهد. یکی از منتقدان فیلم قصاب را بهعنوان بهترین فیلم فرانسوی پس از اشغال تجلیل کرده و آن را یکی از دو سه فیلم برتر بلافاصله پس از موج نو شناخته است. این فیلم با ایجازی کمنظیر در روایت و سبکِ خالصِ سینمائی خود اساساً فیلمی عاشقانه است که در دهکدهٔ کوچکی در فرانسه میگذرد و در آن یکی از عشاق بیماری جنسی است که زنان را به قتل میرساند و اجسادشان را تکهپاره میکند. با این حال همین 'قصاب' در سراسر فیلم کاراکتری دوستداشتنی است. مطالعهٔ روانشناسانه و سرشار از عاطفهٔ معلمهٔ جوان، که با وجود آگاهی از گناهان معشوق به او مهر میورزد، نقطهٔ عطف مهمی در سینمای معاصر فرانسه بهشمار میرود. | |
شابرُل پس از قصاب در دههٔ ۱۹۷۰ تقریباً سالی یک فیلم ساخت: جدائی (۱۹۷۰)؛ درست پیش از تاریکی (۱۹۷۱)؛ ده روز شگفتانگیز (۱۹۷۲)؛ عروسهای سرخ (نام انگلیسی عروس خون، ۱۹۷۳)؛ نادا (نام انگلیسی، دستهٔ نادا، ۱۹۷۴)؛ جشن لذت (۱۹۷۴)؛ آدمهای معصوم در دستهائی آلوده (نام انگلیسی، دستهای آلوده، ۱۹۷۴)؛ شعبدهبازان؛ دیوانگی بورژوائی (هر دو در ۱۹۷۵)؛ آلیس با آخرین فرار؛ خویشان نَسَبی (هر دو در ۱۹۷۷)؛ و فیلم ویولت نوزیه (نام انگلیسی ویولت، ۱۹۷۸)، فیلمی رعبآور از پدرکشی براساس یک داستان واقعی از دختری هجده ساله در سال ۱۹۳۳ والدین خود را مسموم کرد، و غیره. | |
شابرُل نیز مانند تروفو، گدار و رنه از چهرههای شاخص سینمای معاصر فرانسه است، هر چند آثار دههٔ ۱۹۸۰ او یکدست نیستند. مثلاً فیلم اسب مغرور (۱۹۸۰) او در ارائهٔ زندگی روستائی فرانسه در پیش از جنگ فیلم موفقی بود، اما فیلم اشباح کلاهفروش (۱۹۸۲) روایت سستی است از رمان ژرژ سیمُنون. فیلم ون دیگران (۱۹۸۴)، اقتباسی از سیمون دویوار، که در پاریس اشغال شده میگذرد، مورد استقبال قرار گرفت اما دو فیلم نوار او - جوجه با سرکه (۱۹۸۵) و به دنبال آن بازرس لاواردَن (۱۹۸۶) - توجهی جلب نکردند. هر چند در سال ۱۹۸۷ بار دیگر با تریلرهای روانکاوانهای چون صورتکها و آوای جغد از هر جهت به شکلگرائی متمایل شد، و فیلم یک موضوع زنانه (۱۹۸۸) او به واسطهٔ برخوردی جدی با آخرین زنی که در فرانسه محکوم به مرگ میشود، شهرت جهانی بهدست آورد - یک زن خانهدارِ محلی که عمل سقط جنین انجام میداد در سال ۱۹۳۴ توسط دولت ویشی محاکمه میشود و به زیر گیوتین میرود. آخرین فیلمهای شابرُل عبارتند از: دکتر م. (یا کلوپ اعدام، ۱۹۹۰)، در واقع اقتباسی معاصر از سلسله فیلمهای 'دکتر مابوزه' فریتس لانگ است که از رمان نُربِرت ژاک گرفته شده؛ مادام بواری (۱۹۹۱)، اقتباسی تقدیرآمیز از رمان کلاسیک گوستاو فلوبر، که ایزابل هوپر در آن نقش اصلی را ایفاء میکند؛ و فیلم دوزخ (۱۹۹۳)، اقتباس از فیلمنامهٔ ساختهنشدهٔ هانری - ژرژ کلوزو بازگشتی است به تریلرهای هیچکاکی و عقدههای جنسی. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست