|
|
|
بلوغ جنسى در افراد سن معينى ندارد. ممکن است فردى در سن ۱۰ سالگى بالغ شود، فردى ديگر در سن ۱۱ و آن ديگرى در سن ۱۴ يا ۱۵ سالگي. علت اين است که شرايط براى همه يکسان نيست. ولى واقعيت اين است که همهٔ انسانها دوران قبل از بلوغ را مىگذرانند، برخى در بلوغ طبيعى خود که صفات و آثار آن صادقتر و به واقعيت نزديکتر است و برخى ديگر در بلوغ غير طبيعى که در قالب پيشرسى قابل ذکر است.
|
|
|
بلوغ در انسان بر خلاف حيوان، داراى صورت تدريجى است. حيوانات پست بصورت ناگهانى بالغ مىشوند. به هر ميزان که بر سلسله مراتب تکامل افزوده مىشود، بلوغ تدريجىتر مىگردد و اين مسأله دربارهٔ همهٔ حيوانات صادق است.
|
|
اما در مورد انسان که موجودى کاملتر از همهٔ پستانداران است، بلوغ داراى جنبهٔ تدريج است. مقدمات آن از يک تا دو سال قبل فراهم مىگردد و آن بصورت تغيير چهره، رشد بدن، دوکى شدن عضلات، و از حدود شش ماه قبل از بلوغ، بصورت درآمدن مو در قسمتهايى از بدن، از جمله در زير بغل، و اندکى بعد بصورت دورگه شدن صدا، بدليل طولانىتر شدن تارهاى صوتى ( که در دختران کمتر قابل ملاحظه است) و ... است.
|
|
اين علائم در دختران با مختصر تفاوتى آشکار مىشود. پستان در دختر جوانه مىزند و رشد مىکند، استخوان لگن در او بزرگتر و وسيعتر مىگردد، چهره و صورت از حالت کودکانه خارج مىشود و به تدريج رنگ و هواى افراد بالغ را به خود مىگيرد و ...
|
|
در وراى اين تغيير ظاهر، دگرگونىهايى هم در اخلاق و رفتار پديد مىآيند و چنانند که گويي، موجى در درون نوجوان در حال شکلگرفتن، حمله کردن و به بيرون زدن است. بيدارىهاى متعددى براى او بوجود مىآيند.
|
|
|
اينکه والدين و مربيان در اين مرحله چه موضعى بايد در قبال نوجوان اتخاذ کنند، پاسخ پردامنهاى دارد و آنچه با رعايت اختصار قابل ذکر است، عبارتند از:
|
|
- موضع پذيرش و تلاش در جهت نزديککردن او به خود.
|
|
- موضع انس و صفا، به گونهاى که او حاضر شود دست خود را به دست شما دهد و با هم به پيش رويد.
|
|
- موضع آشنا کردن او با شرايط و تکاليف اخلاقى و بهداشتى خود و در اين راه پدر محرم راز پسر است و مادر محرم راز دختر.
|
|
- گوشزد کردن به او که: بزرگ شدهاى و دارى مردى يا زنى مىشوي، با توجه به اين نکته که سخن ما بىپروا نباشد.
|
|
- آموزش تکاليف شرعى به او و سعى در واداشتن او به انجام وظيفهٔ ديني.
|
|
- کنترل غيرمستقيم او در عرصهٔ حالات، مواضع و آمدوشدها.
|
|
- توجه دادن او به خطرها و عوارضى که براى او آسيبزا هستند.
|
|
- موضع راهنماى صميمى و مأنوس در همهٔ عرصههاى خاص زندگى او.
|
|
- برخورد با او در مواضع لغزش بصورت کجدار و مريز و عدم سختگيرىهاى شديد و عدم تحقير.
|