هلمهولتز و وونت هر دو اتکاء به سنت انگليسى داشتند. ولى نمىتوان انتظار داشت که روانشناسان آلمانى نسبت به سنت فلسفى آلمان بىتفاوت باشند. فيلسوفان آلمانى که در اين ارتباط بيش از ديگران نفوذ داشتند، کانت، هربارت و لتزى بودند.
امانوئل کانت (Immanuel Kant)
کانت به سال ۱۷۲۴ در شهر دانشگاهى کونينگزبرگ (Köningsburg) بهدنيا آمد و هيچگاه در تمام مدت هشتاد سال زندگى خود بيش از چهل مايل از زادگاه خود دور نشد. او به سال ۱۷۴۰ در سن شانزده سالگى به دانشگاه رفت و به تحصيل علوم، رياضى و فلسفه پرداخت. او درجه دکترى خود را از دانشگاه کونينگزبرگ دريافت داشت و بلافاصله به سمت دانشيارى درآمد. در سال ۱۷۷۰ کانت به سمت استادى منطق و متافيزيک دانشگاه کونينگزبرگ منصوب شد. او در سال ۱۷۸۷ مهمترين و بانفوذترين کتاب خود را تحت عنوان: Kritik Der Reinen Vernunft) Critique of Pure Reason) نوشت. در سال ۱۷۸۸ در سن هفتاد و سه سالگى از استادى دانشگاه بازنشسته شد و در سال ۱۸۰۴ فوت کرد.
تأثير کانت بر روانشناسى به دو گونه بود:
۱. او گرايش به 'ذهنگرائي' (Subjectivism) داشت و درنتيجه اعتقاد به آن پديدههاى روانى را که نمىتوان با فعاليتهاى مغز يا بدن تبيين نمود، مستحکم کرد.
۲. او از نظريههاى فضائى که فطرتگرائى را اهميت مىداد، حمايت کرد. او زمان و فضا را مربوط به قضاوت ذهنى مىدانست و آنها را از تعلق به جهان عينى جدا نمود.
دليل اينکه عينىگرائى لاک منجر به شکاک بودن هيوم شد را بايد در مسئله ذهنگرائى جستجو نمود. لاک گفته بود: 'از آنجائى که روان در کليه افکار و استدلال وي، هيچ مظهر بيرونى غير از ايدههاى خود ندارد و فقط درباره آنها مىتواند بىانديشد، لذا روشن است که دانش ما تنها در مورد آنها قابل بيان است' . هيوم در اين ذهنگرائى پا فراتر گذارد. او دليلى براى اعتقاد بهوجود دنياى خارج نمىديد و مسئله علت و معلول را نيز پديدهاى ذهنى مىدانست. اين نوع افراط در ذهنگرائى هميشه به پوچگرائى منجر مىشد. کانت در جستجوى يک راهحل تلفيقى بود. او در مقابل اهميتى که بر روان متصف نمود، 'اشياء خارجي' (Outside Objects) را که روان هيچ زمان قادر به داشتن دانش مستقيم نسبت به آنها نيست، مکانى کمتر قائل شد. مسلماً او عقل انسان را پديدهاى مقدم بر تجربه خود مىدانست.
کانت معتقد بود که ماهيت عقل را با بررسى امتيازات خود مىتوان شناخت. در وهله اول آنچه را کانت تحت عنوان 'مقولههائى براى فهميدن' (Categories of The Understanding) بيان مىکند، صفاتى از قبيل وحدت، کليت، واقعيت، هستى و علت معلول و غيره، مجموعاً دوازده صفت، هستند. اينها خواصى هستند که توسط آنها اطلاعات داده شده بهوسيله تجربه را تفسير مىکنيم. اين خواص از درون و نه از بيرون نشأت مىگيرند. اشياء در فضا بهخودى خود در ارتباط نيستند. آنها را ما در رابطه فضائى با يکديگر قرار مىدهيم و به آنها اشراق داريم، زيرا داشتن نظم ادراکى نوعى ضرورت روانى است. بههمين ترتيب هم وقايع در زمان نظام مىيابند و تاريخ و زمانبندى پيدا مىکنند. بهنظر کانت از جهاتى فضا پديدهاى عينىتر است تا زمان، زيرا که اشياء را به يکديگر مرتبط مىکند، در حالىکه که زمان ذهنىتر است بهعلت اينکه وقايع را به ادراککننده مربوط مىنمايد. دنياى 'واقعي' (Real) فاقد فضا و زمان است و ما فقط مىتوانيم با کمک درک و فهم خود وجود آنها را استنتاج نمائيم.
کانت با تأکيد بر ايدهآليسم آلمانى دوگانگى دکارتى را مجدداً براى روانشناسى به ارمغان آورد، که مخالف عينىگرائى انگليس بود. اين امرى طبيعى براى کانت و بعدها براى هربارت، فخنر ، و وونت بود که روان را موضوعى جدا از فعاليت سلولهاى عصبى بدانند. روانشناسى آزمايشگاهى و علمى جديد سيستم خود را براساس 'علم هوشياري' (Science of Consciousness) پايهگذارى نمود. و در فرانسه و انگليس و روسيه و آمريکا براى روانشناسى سادهتر بود که بهصورت عينى درآيد تا آلمان، که وفادار به هوشيارى يا تجربه پديدارى (Phenomenal Experience) چنانکه روانشناسان گشتالت آن را ناميدەاند، باقى بماند. تأثير ديگر کانت در روانشناسى نظريه 'فطرىگرائي' بود. در اين رابطه يوهانس ميولر در ارائه نظريه خود راجع به ادراک فضائى (Space Perception) پيرو کانت بود.
کانت زياد در اين موضوع ديدگاه روشنى نداشت، و هلمهولتز که طرفدار نظريه عينىگرائى ادراک فضائى بود، او را مورد انتقاد قرار داد. همانطور که خواهيم ديد، هرينگ (Hering) با نظر کانت موافق و با هلمهولتز مخالف بود. نتيجه تمام اين جريانات اين بود که روانشناسى گشتالت امروزى که با پيروى از خط کانت، ميولر، مک و اشتومف، فطرىگرا است و اينکه بر خصوصيات ميدانى يک پديده براى توجيه و تبيين آن تأکيد مىورزد. اخلاف مهم کانت در آلمان عبارت بودند از: فيشت (Fichte)، هگل (Hegel) و شيلينگن (Schellingen) که گرچه از لحاظ فلسفى اهميت داشتند ولى چون از جهت روانشناسى مهم نيستند، لذا مورد بحث قرار نمىگيرند.