جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
لوئیمال
لوئیمال (۱۹۳۲-۱۹۹۵) دستیار پیشین برِسُن و ژاک - ایو کوستو، سازندهٔ سرشناس فیلمهای زیر آب، دو سال پیش از گدار و تروفو دست به کارگردانی فیلم زد و تریلر تعلیقدار آسانسور قتلگاه (یا عقلباخته، ۱۹۵۷) را ساخت، و یک سال پس از آن با فیلم عشاق (۱۹۵۸) به شهرت جهانی دست یافت. عشاق فیلمی است تغزلی دربارهٔ رابطهای کوتاه و عاشقانه میان دانشجوئی جوان و زنی سرشناس که به خاطر او شوهرش را ترک میکند. فیلم بعدی او زازی در مترو (۱۹۶۰) اقتباسی فردگرایانه از رمان ریمون کِنو، داستان دختر ده سالهٔ پردردسری است که برای دیدن عمویش به پاریس آمده و پا به هر جا میگذارد فاجعه میآفریند. فیلم از نظر تکنیکی کوشش شجاعانهای است در ترجمهٔ بصریِ رمان نئو - حویسیِ کونو از طریق نماهای تمهیددار، انطباق تصاویر بر هم، فیلمبرداری با سرعتهای متفاوت، تدوین پرشدار، و اشارات متعدد به کتابها و فیلمهای دیگر. | ||
اما فیلم آتشدرون (نام انگلیسی نور کاذب، ۱۹۶۳)، که مال از رمان دریو لارُشِل اقتباس کرده و از یکی از قطعات پیانوی اریک ساتی استفاده کرده، شاهکار او در دههٔ ۱۹۶۰ شناخته شده است. این فیلم داستانِ بیست و چهار ساعت از زندگیِ یک زنبارهٔ الکلی است که نفرت از دنیای پیرامون او را بهسوی خودکشی میراند. بسیاری از منتقدان بر این عقیده هستند که فضای روانشناسانهٔ فشرده در این فیلم و جای پای روشن لوئیمال در حفظ این حال و هوا آن را به بهترین آثار برِسُن نزدیک کرده است. مال در جستجوی تغییر فضای دلتنگکنندهٔ آتش درون دست به ساختن فیلمی به نام زنده باد ماریا! (۱۹۶۵) زد. داستان این فیلم در آغاز سدهٔ بیستم میگذرد و توسط هانری دکا به طریقهٔ پاناویژن فیلمبرداری شده و در آن ژان مورو و بریژیت باردو نقش نمایشگران سیّاری را ایفاء میکنند که استریپتیز را اختراع کردند و محرک بروزِ انقلابی در جمهوری خیالی سان میگل در آمریکایجنوبی شدند. مال در فیلم دزد (۱۹۶۷) با دکورهائی تاریخی تصویر یک بورژوای جوان را ترسیم کرد که بهعلت نفرت از جامعهٔ خویش دست به کلاهبرداری میزند. در مجموعهٔ داستانهای شگفتانگیز (نام انگلیسی ارواح مرده، ۱۹۶۸) در قسمت 'ویلیام ویلسن' (براساس داستانی از اَلَنپو) موفق شد روایت افسونکنندهای از پدیدهٔ 'همزاد' (داپلگانگر) بهدست دهد. | ||
خندهدار در بارهٔ زناکاری رایج در میان بورژواهای دیژون در ۱۹۵۴ - درست همزمان با سقوط دیِنبیِنفو در ویتنام. فیلمنامهٔ نجوای دل را خودش نوشت و هانری دکائه به زیبائی تمام آن را فیلمبرداری کرد. | ||
این فیلم تصویری دوستداشتنی، هوشمندانه و صراحتاً طعنهآمیز از خانوادهای متعلق به طبقهٔ متوسط فرانسه در دوران پس از جنگ بهدست میدهد و در آن روابط جنسی و روابط اجتماعیِ دوران بلوغ را ریزبینانه بررسی میکند. فیلم بعدی او، لاکمب، لوسیَن (۱۹۷۴)، تکچهرهٔ ظریفی است از یک پسر هفده سالهٔ روستائی که در دوران اشغال فرانسه بدون انگیزهٔ خاصی به گِشتاپوی فرانسه میپیوندد. او عاشق یک دختر بهرهٔ شده و نمیتواند تصمیم بگیرد این خانواده را حمایت کند یا نابود سازد. مال با فیلم ماه سیاه (۱۹۷۵)، که فیلمبردار سوئدی، سوِن نیکویست، آن را فیلمبرداری کرده (کسیکه بسیاری از آثار اینگمار بر گمان را فیلمبرداری کرده است از واقعگرائی به نمادگرائی روی آورد و در روزنامهٔ اکسپرس آن را 'جائی میان فانتزی و افسانهٔ علمی' قرار دادند. در سال ۱۹۷۸ مال فیلم زیبای نازنین را در ایالات متحد در مکان واقعی در نیواُرلیان ساخت و نیکویست آن را فیلمبرداری کرد. مال در سال ۱۹۸۰ به آمریکایشمالی میرود تا فیلم آتلانتیک سیتی (۱۹۸۰) را بسازد: درامی کتابی که به همراه فیلم گلوریا از جان کاساوتیس جایزهٔ شیر طلائی و نیز را دریافت کرد. | ||
فیلمهای بعدی لوئیمال از جمله عبارتند از: فیلمی درخشان متشکل از یک قطعهٔ گفتگو بهنام شام با آندره (۱۹۸۱)؛ مستندی از تجربههای مهاجران بهنام و در جستجوی خوشبختی (۱۹۸۶)؛ فیلم نسبتاً ناموفقی بهنام حادثهسازان (۱۹۸۴)، که در واقع بازسازی فیلم جنائی و کلاسیک جنجال در خیابان مَدونا (۱۹۵۶) بود، و فیلم ساحل آلامو (۱۹۸۵) که تضاد میان مهاجران ویتنامی با ماهیگیران آمریکائی در ساحل خلیج تکزاس را به شکل فیلمی داستانی تصویر کرده است. او در ۱۹۸۷ با پیروزی به فرانسه بازگشت تا دو فیلم بسازد، یکی فیلمی شبهزندگینامهای بهنام خداحافظ بچهها و دیگری فیلمی بهنام احمقهای ماه مِه (۱۹۹۰). فیلم بعدی مال، خسارت (۱۹۹۲)، اقتباسی است از رمان جوزفین هارت توسط دیوید هِیر. خسارت داستان ارتباطی است شهوی میان یک سیاستمدار انگلیسی با نامزد پسرِ خودش. فیلم خسارت با پرداختی روانشناسانه پرده از تزلزل موجود در میان خانوادههای طبقهٔ بالا برمیدارد و از بهترین دستاوردهای لوئیمال بهشمار میرود. لوئیمال با فیلم وانیا در خیابان چهلودوم (۱۹۹۴) دوباره به مضمون شام با آندره بازگشت و نمایشنامهٔ دائی وانیا اثر چخوف را، که به شیوهای تجربی توسط آندره گرگوری (کارگردان تئاتر نیویورکی) در تئاتر متروکِ نیوآمستردام کارگردانی شده بود، دستمایهٔ خود قرار داد. | ||
مال بدون تردید فیلمساز قدر اولی است، هر چند برخی از صاحبنظران او را به پراکندهکاری و بهگزینی متهم کردهاند، چرا که در گسترهٔ وسیعی از موضوعها و سبکها کار کرده است. بیتابی روشنفکرانه و توان فوقالعادهاش در نتیجهگیری از نقطهنظرهای موجب شده است برخی از منتقدان او را سبکگرائی مجللساز اما کممحتوا برآورد کنند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست