همانژيوم شايعترين تومور خوشخيم کبد است و به استثناء پوست و غشاهاي مخاطي - کبد نيز شايعترين محل بروز همانژيومها است. زنان ۶ برابر بيشتر از مردان به اين بيماري مبتلا ميشوند. از لحاظ بافتشناسي همانژيومهاي کبد از نوع کاورنو (غاري) هستند: اکثر همانژيومها ضايعات زيرکپسولي منفرد و کوچکي هستند که بهطور اتفاقي حين لاپاروتومي يا در اتوپسي يافت ميشوند. ضايعاتي که بيش از ۴ سانتيمتر قطر دارند ممکن است درد شکمي و يا يک تودهٔ قابل لمس ايجاد کنند. همانژيومهاي بزرگ مادرزادي در کبد ممکن است با ضايعات مشابهي در پوست همراه باشند. گاهي از اوقات تظاهرات باليني همانژيوم به يک فيستول شرياني - وريدي شباهت پيدا ميکند و باعث هيپرتروفي قلبي و نارسائي احتقاني قلب ميشود.
بيوپسي با سوزن کلفت خطرناک است، ولي بيوپسي آسپيراسيون با سوزن ظريف خطري ندارد. با اينحال، بيوپسي بهندرت توصيه ميشود، چون در اکثر موارد ميتوان با سينتيگرافي، CTاسکن با مادهٔ حاجب، MRI يا آنژيوگرافي به تشخيص قطعي دست يافت.
همانژيومهاي علامتدار بايد با لوبکتومي يا تودهبرداري برداشته شوند. بهنظر ميرسد که استروژنهاي اگزوژن به عود اتفاقي همانژيومهاي بزرگ کمک ميکنند، بنابراين بايد از تجويز آنها خودداري کرد.
سير باليني همانژيومهاي بدون علامت، چه بزرگ باشند و چه کوچک، خوشخيم است.
کيستها
کيستهاي کبد معمولاً ضايعات منفرد و تککانوني هستند که هيچ علامتي ايجاد نميکنند. گاهي از اوقات کيستهاي بزرگ باعث ايجاد توده يا ناراحتي در قسمت فوقاني شکم ميشوند. بيماري پليکيستيک کبد در نيمي از موارد با بيماري پليکيستيک کليه همراه است. در بيماراني که تنها يک يا دو کيست کبدي دارند، بايد هميشه احتمال اکينوکوکوز را در نظر گرفت.
اکثر کيستهاي منفرد يک پوشش سروزي دارند. کيستهاي منفردي که پوشش اپيتليالي مکعبي دارند در گروه سيستآدنومها طبقهبندي ميشوند و بايد برداشته شوند چون پيش بدخيم هستند. کيستهاي چندقسمتي (ديوارهدار) اگر اکينوکوکي نباشند، معمولاً نئوپلاستيک هستند.
سادهترين روش درمان اين است که قسمت سطحي ديوارهٔ کيست در لاپاروسکوپي برداشته شود. زبانهاي از اومنتوم بهصورت ثابت در درون فضاي کيست قرار داده ميشود تا از بههم چسبيدن لبههاي کيست جلوگيري کند. اين عمل تقريباً در تمام بيماران درماني است.
آدنوم کبد
آدنومهاي کبد تقريباً فقط در زنان ديده ميشوند و شيوع آنها نيز بهدليل مصرف گستردهٔ قرصهاي ضد بارداري خوراکي در حال افزايش است. مصرف ترکيبات حاوي مسترانول با تعداد نامتناسبي از موارد بيماري همراه بوده است، ولي سابقهٔ مصرف مسترانول طولانيتر از ساير داروها است.
اين تومورها تودههاي نرم، زرد تا قهوهاي رنگ و با حدود مشخصي هستند که بين ۲ تا ۱۵ سانتيمتر قطر دارند. اکثر تومورهائي که علامت باليني ايجاد ميکنند بين ۸ تا ۱۵ سانتيمتر قطر دارند. دوسوم از آدنومهاي کبد منفر هستند؛ ساير موارد متعدد هستند. ممکن است آدنوم خوشخيم کبد يا ديسپلازي سلول کبدي در مرحلهٔ بينابيني به کارسينوم سلول کبدي تبديل شود.
حدود نيمي از بيماران بدون علامت هستند. اکثر بيماران علامتدار با درد ربع فوقاني راست شکم يا خونريزي حاد داخل شکم يا شوک مراجعه ميکنند. دورههاي خونريزي حاد ارتباطي قوي با خونريزي قاعدگي دارند.
آزمايشات عملکرد کبدي و سطوح AFP معمولاً طبيعي هستند. در CTاسکن و اولتراسونوگرافي کبد يک نقص موضعي ديده ميشود. در آنژيوگرافي کبد، ضايعات در طيفي از بدون عروق تا پرعروق متغير هستند و معمولاً نميتوان آنها را از هپاتوم بدخيم تشخيص داد. بيوپسي آسپيراسيون بيخطر است.
آدنومهاي علامتدار کبد بايد برداشته شوند؛ در بيماراني که خونريزي حاد دارند اين عمل جراحي نجاتبخش زندگي آنها خواهد بود. آدنومهاي کبد ممکن است با قطع قرصهاي ضدبارداري خوراکي پسرفت کنند و چنين درماني براي ضايعات بدون علامت و يا با علائم خفيفي که کوچکتر از ۶ سانتيمتر باشند مناسب است. آدنومهاي بزرگ کبد بايد بدون گذراندن دورهٔ انتظار پس از قطع قرص ضد بارداري برداشته شوند چون احتمال خونريزي يا بدخيمي در آنها بيشتر است.
مصرف قرصهاي ضدبارداري خوراکي بايد براي هميشه و در تمام بيماران منع شود. پرتودرماني و شيميدرماني ارزشي ندارند.
هيپرپلازى ندولار موضعى
هيپرپلازي ندولار موضعي يک ضايعهٔ خوشخيم است که هيچ احتمال بدخيمي بههمراه ندارد. اين ضايعه در زنان دوبرابر مردان شيوع دارد. سن متوسط ابتلاء ۴۰ سال است، ولي ممکن است تومور در هر سني ديده شود. مصرف قرصهاي ضدبارداري خوراکي ممکن است به بروز يا رشد تومور کمک کند.
در بيماران علامتدار ضايعات بهطور متوسط بين ۴ تا ۷ سانتيمتر قطر دارند و گاهي از اوقات نيز متعدد هستند. هشتاد درصد از موارد منفرد هستند. نماي مقطعي توده پاتوگنومونيک است که از يک اسکار ستارهاي مرکزي و ديوارههاي فيبروي شعاعي که ضايعه را به بخشهاي کوچکتر تقسيم ميکنند تشکيل شده است. از نظر بافتشناسي، اين قسمتها تجمعات ندولار هپاتوسيتهاي طبيعي هستند که فاقد وريدهاي مرکزي يا ترياد پورت ميباشند. تزايد مجراي صفراوي نيز در ندولها ديده ميشود.
اکثر مبتلايان به هيپرپلازي ندولار موضعي بدون علامت هستند. تعداد اندکي که علامتدار هستند با تودهاي در ربع فوقاني راست شکم و ناراحتي در همين ربع و يا هر دو مراجعه ميکنند. برخلاف آدنومهاي کبدي اين ضايعات بهندرت ممکن است که بزرگ شوند يا خونريزي کنند و سير باليني ضايعات بدون علامت خوشخيم است. تعداد اندکي از مبتلايان به هيپرپلازي ندولار موضعي دچار پرفشاري وريد پورت ميشوند.
آزمايشات عملکرد کبد و سطوح AFP معمولاً طبيعي هستند.
بيماراني که قرصهاي ضدبارداري خوراکي مصرف ميکنند بايد مصرف آنها را قطع کنند. ضايعات علامتدار بايد برداشته شوند؛ ضايعات بدون علامت (اکثريت ضايعات) بايد بدون دستکاري باقي بمانند.