يکى از مواردى که در جلسات مشاوره اتفاق مىافتد و مشاور بايد نحوهٔ برخورد صحيح با آنرا بداند سکوت مراجع است. مشاور کمتجربه، تاب تحمل سکوت را ندارد و وقوع آنرا موجب اتلاف وقت در جلسهٔ مشاوره مىداند. وقوع سکوت در آغاز اولين جلسهٔ مشاوره، بدان سبب مىتواند باشد که مراجع با موقعيت و اهداف مشاوره آشنائى چندانى ندارد. در اين حالت، مشاور بايد مراجع را از کل موقعيت مشاوره آگاه کند و جلسهٔ مشاوره را سازمان دهد.
|
|
سکوت در مواردى از نظر مشاوره و رواندرمانى ارزش و اهميت درمانى دارد. براى پىبردن به ارزش و اهميت سکوت بايد لحظهٔ وقوع و نيز زمان آن مورد مطالعه قرار گيرد. اگر سکوتى طولانى در ادامهٔ جلسهٔ مشاوره اتفاق مىافتد، مىتواند از مقاومت مراجع و عدم ايجاد رابطهٔ حسنه مشاورهاى بين مراجع و مشاور حکايت کند، و چنانچه سکوت پس از طرح مشکلى عاطفى رخ دهد مفهوم متفاوتى دارد.
|
|
|
|
سکوت در جلسهٔ مشاوره علل متعددى دارد. مشاور قبل از اقدام به شکستن سکوت بايد به علل پيدايش آن پى ببرد تا در تداوم جلسه مشاوره موفقيتى نصيبش شود. براى وقوع سکوت دلايل زير را مىتوان ارائه داد:
|
|
۱. يکى از علل پيدايش سکوت اين است که احتمالاً مراجع و مشاور و يا هر دو به نقطهاى رسيدهاند که حرفى براى گفتن ندارند. در اين حالت، هيچکدام از طرفين در زمينهٔ موضوع مورد بحث مطلب جديدى ندارند و در نتيجه نمىدانند چگونه بحث را ادامه دهند. به نظر راجرز (۱۹۵۱) اگر چنين سکوتى در جلسه مشاوره اتفاق افتد، مشاور با بيان جملهٔ 'گويا مشکل است تصميم بگيرى از کجا شروع کنى و چه بگوئي' مىتواند سکوت مراجع را بشکند و او را به ادامهٔ مشاوره تشويق کند. همچنين مشاور مىتواند با طرح سؤالى از مطالب گذشته، بحث را ادامه دهد.
|
|
۲. سکوت ممکن است بر اثر خشم و خصومت مراجع نسبت به مشاور و يا مقاومت او در برابر گفتار مشاور بهوجود آيد. اگر مراجع از نتايج و نحوهٔ ادارهٔ جلسه مشاوره، راضى نباشد با انتخاب سکوت از ادامه بحث خوددارى خواهد کرد. در مواردى که مراجع به اجبار نزد مشاور فرستاده مىشود، احتمال وقوع سکوت بيشتر است. در اين حالت، مراجع با جملات بسيار کوتاهى به پرسشهاى مشاور بهطور غيرجدى پاسخ مىگويد.
|
|
۳. ممکن است سکوت بر اثر احساسى دردناک و ناراحتکننده در مراجع بهوقوع پيوندد و او را از سخن گفتن بيشتر باز دارد. بهعنوان مثال، مراجعى که از مرگ مادرش سخن مىگويد و تجربهٔ دردناکى را احساس مىکند، احتمالاً براى مدتى از سخن گفتن باز خواهد ماند و شروع به گريه خواهد کرد. در اين مورد، مشاور بايد با گفتن جملهٔ 'گريه اشکالى ندارد، و احساس ناراحت کنندهاى است' با مراجع احساس همدلى کند و عواطف او را بپذيرد و به هيچوجه در شکستن سکوت مراجع عجله نکند.
|
|
۴. گاهى مراجع ساکت مىماند تا مشاور حرف بزند. اين مورد، زمانى اتفاق مىافتد که مراجع در جلسه مشاوره نقش بسيار فعال و مشاور نقش غيرفعالى دارد. مراجع با سکوت خود، از مشاور انتظار صحبت دارد و از او مىخواهد در جلسهٔ مشاوره بهطور فعال شرکت جويد و گفتار مراجع را تائيد کند، او را دلدارى دهد، و يا اطلاعات بيشترى در اختيارش بگذارد.
|
|
۵. گاهى سکوت مراجع بر اثر احساس خستگى حاصل از فعاليت و مشارکت بيش از حد او در جلسهٔ مشاوره است. لذا، ساکت مىماند، لحظهاى را به استراحت مىپردازد. در اين حالت، بايد به مراجع اجازه داده شود مدتى استراحت کند.
|
|
۶. گاهى تفکر و تأمل مراجع دربارهٔ موضوع مطرح شده، سکوت را موجب مىگردد. در چنين حالتى نيز نبايد سکوت بهزودى شکسته شود، بلکه بايد به مراجع اجازه داد تا بيانديشد و موضوع مورد بحث را دقيقتر تجزيه و تحليل کند.
|
|
|
مشاور همواره با اين سؤالات مواجه است که آيا سکوت را بشکند يا نه؟ و تحت چه شرايطى و چگونه سکوت را بشکند؟ 'به نظر برامر و شوستروم (۱۹۶۸) مشاور بايد حتىالامکان مسؤوليت شکستن سکوت را به مراجع واگذار کند؛' زيرا در اين حالت، دنياى درون و رشتهٔ افکار وى برهم نخواهد خورد. در صورتى که مشاور بخواهد سکوت مراجع را بشکند، بايد به علت سکوت و زمان وقوع آن توجه کند و تا مطمئن نشود که مراجع براى بحث دربارهٔ احساسات و مشکلات او آمادگى کافى دارد نبايد به شکستن سکوت اقدام کند.
|
|
چنانچه زمان سکوت طولانى باشد (معمولاً بيش از دو دقيقه) مشاور با استفاده از روشهاى زير مىتواند سکوت را بشکند و مراجع را به صحبت کردن دعوت کند:
|
|
اولاً دعوت غيرمستقيم از مراجع به حرف زدن که از طريق تماس چشم و تکان دادن سر و تغييرات صورت و وضع نشستن مشاور عملى مىشود؛ ثانياً مشاور با استفاده از حداقل گفتار کلامى که معمولاً با بيان کلماتى نظير 'بلي، ديگر چه؟، ادامه بده' سکوت مراجع را مىشکند و او را به ادامه جلسه مشاوره تشويق مىکند؛ و ثالثاً از طريق تلخيص بحث جلسهٔ مشاوره، از مراجع مىخواهد که بحث را ادامه دهد.
|